۲۰۲۵- سری دوم
از هفتم آوریل به بعد
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۱۲ اَمرداد ماه ۲۵۸۴ باستانی | سوم آگست ۲۰۲۵ میلادی
سوال
با عرض درود
شکر که توانستیم بعد از مدتها غیبت، شما را بیابیم.
من در واقع سوال اصلی ام را کاملا خلاصه کرده ام. چون در غیر اینصورت شما به حق این کار را می کردید.
مدتهاست مسئله همه افراد با گرایش های جنسی مختلف ذهن من را بخود مشغول داشته است. اما چیزی که درک نمی کنم چگونه شما این مقوله را که یک امر غیر طبیعی می باشد مورد تایید قرار می دهید.
با سپاس از لطف شما در پاسخگویی
پاسخ
با درود به شما دوست عزیز
بله حق با شماست، مدتی است که به علت برخی دگرگونی های اساسی در فعالیت ها و قدری هم ناخوشی، پاسخ به سوالات را مستقیمن به سائل می فرستادم، بدون آنکه در این بخش انعکاس یابد.
در مورد سوال شما باید بگویم که من هرگز رابطه جنسی غیرطبیعی را مورد تایید قرار نداده ام. چیزی که مورد تایید و حتی تاکید من است، حقوق انسانی و اجتماعی افرادی است که امروزه به گروه هایی از جامعه +LGBTQIA متعلق می باشند. این افراد در یکی از گروه های زیر قابل دسته بندی می باشند.
1 - همجنسگرایی (Homosexuality):
- زن به زن: لزبین (Lesbian)
- مرد به مرد: گی (Gay)
2 - دوجنسگرایی (Bisexuality):
- جذب عاطفی/جنسی به هر دو جنس زن و مرد
3 - پنسکشوال (Pansexuality):
- جذب شدن به افراد بدون در نظر گرفتن جنس یا هویت جنسیتی آنها
4 - آسکشوال (Asexuality):
- عدم تجربه یا علاقه جنسی به دیگران (ممکن است هنوز روابط عاطفی داشته باشند)
5- کوییر (Queer):
- یک اصطلاح کلی و باز برای هویتها و گرایشهای غیردگرجنسگرایانه (گاهی خودخواسته و اعتراضی)
6 - ترنسجندر (Transgender):
- افراد دارای هویت جنسیتی متفاوت با جنس تعیینشده هنگام تولد (مثلن فردی که با بدن مردانه متولد شده اما خود را زن میداند)
7 - نانباینری (Non-binary):
- کسانی که خود را نه کاملن زن و نه کاملن مرد میدانند؛ هویتهای بینابینی یا خارج از این دوگانه
8 - اینترسکس (Intersex):
- افرادی که با ویژگیهای زیستی (ژنتیکی، هورمونی یا آناتومیکی) متولد شدهاند که بهطور واضح در چارچوب زن یا مرد نمیگنجد.
تنها سه گروه هستند که من از آنها بیزارم و برایشان به هیچ وجه اعتبار و احترام اجتماعی قائل نیستم. این افراد در گروه های کودک آزارها، متجاوزین جنسی و افرادی که بدن خود را برای سکس با حیوانات به صاحبان این حیوانات اجاره می دهند، دسته بندی می شوند. من آنها را مجرم می دانم و معتقدم باید از جامعه منزوی و ایزوله شوند تا از این عمل شنیع و ضد انسانی دست بردارند. در این میان از دید من، مظلوم ترین گروه، همان ترنسجندرها هستند.
همانطور که چند ماه پیش من در جواب یکی از این دوستان پاسخ دادم، حالت هایی که ترنس ها دارند کاملن طبیعی می باشد و تغییر جنسیت آنها هم هیچ عمل غیرمتعارف و یا نامعقولی محسوب نمی شود، زیرا تمایلات طبیعی آنها بدین گونه است. بزودی در یک مقله علمی کامل این مسئله را از دیدگاه زیست شناسی بعد دوم تشریح خواهم نمود.
آنچه گفته شد از نقطه نظر حقوق انسانی، اجتماعی و بین المللی می باشد که در هر جامعه دمکراتیک سکولار رعایت می شود. اما اگر بخواهیم وارد بحث حوزه های مختلف زیست شناسی بشویم، به غیر از ترنس جندرها، باقی افراد از گروه های دیگر، تا حدودی غیرطبیعی محسوب می شوند. اما احترام گذاشتن به آنها نه یک امراختیاری، بلکه الزامی است. حقوق قضایی آنها نیز با دیگر افراد مساوی می باشد.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
شنبه بیست و یکم تیر ماه ۲۵۸۴ باستانی | دوازدهم جولای ۲۰۲۵ میلادی
با درود
در جواب سوالات پیشین فرمودید که در برزخ هرگروهی به دنبال منافع خود در زمین است. برزخیان چه منافعی در زمین دارند که زمین را کنترل میکنند و چطور هرگروهی بر گروه دیگر تسلط پیدا میکند برای رسیدن به منافع خود. چه قدرتی دست برتر در برزخ را دارد و این برتری برچه معیاری است.ممنون میشم توضیح بدید.
پاسخ
با درود دوست عزیزم
آنچه مطرح فرموده اید نه یک سوال بلکه چندین سوال است. با این حال سعی می کنم از دیدگاه خودم جریان را بطور خلاصه و قابل فهم برایتان توضیح دهم.
ببینید برزخ در واقع ادامه زندگی زمینی همین سیاره است که اتفاقن در جو و اتمسفر زمین قرار دارد. منتها در آنجا ماده وجود ندارد و انسانها اگر نخواهند خود را به یکدیگر نشان بدهند، مانند یک جرقه و یا یک آذرخش زود گذر دیده می شوند و اگر بخواهند خود را نشان بدهند، از قالب مثالی استفاده می کنند. قالب مثالی مانند تصویر شما در آینه است که جسمیت ندارد.
برزخ در واقع یک جهان کوانتمی است که برای هر فرد به نوع خاصی نمود می کند. برای بسیاری از ساکنان آنجا، برزخ یک جهان بسیار مدرن جلوه می کند. اصولن مدرنیته و تکنولوژی اول در برزخ بوجود می آید و بعدن یک نسخه مینیاتوری از آن به زمین منتقل می شود.
در برزخ هم همه جور افراد با اعتقاداتی گاه یکسان و گاه در تضاد وجود دارد. از اینرو آنجا نیز افراد، گروه های خود را تشکیل می دهند. با این حال این ساکنان معمولی برزخ نیستند که بر وقایع زمین تاثیر می گذارند، زیرا آنها مانند افراد معمولی در زمین، قدرتی برای اینکار ندارند. آنجا هم مدعیان زیادی فعال هستند، نمایندگاه ادیان یک نمونه از آن است. به عقیده من، این اتفاقاتی که در زمین می افتد ریشه در برزخ دارد و قدرتمندان آنجا نقش آفرینی می کنند. منافع عمده آنها در جذب افراد به طرف خودشان است، زیرا هرچه گروه بزرگ تر شود، میدان مغناطیسی بزرگتری ایجاد می شود و این به مفهوم قدرت برای تاثیرگذاری بیشتر است. با همه آنچه گفته شد، خبر خوش آن است که دانشجویان طراز اول و دوم استاد الهی در آنجا بسیار قدرتمند هستند و این به مفهوم تاثیرگذاری مثبت بر جهان مادی بشری، یعنی زمین می باشد و یکی از اثرات آن، ایجاد نظم نوین جهان است که بطرز حیرت آوری سیاره زمین را دستخوش تغییرات اساسی و بنیادین مثبت خواهد نمود. همانطور که در چند سال اخیر بارها بدان اشاره نموده ام، این تغییرات از منطقه پر آشوبی مانند خاورمیانه شروع شده است و بزودی پس از ایجاد آرامشی که در پی محو و نابودی یک نیروی اهریمنی دگم، عبوس و ضد بشری در منطقه خواهد آمد، قوانین نظم نوین جهان اجرایی خواهد شد و همه، بدون در نظر گرفتن نژاد، جنسیت، اعتقادات دینی و یا ضد دینی، بطور یکسان از آن بهره مند خواهند شد.
در آنجا هم مانند زمین، همیشه یک شخص ویژه با عنوانی مانند پادشاه وجود دارد که در معادلات، بسیار اثرگذار است. معیار انتخاب او، بدست مظهر کامل و بی نقص کنونی است. به قول مولوی:
بیش از این با خلق گفتن روی نیست ** بحر را گنجایی اندر جوی نیست
همانطور که چند روز پیش در تویتی در جواب یک دوست انگلیسی زبان نوشتم:
The tide is turning
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
جمعه ششم تیر ماه ۲۵۸۴ باستانی | بیست و هفتم جون ۲۰۲۵ میلادی
خلاصه درخواست از فرامرز تابش برای برگزاری یک جلسه سخنرانی در وبینار سالانه جهانی نویسندگان مدیوم در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۵. ( ترجمه شده از بخش سوالات و پاسخهای مربوطه، در وب سایت انگلیسی پژوهشکده)
اصل درخواست و پاسخ به آن به زبان انگلیسی: پاسخ به سوالات انگلیسی
آقای تابش عزیز،
شاید اطلاعیه ما مبنی بر اینکه روز مدیوم در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۵ برگزار میشود را دیده باشید، اما اکنون میخواهیم بدانیم: آیا مایلید در طول رویداد ما یک جلسه برگزار کنید؟
.....
.... ما تقاضا داریم که شما یک جلسه یا یک کارگاه کوتاه (حدود سی دقیقه) برگزار کنید که استراتژیهای نوشتن را از دریچه تخصص خودتان آموزش دهد. نشان دهید که چگونه به هنر نویسندگی دست یافته اید و نکات، ترفندها و توصیههای عملی را برای کمک به دیگران در روایت داستانهایشان به اشتراک بگذارید.
یک وبینار الهامبخش برگزار کنید تا دانش منحصر به فردی را که به خوانندگان خود ارائه میدهید، به اشتراک بگذارید. با دیگران درمیان بگذارید، آیا برای روشن کردن و توضیح موضوعات خاص مینویسید یا به دیگران کمک میکنید تا آنها را به روشهای جدیدی ببینند؟ سخنرانی کنید تا درسها، ایدهها یا اکتشافات پشت نوشته خود را به اشتراک بگذارید و به دیگران کمک کنید تا درک خود را از جهان ما عمیقتر کنند.
......
با قدردانی از شما
تیم مدیوم
پاسخ
تیم برگزارکننده وبینارمدیوم،
از دعوت صمیمانه شما برای برگزاری یک سخنرانی در «روز مدیوم» در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۵، بسیار سپاسگزارم. مشتاقانه منتظر بودم تا در این رویداد حضور یابم و فرآیند پژوهش های خود را با مخاطبانتان به اشتراک بگذارم.
با کمال تأسف، به دلیل عوارض تنفسی در بیمارستان بستری هستم و امسال قادر به حضور در این برنامه نخواهم بود. از این بابت بسیار متأسفم، اما تردیدی ندارم که موضوع هیجان آور «فقط نوشتن را آغاز کن» الهام و انگیزه بخش همه شرکتکنندگان خواهد بود.
برای شما و تمامی سخنرانان و حضار گرانقدر، آرزوی جلسه ای پربار، موفق و پُر از تعامل دارم. مشتاقانه منتظرم تا پس از بهبودی، سخنرانیها و جلسات ضبط شده را دنبال کنم.
با احترام و آرزوی موفقیت،
فرامرز تابش
پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان (AOG)
دوشنبه بیست و ششم خرداد ماه ۲۵۸۴ باستانی | شانزدهم جون ۲۰۲۵ میلادی
سوال
درود
درود. براساس آموزه های استاد الهی (آیا) وضعیت اکنون ایران براساس خواست مبدا خلقت میباشد. ممنون
پاسخ
با درود دوست من
ببینید اگر منظورتان نظر استاد الهی در مورد امور جنگی و سیاسی، بطور مستقیم می باشد، من در همه آثار منتشر شده ایشان در این مورد چیزی ندیده ام. ولی اگر منظور شما این است که من با در نظر گرفتن دکترین استاد الهی و عقاید ایشان، در مورد وضعیت کنونی ایران نظر بدهم، باید بگویم:
خدای واقعی، و نه خدای ساخته ذهن بشری، موجودی نیست که برای مثال یک جایی بالای ابرها نشسته باشد و دستور بدهد: این را بگیرید و یا آن را آزاد کنید و یا در زندگی افراد دخالت کند. خواست فردی اشخاص در این مورد البته بحث دیگریست.
آن مبدا اصلی خلقت، یک برنامه بسیار بزرگ و با جزئیات گسترده و قوانین ویژه هر مرحله تهیه و راه اندازی کرده است. برای درک جامع و کامل آنچه مختصرن گفته شد، یا باید آثار استاد الهی را مطالعه بفرمایید و یا مقالات پرشماری را که ما بدون هیچ گونه چشمداشتی، به شش زبان، در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان انتشار داده ایم بررسی بفرمایید.
با در نظر گرفتن آنچه گفته شد، برداشت من از تفکرات استاد الهی این است که این وضعیت کنونی ایران می تواند به دو دلیل عمده باشد:
اول آنکه: ایجاد پختگی فکری، روانی و روحی در ایرانیان با هدف واکسینه شدن اذهان بر علیه خرافات دینی، مذهبی و فرقه ای از نوع ایسم های مختلف، تا از این طریق استعداد تمرکز بر روی وظیفه شناسی، در این مورد، سازندگی کشورشان افزایش یابد.
دوم آنکه: زمانی که یک خانه فرسوده و به اصطلاح کلنگی می شود، هیچ راهی جز تخریب و از اساس ساختن یک بنای مجلل دیگر بر روی آن نیست. در طول چهل و شش سال گذشته، ایرانی که پهلوی ها از خاکستر نیستی بیرون آوردند، مجددن به خاکستر تبدیل شد. بنابر این، در وضعیت کنونی اگر چیزی هم نابود شود، چندان مهم نیست، زیرا حتی زیرساخت های ما اکنون دچار فرسودگی و فروپاشی است. این یک وظیفه ملی، بعد از روز آزادی می باشد که خرابه ها را مجددن از نو بسازیم. البته با این هوش و استعدادی که من در ایرانیان، به ویژه در نسل جدید و نسل بعدی سراغ دارم، می توانم به شما بگویم که حدود بیست سال بعد از آزادی، ایران در آستانه ورود به دروازه های تمدن بزرگ قرار خواهد گرفت و جایگاه جهانی خود را بازخواهد یافت.
دوست من، چیزی را که من از آن اطمینان دارم آن است که آن کشور نیمه سوخته و در حال اضمحلال، بزودی آزاد خواهد شد، گرچه نمی توانم تاریخ دقیق بدهم . فقط می توانم بگویم که در این مورد شکی ندارم. اما نگرانی من، درست از روز بعد از آزادی می باشد. زیرا ما "ملی گرا نما" هایی را خواهیم داشت که به صِرف آنکه چند برنامه در یوتیب گذاشته اند، سهم خواهی خواهند نمود. علاوه بر آن، ما برخی آتئیست های تندروی مدعی ملی گرایی را خواهیم داشت که هم اکنون نیز از تریبون ملی گرایی که با پول خود مردم ایران ایجاد شده، به افرادی که حرف از خدا(خدای حقیقی) می زنند حمله می کنند!!!. ما چپ های تندرو و سرخ و سیاه ها را خواهیم داشت که همیشه، چه در گذشته، حال و چه در آینده، دشمن ایران زمین و هویت ملی ایرانیان بوده ، هستند و خواهند بود. ما برخی بازماندگاه تندروی حکومت فعلی با میلیون ها دلار پول خواهیم داشت که ذهنشان هنوز هم درگیر وقایع نینوا می باشد و بر آن اساس احتمالن دردسر ساز خواهند شد.
از همه اینها گذشته، خبر خوش آن است که: نگران افراد کشته شده هم نباشید، زیرا همه آنها مجددن به زندگی زمینی بازمی گردند و اینبار با شرایطی بسیار بهتر. عده ای از آنها، چه زن و چه مرد، دانشمندان برجسته، سناتورهای مقتدر، نوآوران نخبه، موسیقی دانان بزرگ و ... خواهند بود. پس به گفته عیسی مسیح: خوش به حال رنج دیدگان!
در کل می توانم با صراحت بگویم: "آینده ایران بسیار درخشان خواهد بود. طوری که تصور آن را هم نخواهید کرد."
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
دوشنبه بیست و ششم خرداد ماه ۲۵۸۴ باستانی | شانزدهم جون ۲۰۲۵ میلادی
سوال
جناب آقای تابش عزیز، ....
امروز با وضعیت موجود در ایران، باز به یاد آوردم که فرمودید به عقیده شما، انقلاب ۵۷ یک اشتباه محاسباتی در عالم معنا بوده، من شخصن شوکه شدم اما فرمودید میل ندارید در این مورد صحبت بفرمایید، در نتیجه سوالی نپرسیدم. فقط امروز به فکرم رسید که "آیا پس از آن، مقامات معنوی قصد تصحیح اشتباه مزبور را نداشتند؟"
آیا ایران و ایرانی، باید قرنی در آتش این اشتباه بسوزند؟ البته که حتمن وضعیت معنوی و بارکدهای ما ایرانی ها باعث به دنیا آمدن در این زمان و مکان خاص شده اما انسان عاجزانه در فکر گرفتن کمی تخفیف یا راه چاره است.
و آیا سرانجام، وضعیت اسفبار امروز ایران در حال منتهی شدن به جنگ جهانی سوم است؟
با احترام، تشکر میکنم
پاسخ
با درود به شما دوست عزیزم
ببینید همانطور که شما خودتان به آن اشاره نموده اید، بسیاری از مسائل را نمی شود بطور عمومی مطرح نمود. در این مورد فقط لازم است بدانید که هیچ لزومی نداشت پهلوی دوم سرنگون شود و حکومت به دستان اقشار پایین جامعه که آمادگی بدست گرفتن ارکان حکومت بر کشور عظیمی چون ایران را نداشتند و ضمنن از نظر مذهبی بسیار قشری بودند، بیافتد. در حالی که یک مملکت را تکنوکرات ها باید بگردانند و عموم مردم، در قالب سازمان ها و احزاب و رسانه های آزاد، با پشتوانه یک سیستم آزاد و بی طرف دادگستری، بر آن کنترل داشته باشند.
باید به یاد داشت، زمانی که ما از عالم معنا صحبت می کنیم، منظور همان جهان کوانتمی موازی مربوط به زمین، یا همان برزخ، است. در آنجا هم دست بندی های زیادی وجود دارد و هر گروه مستقر در برزخ ، در زمین بدنبال منافع خود می باشد. درست مانند آنچه در زمین می گذرد. استاد علنن می گویند: برزخ هم مانند زمین است، آنجا هم دنیاست، اگر موفق شوی از آنجا عبور کنی، گوی را از میدان برده ای. البته آنچه گفتم نقل به مضمومن است و نه بازتاب کلمه به کلمه فرمایش ایشان.
من خیلی بعید می دانم جنگ سوم دربگیرد و همانطور که در پاسخ به سوال دوست دیگر(در بخش پاسخ به سوالات. درست یک سوال بالاتر از سوال شما) توضیح داده ام، من برای ایران، آینده ای بسیار درخشان می بینم. قانون این است: هر سقوط، یک اوج گیری را در پی خواهد داشت. مطالعه تاریخ جنگهای جهان این واقعیت را نشان می دهد. واقعیت دیگری که باید بدانید این است که تقریبن همه کشورهایی که از ستم استبداد رهانیده شده اند، بر اثر جنگ و دخالت خارجی بوده است و وضعیت اکثر مطلق آنها به دمکراسی نیز انجامیده است. ژاپن و همه کشورهای اروپایی، اینگونه به شکوفایی رسیده اند.
پیشنهاد می کنم پاسخی که فوقن به سوال یک دوست دیگر، تقریبن در همین زمینه، داده ام را مطالعه بفرمایید و اگر قانع نشدید ، می توانید مجددن مطلب خود را در میان بگذارید.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
دوشنبه دوازدهم خرداد ماه ۲۵۸۴ باستانی | دوم جون ۲۰۲۵ میلادی
سوال
درود
اگر دقیقا به محتوای دین اسلام نگاه کنیم بیشتر محتوای آن موضوع ارتباط جنسی ، جنگ و کشتار و غارت و چپاول است و در خود کتاب قران هم همین است. خود پیامبر و امامان هم از این موضوعات مستثنی نیستند. نظر استاد الهی در این مورد در آثار به جا مانده از خویش چیست؟
پاسخ
با درود دوست عزیزم
ببینید اتفاقن دست روی یک موضوع مهم و قابل تحلیل گذاشتید. برای روشن شدن مطلب سعی می کنم تا آنجا که مقدور باشد، مختصر و با زبان ساده، نظر خود را در مورد سوال شما عنوان کنم.
اولن باید به این امر توجه داشت که یکی از بزرگترین اهداف استاد الهی کشف رمز حیات نه تنها در زمین، بلکه در همه گستره جهان هستی بوده است. این امر برای ما ساکنین زمین به این مفهوم است که از یک منبع صحیح، مبانی یک زندگی طبیعی که ضمنن باعث پیشرفت روح می شود و عاری از هرگونه خرافات دینی و مذهبی می باشد را بیآموزیم و اجرا کنیم. استاد مبانی یک دین حقیقی را چنین برمی شمرند:
- آنچه برای خودت نیک و خوب می دانی همان را برای دیگران هم رعایت کن و هرچه برای خودت مضر میدانی از انجام آن برعلیه دیگران خودداری کن.
- خدا را در درون خودت جستجو کن نه در محیط بیرون. (این نوع ارتباط مستقیم، در مقالات بخش "علوم تلفیقی" بطور علمی تشریح شده است)
- سعی کن بفهمی از کجا آمده ای، در این زندگی وظیفه ات چیست و پس از مرگ چه رخ می دهد.
(نقل به مضمون) (اصول عقاید استاد الهی)
تحقیق کنید کدام دین، مذهب، آیین، فرقه و یا مسلکی این مبانی را به رسمیت می شناسد و مریدانش بدان عمل می کنند. اگر یافتید در واقع به دین واقعی دست یافته اید. در هر حال آن مبدا اصلی خلقت، شما را در نحوه زندگی و اعتقادات، کاملن آزاد گذاشته است. این بدان مفهوم است که عده ای آتئیست هستند چون این امکان را آن مصدر حقیقی خلقت مجاز دانسته است. نوع انسان بدون وسیله و یا کمک از دستانش نمی تواند روی سر خود راه برود چون در خلقت، چنین امری پیش بینی نشده است.
ببینید دوست من، در این سیاره آبی رنگ ما فرقه های موش پرست، مارپرست و حتی آلت تناسلی پرست داریم. ادیان خشن داریم و افرادی که یا با زور و یا به دلخواه خودشان به آنها پیوسته اند. تا اینجای کار اینکه فلان دین با آدمکشی و جنایت پیشرفته، ارتباطی به ما ندارد مگر آنکه وارد تحلیل تاریخی و ملی گرایانه شویم و یا مطلب را از نظر فلسفه الهیاتی مورد بررسی قرار دهیم.
استاد الهی هیچ دین و مذهب و آیینی را بد نگفته اند. ایشان حتی در جایی می گویند، ما بت پرستان را هم بد نمی گوییم زیرا آنها آنقدر نادان نیستند که ندانند آن بتی که خودشان ساخته اند نمی تواند خدا باشد و تنها، بت را واسطه قرار می دهند . (نقل به مضمون)
من بعد از این سی و چندسالی که بطور علمی، دقیق و مستمر بر روی آثار ایشان کار آکادمیک کرده ام به شما می گویم چرا استاد هیچ کدام از اینها را بطور مستقیم مورد شماتت قرار نداده اند. دلیلش آن است که، طبق آنچه به ما آموخته اند، در اثر رفت و آمد های پی در پی و قانونمند به زمین، در قالب زندگی های متوالی، به مرور هر انسانی به خطای خود پی می برد و به تدریج اصلاح می شود تا به کمال نهایی روحی خود دست یابد. ایشان وقتی نقطه نظرات خود را در مورد مسائل اجتماعی و حقوق بشر بیان می کنند، در واقع این امر، خود مردود شمردن همان مطالبی است که مورد نظر شماست. از جمله در مورد حقوق زنان و تاکید مکرر بر تساوی همه جانبه مرد و زن. عدم اعتقاد به حجاب اجباری و تاکید بر عبادت قلبی بجای نماز و غیره.
برای شما هم بهتر است آنها را رها کنید و به راه خود بروید. زیرا آن خدای واقعی (نه خدای ساخته ذهن انسان) با همه هست و همه را بطور یکسان در رسیدن به مقصد یاری می کند، چه شما ظاهرن آتئیست باشید و چه خداباور فرق نمی کند. البته اگر قصد انتقاد علمی و مستند از هر دین و آیین و روش فکری داشته باشید از دید من ایرادی ندارد و مجاز، بلکه مفید است.
امیدوارم با این مختصر توانسته باشم تا حدودی نظر شما را تامین کنم. برای کسب اطلاعات بیشتر به مقالات بخشهای مختلف سایت فارسی و یا هر کدام از شش زبان موجود مراجعه کنید.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
یکشنبه یازدهم خرداد ماه ۲۵۸۴ باستانی | اول جون ۲۰۲۵ میلادی
سوال
با درود به شما
نظر شما در مورد سرقت اطلاعات که برخی از افراد گویا بدان معتاد هستند چیست. زیرا با این کار شنیع هرگز حق آن محقق و یا تهیه کننده آن مطالب ادا نمی شود و این مسئله بسیار دلسرد کننده است. آنطور که از دوستان شما شنیده ام، این اتفاق در مورد مقالات شما هم به دفعات رخ داده است.
با سپاس از وقتی که می گذارید
پاسخ
با درود دوست عزیزم
ببینید زمانی که شما یک مسئله ای را کشف می کنید، از آنجا که کشف آن موضوع را در جهان کوانتمی برزخ برای شما در نظر گرفته اند، یک کد ویژه به آن مطلب متصل می شود. این کد نشاندهنده آن است که آن کشف متعلق به شماست. بعد از آن هرکس که در باره آن کشف مطلبی بنویسد، یک کد دوم به نام محقق به آن کد اول متصل می شود. یک مثال:
استاد الهی کشف کردند که در درون هر خودیت واقعی یک ذره (مانند ترنسپوندر دو سویه) وجود دارد که ارتباط شما را با مبدا اصلی خلقت برقرار می کند. حال به هر شکل و با هر جمله بندی که این مسئله در هر کجا عنوان شود، کد ویژه ای که متعلق به استاد الهی می باشد به آن مطلب متصل است و به همین دلیل در هیچ کجای جهان هستی با دیگر مطالب مخلوط نمی شود. حال زمانی که من (فرامرز تابش) یک مقاله در مورد این کشف استاد می نویسم، یک کد دوم به نام من به کد اول متصل می شود به شکل فرضی زیر:
ترنسپوندر دوسویه: استاد الهی: فرامرز تابش
حال اگر کسی این کشف را به نام خودش انتشار دهد، حال با هر ادبیات و با هر کلام و به هر زبانی، یک کد منفی به نام آن شخص متقلب به کد اول متصل می شود که در هر جای این جهان هستی باعث رسوایی آن فرد می شود. چیزی شبیه این:
ترنسپوندر دوسویه: استاد الهی: (کد منفی تقلب)> حسن قلی عباس جعفر خان
با این وصف می بینید که هیچ چیز گم نمی شود. البته در سیاره زمین این اشخاص متقلب، یک چند روزی خود را به عنوان دانشمند و یا محقق جا می زنند ولی در نهایت باید به کار بی شرمانه خود پاسخ بدهند.
البته نباید فراموش شود که این امکان نیز وجود دارد که یک مطلب را دو فرد محقق، مورد تحلیل قرار داده باشند، بدون آنکه قصد تقلب یا سرقت اطلاعات از یکدیگر داشته باشند. این امر برای هیچ کدام از آن دو، تقلب محسوب نمی شود. یک مورد دیگر این است که دو یا چند نفر در مورد آثار یک شخص ویژه، تحقیق می کنند و در برخی قسمت ها، مطالب شبیه بهم می شوند که البته منطقی و قابل فهم است.
من این مطلب را در یکی از مقالاتم مفصل تر از این، توضیح داده ام، اما متاسفانه یادم نمی آید در کدام یک.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
یکشنبه بیست و یکم اردیبهشت ماه ۲۵۸۴ باستانی | یازدهم می ۲۰۲۵ میلادی
سوال
با درود بسیار ویژه بابت تهیه مقاله ارزنده "از توس تا لندن: تطبیقی بر زندگی و میراث فردوسی و شکسپیر" و با آروزی روزی خوش.
آقای تابش عزیز، تیزر مقاله شما را در فیسبوک پژوهشکده دیدم و سریعا به اصل مقاله مراجعه کردم. برای من چند مطلب بسیار درخشنده و جدید بود . یکی از آنها در بخش شاهنامه- کتاب شاهان، .... آوای جاودانه پارسی ایران ویچ، و در قسمت: یک نکته مهم بود. در اینجا به درستی یگانه بودن لحن و نوع پارسی مدرنی که فردوسی استفاده کرده تا شاهنامه از عربی و لهجه پارسی دَری مصون بماند اشاره کرده اید، اما سوال این است که با توجه به مطالب مقاله "جدایی تاجیکستان از سرزمسن مادری، ایران" آیا منظورتان مراجع تاجیکی می باشد که به روسی نوشته شده اند و یا حقیقتن در منابع روسی چنین چیزی آمده است.
با سپاس مجدد از زحمات شما
پاسخ
با درود دوست عزیزم
ببینید حقیقتش آن است که من از منابع روسی خبر ندارم. یعنی دسترسی به آن منابع ندارم. در آن قسمت مورد نظر شما در مقاله، منظور من همان منابع تاجیکی می باشد که بطرز حیرت آوری مدعی شده اند که "شاهنامه، یکی از پایههای زبان فارسی نو یا فارسی دری !!!!!! می باشد." این یک اشتباه سهوی و یا عمدی بوده است. زیرا شما در هیچ جای شاهنامه کوچکترین عبارتی که پارسی دَری باشد مشاهده نمی کنید. متاسفانه دولت کشور نوپای تاجیکستان هرآنچه متعلق به میراث فرهنگی ایرانیان است را با شتابی تکان دهنده در لیست میراث فرهنگی تاجیکستان ثبت می کند. یکی از دلایل این گستاخی آن است که آنها می دانند حکومت مرکزی کنونی حاکم بر ایران، نه تنها ضد ملی گراییست، بلکه خود نیز در اضمحلال میراث فرهنگی آن می کوشد. وضعیت تاسف بار آثار باستانی ایران، تنها یکی از دلایل این ادعا می باشد. در نتیجه دولتهای افغانستان و به ویژه تاجیکستان از فرصت سود جسته و با خالی پنداشتن بیشه از شیران، بدون واهمه از درگیری دیپلماتیک با دولت حاکم بر ایران، با شدت و سرعت به میراث فرهنگی ما دستبرد می زنند. کار بجایی رسیده است که ترامپ از آن طرف جهان، برای کرنش در مقابل اعراب صعودی، احتمالن به درخواست صعودی ها، اعلام می کند که قصد دارد خلیج فارس را خلیج عربی بنامد. چیزی که حتی خود آمریکایی ها آن را به باد تمسخر گرفتند. برای نمونه، در یک شوی تلویزیونی، جیمی فالن نیز با طنزپردازی شیرین مخصوص خودش، این موضوع را مورد انتقاد شدید قرار داد. مسئله حیرت آور دیگر آن است که تاریخ دانان ایرانی واکنشی در این مورد از خود نشان نمی دهند، یا آنکه اگر مسائلی هم مطرح شده باشد من از آن بی اطلاع هستم.
در اینجا مایلم نقدی هم بر ایرانیان فعال در مدیا داشته باشم.
ببینید، تشکیل برنامه های زوم و بحث در مورد آنکه "آیا اسرائل یا آمریکا صنایع اتمی ایران را می زند یا خیر!!!"، کاریست بسیار ساده و سهل که هیچ سودی برای هیچ کس ندارد و ضمنن هیچ ارتباطی هم با ملی گرایی و هویت طلبی ندارد. واقعیت آن است که در حال حاضر که کشور در دست ملی گرایان نیست، میدان جنگ اصلی ما با سلاح اندیشه در دو حوزه است : در مرحله اول در جهت روشن ساختن این نوع سرقت های میراث فرهنگی ایران زمین، که نه تنها افغانها و تاجیک ها ، بلکه اعراب و ترکهای ترکیه و آذری های جمهوری باکو نیز در آن شریک هستند و در مرحله دوم، اقدام اساسی بر علیه این سرقت ها، از میراث فرهنگی ایرانزمین است. برای نمونه با تحقیقات در آن مورد و انتشار نتیجه پژوهش های معتبر، نه تنها به فارسی، بلکه در صورت امکان به دیگر زبانهای رایج به ویژه به انگلیسی. با این وصف، تفاوت و فاصله مابین یک ملی گرای هویت طلب واقعی و یک مدعی راحت طلب، از زمین تا آسمان خواهد بود.
با سپاس از توجه شما
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
شنبه۲۰ اردیبهشت ماه ۲۵۸۴ باستانی | دهم می ۲۰۲۵ میلادی
سوال
روزتان به خوشی آقای تابش
ضمن تبریک انتشار مقاله "از توس تا لندن: تطبیقی بر زندگی و میراث فردوسی و شکسپیر"، باید عرض کنم که متن هر دو قسمت آن دارای اشکال و غلط املایی است. من مقاله را در سرن دیدم ولی با خواندن آن شوکه شدم. دلیلش آن است که شما خوانندگان مطالبتان را بد عادت کرده اید. چون مقالات شما گذشته از مفهوم غنی متنی، از نظر صفحه آرایی و صحت و سلیسی هم همیشه استانداردها را رعایت کرده است. در هر حال خواستم به شما خبر بدهم که هر دو مقاله احتیاج به بازنگری دارند، البته اگر دیر نشده باشد.
در هر حال از شما متشکرم و برایتان آرزوی موفقیت هرچه بیشتر دارم.
....
پاسخ
روز شما هم به خوبی و خوشی باشد دوست عزیزم
بله کاملن حق با شماست و از دو روز پیش مرتبن، دوستان دیگری هم با ما تماس گرفتند و مشکل را به ما اطلاع دادند. خلاصه آنکه پس از تحقیق متوجه شدیم که نسخه Preprint که برای منظور دیگری ایجاد شده بود و هنوز بازدید نهایی نشده بود، به علت همنامی با نسخه اصلی، با آن تعویض شده و آپلود شده بود. در هر حال در عرض این دو روز، بیش از بیست ساعت وقت صرف شد تا هم در سایت پژوهشکده ، هم در وب لاگ های وابسته و هم در پلتفرم های آکادمیک، نسخه صحیح هر دو قسمت بارگذاری شد. فقط اشکال اصلی در سرن آن است که قسمت اول و دوم مقاله جدا آپلود شده، انتشار یافته اند. اگر می خواهید در آنجا هر دو قسمت مقاله را بیابید، لازم است زیرعنوان مقاله روی اسم من کلیک کنید تا به صفحه ای منتقل شوید که همه مقالات من آنجا هستند. در آنجا می توانید هر دو قسمت مقاله را بیابید. راه ساده تر آن است که هر دو قسمت را در بخش "گزارش تاریخی" سایت فارسی پژهشکده بیابید و مطالعه کنید. معمولن پلتفرم های آکادمیک برای پژوهشگرانی مناسب است که هنوز به درستی با پژوهشکده ما آشنا نیستند. شما که از این نظر مشکلی ندارید.
در انتها، مجددن از توجه و مراقبت شما نیز قدردانی می کنم.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
جمعه ۱۲ اردیبهشت ماه ۲۵۸۴ باستانی | دوم می ۲۰۲۵ میلادی
این سوال از طرف یکی از دوستان فرانسوی در بخش پاسخ به سوالات به زبان فرانسه، مطرح شده است . در اینجا ترجمه آن سوال و جواب را در اختیار شما قرار می دهیم. برای مشاهده سوال و جواب به زبان اصلی، به سایت مربوطه مراجعه کنید.
سوال
روز بخیر آقا
نام من.... است. من مقاله جدیدتان (نخبه کیست؟) به زبان فرانسوی را امروز مطالعه کردم. به شما برای تهیه و ترجمه نسخه فرانسوی این مقاله تبریک می گویم و ضمنن یک سوال از متن این مقاله دارم.
چرا مارتین لوتر که خودش یک نهضت ضد خرافات در دل مسیحیت به راه اندخته بود، باور داشت یهودیان باید به مسیحیت از نوع پروتستان که او براه اندخته بود بپیوندند. به نظر می رسد در اینجا با یک تناقض روبرو هستیم.
با سپاس مجدد از تهیه این مقاله
پاسخ
روز بخیر آقای...
ببینید این مشکل هم در دین مسیحیت و هم در دین اسلام وجود دارد. به این مفهوم که مسلمانان اولیه معتقد بودند که چون اسلام آخرین دین است پس کامل ترین است و نتیجتن همه مریدان ادیان دیگر باید به اسلام بگروند. در این رابطه برای یک نمونه، (بر اثر این برداشت نادرست) می توان به جنگهای صلیبی اشاره نمود که تا دهه ها باعث خونریزی های زیادی شد.
در دین مسیحیت نیز اعتقاد بر این بود که مسیح تنها دروازه ورود به جهان دیگر و ابدیت است، بنابر این همه مریدان ادیان دیگر باید به این دین بگروند. در مورد مارتین لوتر نیز مشکل فکری همان بود، یعنی او فکر می کرد اگر مسیحیت اشکالی داشته، من (لوتر) آن را حل کرده ام، پس دیگر بهانه ای در کار نیست و یهودیان همه باید به پروتستان بگروند و چون وقایع آنطور که او می خواست پیش نرفت، او هم احتمالا از این موضوع رنجید و آن کتاب شرم آور را در بر ضد یهودیان نوشت.
اما واقعیت امر آن است که گوناگونی و تفاوت در همه جهان هستی، از جمله در طبیعت، قابل مشاهده است و این امر شامل ادیان نیز می شود. آنچه گفته شد، یک امر عادی است که دگماتیست های مذهبی قادر به درک آن نیستند.
در این ارتباط نباید فراموش کرد که برتری انسانها ارتباطی به دین آنها ندارد.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
جمعه ۱۲ اردیبهشت ماه ۲۵۸۴ باستانی | دوم می ۲۰۲۵ میلادی
سوال
با سلام
آقا عمریست ما از تاریخ هجری قمری و خورشیدی استفاده می کنیم، حالا شما به چه عنوان از تاریج باستانی استفاده می کنید. این یک بدعت است.
تشکر
پاسخ
با درود
ببینید اگر بخواهیم وارد مباحث فلسفی در مورد "بدعت" بشویم، در واقع وارد کوچه های تنگ و تاریکی می شویم که خروج از آنها کار ساده ای نیست. چیزی که هویداست آن است که: من یک ایرانی هستم و تاریخ سرزمین من از وسط وقایع جهان شروع نمی شود. بنابراین بسیار شگفت آورست که ما باید تاریخ کشور باستانیمان را بر اساس وقایعی که در مناطق دیگر جهان رخ داده است تنظیم کنیم. این امر ارتباطی به باورهای دینی کسی ندارد زیرا یک امر ملی و تاریخی می باشد.
با هوش سرشاری که من در شما می بینم همین مقدار کافیست
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ۲۵۸۴ باستانی | اول می ۲۰۲۵ میلادی
سوال
با درود
آقای تابش عزیز من نمی دانم چرا نمی توانم مقالات انگلیسی شما را در سایت فارسی بیابم. به نظر می رسد ساختار این دو سایت متفاوت از هم هستند.
با سپاس
پاسخ
با درود دوست من
بله حق با شماست. ساختار سایت های پژوهشکده در هر شش زبان با یکدیگر متفاوت هستند، حتی ضمن آنکه موضوع اصلی در مقالات، دست نخورده باقی می ماند، ممکن است در یکی از آنها مطالب ویژه ای کم یا زیاد بشوند یا از جمله بندی متفاوت استفاده شود. تنها سایت های انگلیسی و آلمانی هستند که حدود نود درصد به هم شبیه اند. دلیل این امر آن است که من مقالاتی که عمدتن اول به فارسی می نویسم، به زبانهای دیگر ترجمه نمی کنم ، بلکه آن مقاله را مجددن به انگلیسی و آلمانی می نویسم و مترجمین ما از روی نسخه آلمانی و یا انگلیسی به فرانسوی و اسپانیایی ترجمه می کنند. تازه من در آنها هم دست می برم و برخی جملات را عوض می کنم. همه آنچه گفته شد به این مفهوم است که من در کار خود، به فرهنگ هر کشور جدا از آن دیگری توجه می کنم و بر آن اساس برنامه ریزی می کنم. حال اگر شما مقالاتی از دیگر زبانها را در سایت فارسی جستجو می کنید و نمی یابید با ما تماس بگیرید.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ۲۵۸۴ باستانی | اول می ۲۰۲۵ میلادی
سوال
با درود
ضمن عرض خسته نباشید و سپاس بیکران از زحمات بی دریغ شما جناب تابش گرامی و تیم شما
بنده در خانواده ای اهل حق متولد شده ام و از سر سپردگان مکتب استاد الهی هستم ،البته بنده با چنین بار گناهی که حمل میکنم لیاقت و استحقاق ...
جناب تابش مدتی است که (چند سال) که حس میهن پرستی شدیدی در من بیدار شده است و طبق مقالات شما درباره میهن پرستی ایرانیان و آینده ،نگرش بنده به سوی ساختن و آبادی ایران زمین سوق داده شده ولی با خواندن تاریخ و روایاتی درباره ی ....و کشتاره ایرانیان و ... دوگانگی شدیدی را در جان و روان من ایجاد کرده که از طرفی تمام اعتقادات ایمان قلبی بنده به...... و از طرف دیگر تجاوز به خاک آبا و اجدادی مان ،باعث به وجود آمدن دو نگرش و حتی به وجود آمدن دو شخصیت در بنده شده است که هر کدام مانع پیشرفت دیگری میشود و حالتی خنثی به من داده است .(امید وارم منظورم را درست بیان کرده باشم )
از شما تقاضا دارم که در صورت امکان این بنده حقیر را راهنمایی کنید تا از این حال پریشانی رها یابم .ر
بسیار سپاس
پاسخ
با درود دوست عزیزم
این مشکل از آنجا ایجاد شده است که بیش از چهار دهه است که به ما ایرانیان القا کرده اند که ملی گرایی مخالف خداپرستی و در نتیجه گناه است. حال آنکه رعایت اولویت در تمام مکاتب عرفانی بوده و استاد هم بر آن صحه گذاشته، تاکید نموده اند. برای آنکه مطلب به درازا نکشد باید بگویم که، این امر ممکن است برای اعراب جواب بدهد، زیرا آنها قبل از اسلام هیچگاه دارای ملیت مستقل نبوده اند و جهان و فرهنگشان با دین اسلام گره خورده است، حال آنکه این امر در مورد ایرانیان که دارای یک پیشینه درخشان تمدنی می باشند، صدق نمی کند. خلاصه کلام آنکه ملی گرایی آنهم در میان ایرانیان، هیچ تضادی با دین، آیین، مسلک و جهانبینی ندارد. شما می توانید یک ملی گرای هویت طلب باشید و ضمنن به هر چه می خواهید اعتقاد داشته باشید. در ایران باستان، دین زرتشت با حکومتهای پادشاهان گرده خورده بود و نه تنها ملی گرایی را رد نمی کرد، بلکه از آن پشتیبانی می نمود و باعث تقویت آن می شد.
با این وصف لزومی ندارد دچار دوگانگی در روان خود شوید و ضمنن لازم هم نیست به هر آنچه در مدیا می بینید و می شنوید باور کنید. بزرگان شعر و هنر و عرفان ما گفته اند: مهم نیست گوینده چه می گوید، زیرا شنونده باید عاقل باشد.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
یکشنبه ۳۱ فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | بیستم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی
سوال
درود آقای تابش
.... ریشه این مطلب که چهل و شش سال است که مردم ایران در معادلات سیاسی در روابط ایران با جهان به حساب نمی آیند چیست؟ من چون خودم یک دبیر ریاضی بازنشسته هستم، فکر می کنم آنچه گفته شد صحیح است. از اظهار نظر شما پیشاپیش متشکرم. با سپاس
پاسخ
با درود دوست ارجمندم
چون شما ریاضیدان هستید، به سادگی باید بگویم مردم ایران در حال حاضر در معادلات مورد نظر شما هستند، منتها به عنوان یک X . این بدان معناست که در یک معادله (حتی) یک مجهولی، X مطلقن اثر گذار نیست. X در یک معادله ریاضی منتظر است تا شناخته و کشف شود. بنابراین X کاملن پاسیو ( Passive) است . حال راه حل چیست؟ مردم ایران باید از X بودن خارج شوند و به حالت یکی از سیستم های عامل، مانند ضرب، تقسیم، جمع ، تفریق، رادیکال، اینتگرال و غیره دربیایند تا بتوانند در معادلاتی که تعیین کننده حقوق و سرنوشت آنها هستند، دخیل باشند و بر آن اثر دلخواه خود را بگذارند. با کلامی دیگر، جای X یعنی مردم ایران با سیستم عامل باید تعویض شود.
فکر می کنم انسان باهوش و فهمیده ای مانند شما می تواند یک معادله حلال بنویسد و در آن نقش مردم ایران را خارج از X تعیین کند.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
سه شنبه ۲۶ فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | پانزدهم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی
سوال
با درود جناب تابش
وضعیت ایران بسیار پیچیده و بحرانی شده. جنابعالی نظرتون در مورد مذاکرات بین ایران و آمریکا چیست؟ به نظر شما نتیجه این مذاکرات به نفع جمهوری اسلامی یا ایران خواهد بود و یا خدایی نکرده به جنگ جهانی سوم منتج خواهد شد؟ پیشاپیش از جواب جنابعالی تشکر میکنم
پاسخ
با درود به شما دوست محترم
ببینید بیایید از این کلیشه های همیشگی که چه در مدیای فارسی و چه به زبانهای دیگر می شنوید صرف نظر کنیم. زیرا اگر حقیقتش را بخواهید، ایران از همه نظر در ورطه اضمحلال و سقوط کامل قرار دارد. از نظر اخلاقی و عرفیات اصیل اجتماعی باستانی، و یا اقتصادی و سیاسی و در زمینه های دیگر. این همه، علائم شروع فروپاشی یک نظم سیاسی پوسیده است که ایجاد یک نظم سیاسی نوین در ایران را بدنبال خواهد داشت.
البته فراموش نکنید، من نه پیشگو هستم و نه به اسرار پشت پرده خلقت دسترسی دارم. آنچه گفته شد یک علم است که حتی در زیست شناسی نیز صادق است. برای مثال زمانی که یک سلول به مرگ برنامه ریزی شده خود می رسد، با یک سلول جدید جایگزین می شود. در اجتماعات بشری این تغییرات با خرد جمعی به وقوع می پیوندد و خرد جمعی در واقع به مفهوم یک نیروی فکری عظیم است که قابلیت هر نوع اثرگذاری را در خود دارد.
از دیدگاهی بسیار کلی تر، اینکه سرنوشت مذاکرات چه شود نیز در همان واقعیت علمی که مختصرن توضیح دادم گنجانده شده است و بزودی نتیجه آن را خواهید دید. اما گذشته از آنکه نتیجه چه باشد، من اطمینان دارم که در نهایت در ایران یک نظام دمکراتیک و سکولار، سکان این کشتی به گل نشسته را بدست خواهد گرفت و حقوق همه ایرانیان را بدون در نظر گرفتن مسائل قومی و یا اعتقادات دینی و تفتیش عقاید، تامین خواهد کرد . طوری که همه از آن نفع ببرند و راضی باشند. فقط امیدواری من آن است که این گذار بدون اینکه قطره ای خون از بینی کسی بیاید انجام شود. چون در غیر اینصورت آنچه شما و ما از آن وحشت داریم ممکن است برای جهان رخ دهد.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
......................................................................................................................................................................
شنبه بیست و سوم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | دوازدهم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی
سوال
این سوال در سایت آلمانی از طرف یک شخص آلمانی مطرح شده است که در اینجا آن را به فارسی ترجمه کرده ایم.
جناب آقای تابش گرامی،
با این ایمیل میخواهم به اطلاع شما برسانم که اولین مقاله از مجموعه «جهانهای موازی کوانتومی» «Die Quantenparallelwelten» شما را مطالعه کردهام. به نظر من، نظریه جهانهای موازی بهطور کامل درک نشده است. به همین دلیل، میخواهم شما را تشویق کنم که بار دیگر نظریه خود را مورد بازنگری قرار دهید. البته این امکان نیز وجود دارد که من یک جنبه اساسی از این نظریه شما را درک نکرده باشم، اما این امر نیازمند بررسی دقیقتری است.
با عرض ارادت
پاسخ
روز بخیر، دوست عزیزم
پیش از هر چیز، از شما سپاسگزارم که وقت خود را صرف طرح این پرسش کردهاید. بحث در مورد این موضوع بدون شک به بسیاری از افراد کمک خواهد کرد تا درک بهتری از این موضوع پیدا کنند.
با این حال، نقد شما نسبت به مجموعه مقالات مربوط به جهانهای موازی، از دیدگاه من دارای چندین نقص است:
۱- شما طبق اظهارات خود، تنها بخش اول از یک مجموعه سه قسمتی را مطالعه کردهاید (در فارسی چهار مقاله است). در حالی که مقاله اول، نقطه شروع این مجموعه است، مقاله دوم، بخش اصلی استدلال را تشکیل میدهد و مقاله سوم، نتیجهگیری نظریه را ارائه میکند(مقاله چهارم در فارسی). بنابراین، توصیه میشود که دو مقاله دیگر را نیز مطالعه کنید.
۲- علاوه بر این، بهتر است مطالب خود را با جزئیات بیشتری بیان کنید. کلیگویی در یک بحث علمی مناسب نیست.
۳- نظریه جهانهای موازی که توسط برخی از فیزیکدانان کوانتومی مطرح شده است، در کل هیچ پایه و اساسی ندارد. در این نظریه هیچ ارجاعی برای ادعاهای مطرحشده ارائه نشده است.
۴- در مقابل، نظریه ما ارتباط قوی با فلسفه، عرفان و منطق دارد.
۵- برخلاف نظریههای برخی فیزیکدانان کوانتومی، نظریه ما منسجم، منطقی و معقول است. این نظریه مطرح شده از طرف ما، هدف از ایجاد این جهانها و ارتباط آنها با تونلهای کوانتومی را توضیح میدهد.
۶- قابل درک است که افرادی که علاقه زیادی به علوم طبیعی دارند، پذیرش مطالبی که با درک فعلی آنها از موضوع در تضاد باشد و بهعنوان یک پارادایم جدید عمل کند، برایشان دشوار است. به همین دلیل، گاهی احساس میکنند که باید نظریههای جدید را رد کنند. به طور کلی، فرانسویها رویکرد بازتری دارند، در حالی که آمریکاییها نیز معمولن آماده بررسی و پذیرش پارادایمهای جدید هستند.
در پایان، از شما درخواست میکنم که دقیقن مشخص کنید که در این مجموعه مقالات با چه مواردی مخالف هستید. منتظر شنیدن نظرات شما هستم.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
چهارشنبه بیستم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | نهم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی
سوال
با درود آقای تابش عزیزم
چند شب پیش تقریبا آخرهای شب بود از خواب بیدار شدم و رفتم آشپزخانه تا کمی شیر بنوشم. در بین راه در سالن متوجه شدم همسرم با لپ تاپ خود مشغول است، خواستم او را صدا کنم که متوجه شدم آرام آرام گریه می کند. وقتی مرا دید با انگشت به مانیتور اشاره کرد. جلو رفتم و متوجه شدم مشغول مطالعه مقاله جدید شما یعنی «جدایی تاجیکستان از سرزمین مادری، ایران» است و آن قسمت آخر که چشم اندازی را عنوان کرده اید که در مورد ایران آینده می باشد را می خواند و چنان او را منقلب و متأثر کرده که از خوشحالی گریه می کند.
راستش را بخواهید من هم در عرض این چند روز، چهار بار آن مقاله بی نظیر را خواندم و بسیار تحت تأثیر جای جای آن قرار گرفتم و بارها گریستم. گرچه می گویند مردها نباید گریه کنند که من اصلا به این مسئله معتقد نیستم.
از طرف همسرم و خودم و باقی اعضای خانواده از هر دو طرف از شما صمیمانه تشکر می کنم و امیدوارم خدا به شما استقامت بیشتر بدهد تا با اشتراک گذاری این اطلاعات ارزنده، سطح درک و فهم ایرانیان در مورد هویت ملی افزایش یابد.
با سپاس فراوان
پاسخ
با درود به شما دوست عزیزم و همسر محترمتان
ببینید مولانا، این شاعر عارف ایرانی در دو بیت شعر میسراید:
ما همه شیران ولی شیر عَلَم حملمان از باد باشد دم به دم
حملمان پیدا و ناپیداست باد جان فدای آنکه ناپیداست باد
مدتیست باد ناپیدا، بر شیر روی پرچم ملی ایرانیان وزیدن گرفته و آن شیر را به غریدن واداشته است. دوران ضعف و موالی گری این ملت شریف و حقیقتن مظلوم، بسر آمده و ماه و خورشید و فلک در راستای بازسازی هویت ملی این سرزمین کهنسال به حرکت درآمده اند. ایرانزمین یک پهنه جغرافیایست که مخزن اسرار بسیار زیادی می باشد و داستانهای بخشش ها، دلاوری ها و کوشش های فراوان زنان و مردان صادق، دلیر، راستگو، درست کردار، نیک گو و حقیقت طلب را در دل خود جای داده است.
یک ایرانی واقعی که بخود آمده باشد، هرگز زمین نمی نشیند و بی کار نمی ماند و همیشه در جهت عملگرایی، حال در هر زمینه، فعال است. به ویژه در این دوران که وزیدن باد تغییر را حتی کودکان شیرخوار نیز حس می کنند.
بگذارید یک صحنه ای را که بارها در رویای خود دیده ام بازگو کنم و آن این است که پس از سه تا پنج دهه بعد از استقرار یک حکومت ملی سکولار در ایران، تقریبن همه آن دفاتر تجاری در برج های بلند کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به آسمانخراش های ایران منتقل خواهند شد، حتی خود عربها دفاتر خود را به ایران منتقل خواهند نمود، طوری که همه این کشورها عربی از رونق امروزی خود خواهند افتاد. چنانکه یک واحد تجاری که اکنون برای مثال پنج میلیون دلار ارزش دارد در آن زمان به زحمت به صد هزار دلار فروش خواهد رفت. زیرا همه مایل خواهند بود واحد های تجاری خود را در ایران مستقر کنند. البته این امر به مفهوم مناقشه با عربها و یا کشورهای دیگر نخواهد بود، زیرا در آینده، ما ایرانیان به تنها چیزی که نیاز نداریم، درگیری، تنش و دشمنی با دیگر کشورهاست. در آن زمان ایرانیان در عین قدرتمندی، یک دوستی متقابل را با همه کشورهای جهان پیش خواهند برد.
مقاله « جدایی تاجیکستان از سرزمین مادری، ایران » را از این جهت نوشتم که شاهد آن هستم، دولت بسیار ملی گرا و نوپای تاجیکستان فکر می کند، آثار تاریخی ایران یک موسسه خیره است که هرکس هرچه خواست، می تواند بی پروا از آن بردارد. این دقیقن کاریست که دولت های قبلی و فعلی افغانستان و دولت تاجیکستان، بدون در نظر گرفتن عواقب آن، مشغول به انجام آن هستند. در جای جای تاجیکستان شاهد مجسمه های کوروش بزرگ هستید که آن را پدر کشور خود و تابلوها و تندیس های رستم و سهراب و فردوسی، حافظ و بدل حافظیه هستید که به توریست به عنوان میراث فرهنگی تاجیکستان معرفی می کنند. البته ایرانیانی که به تاجیکستان سفر می کنند چون با فرهنگ و تاریخ کشور خود بیگانه هستند، به راحتی این فیک نیوز را می خرند. اگر کسی این مطالب را بازگو نکند، بزودی آنها حتی منکر وجود ایران خواهند شد. در یک ویدئو دیدم که یک تاجیک، تاجیکستان را مادر افغانستان و ایران معرفی می کرد!!!!!
در هر حال ما ایرانیان موظف هستیم از هویت ملی خودمان به هر صورت متمدنانه که می توانیم دفاع کنیم.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
دوشنبه هجدهم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | هفتم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی
سوال
با درود به شما آقای تابش و....
به نظر می رسد در اروپا، کهنه چپ گرایان که بر مسند امور قرار دارند، چهره تمامیت خواه خود را نشان می دهند. برای مثال همان پاپوشی که دمکرات های چپگرا در آمریکا برای ترامپ ساخته و چهار سال روی آن مانور دادند، حالا در فرانسه برای مارین لوپن با اتیکت اتهامات سوءاستفاده مالی از بودجه اتحادیه اروپا در جریان است. اینطور که به نظر می رسد چپ ها قصد دست برداشتن از سر دنیا را ندارند. جالب آن است که همین ها به ملی گرایان انگ راست افراطی را می زنند تا مردم را بترسانند.
با این حساب با پشتیبانی همین چپ های اروپایی از جمهوری اسلامی آیا شانس تغیبرات ملی گرایانه در ایران وجود دارد؟
با سپاس از شما
پاسخ
با درود دوست عزیزم
ببینید من واقعن نمی دانم که این اتهامات به لوپن حقیقی و یا ساختگی می باشند. اما تا حدودی حق با شماست، درست مانند تندروهای اسلامی، چپ ها نیز به هر کار غیراخلاقی دست می زنند تا بر سر قدرت بمانند. به هر حال این جبهه چپ گلوبالیستی جهانی با آن چپ های اصولی دو قرن پیش کاملن متفاوت است.
بگذارید یک حقیقت را در مورد راست گرایی در اروپا به شما بگویم.
شما نباید ملی گرایی زیبای ایرانی را با راست گرایی اروپایی اشتباه بگیرید. ببینید در هر حال فاشیسم و نازیسم چهره ای از راست افراطی را در خود داشت و همزمان، ما در منتهی الیه آسیا در مرز اروپا، کمال آتاتورک را داشتیم که هیتلر او را به عنوان یک رهبر ناسیونالیست قدرتمند ستایش میکرد و حتی او را یک الگو برای ارتش رایش سوم قلمداد می کرد. هیتلر، آتاتورک را حتی تندروتر از خودش و موسولینی میدانست. همچنین ما امروزه از جریانات ترکهای جوان و نسلکشی ارامنه در اواخر قرن نوزدهم با خبر هستیم. این جنایات با شعار ملیگرایی ترکی و کاملن نژادپرستانه، و با هدف مقابله با نفوذ غرب و اقلیتهای قومی بود. در آن جریانات، حدود یک و نیم میلیون ارمنی کشته شدند. ما همینطور از افراط گرایی فاشسیت های موسیلینی در ایتالیا باخبر هستیم. شعار آنها این بود: "همه چیز در درون دولت، هیچ چیز خارج از دولت، هیچ چیز علیه دولت." آنها برای عملی کردن این شعار ازجوخههای سیاهپوش (Squadristi) برای خشونت، دستگیری، ترور، ضرب وشتم، و ارعاب مخالفان استفاده می کردند و البته ده ها مورد از افراط گرایی دیگر، از نوعی که هم اکنون در ایران نیز تحت لوای دین رواج دارد.
منظورم از این زیاده نویسی آن است که اگر راست افراطی هم وجود داشته است، مربوط به اروپا و در دوره فعالیت کوکلاکس کلان ها در آمریکا بوده است و هیچ ارتباطی با ملی گرایی زیبا، متعادل و خوش طنین ایرانی که سر از خاکستر درآورده، می رود به یک دگردیسی فکری و انقلاب ملی تبدیل شود ندارد. راست گرایی افراطی هیچ گاه در هیچ زمانی و در هیچ جای ایران وجود خارجی نداشته است. صرفنظر از دوره چهل و پنج ساله کنونی، ایرانیها در تاریخ خود هرگز دست به نسل کشی و نابودی دگراندیشان و پیروان ادیان دیگر نزده اند، بلکه در مقاطعی که در تاریخ ثبت است، به آنها کمک و یاری نیز رسانده اند. حتی زمانی که شاهنشاه نادر، به دلیل پناه دادن محمدشاه گورکانی به بازماندگان محمود و اشرف هوتک (که بعد از جدایی بخش شرقی ایران بوسیله بریتانیا که افغانستان نامیده شد، به محمود و اشرف افغان معروف شدند.) محمدشاه گورکانی را شکست داد و عملن این سلسله را سرنگون کرد، مجددن اجازه داد محمدشاه بر سر قدرت بماند و هندوستان را اشغال نکرد و ضمنن بسیاری از سربازان و درجه داران هوتک که در رکاب محمود و اشرف نیز بودند را نه تنها قتل عام نکرد، بلکه آنها را در ارتش منظم و قوی خود بکار گرفت.
نتیجه آنکه قدرت گرفتن راست افراطی در اروپا می تواند برای اتباع خارجی بسیار خطرناک باشد. اما در ایران قدرت گرفتن یک ملی گرایی هویت طلب، باعث نجات کشور و ملتی می شود که در حال اضمحلال است.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
سه شنبه دوازدهم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | یکم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی
سوال
با درود
.... نظر شما در مورد عقد آریایی و یا بطورکلی عقد بدون آخوند چیست. آیا چنین چیزی در کل، عقد به مفهوم کلاسیک آن حساب می شود یا خیر؟
با سپاس
پاسخ
با درود
از آنجا که همه چیز بر اساس نیت ارزیابی می شود، نیت به ازدواج از طریق عقد آریایی از دیدگاه من کاملن منطقی و صحیح است. شما حتی می توانید خودتان به همراه شریک زندگی تان عهد و پیمان ببندید. برای مثال به شکل زیر:
من (اسم و اسم فامیل) بانو (اسم و اسم فامیل) را در پیشگاه خداوند (اهورامزدا، مبدا خلقت، حقیقت، کائنات و ...) به همسری خود برمی گزینم و متعهد می شوم او را دوست بدارم و در سختی ها محافظت کنم . و بعد آن شریک زندگی شما هم همین را می گوید. البته اول و دوم ندارد، یعنی می شود که آن خانم اول عهد نامه را بگوید.
بدیهی و واضح است، آنچه گفته شد یک مثال است. خودتان می توانید با صلاحدید یکدیگر هر متنی را که حاکی از عهد و میثاق زناشویی باشد تهیه کنید و بخوانید. این نظر من است.
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
دوشنبه یازدهم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | سی و یکم مارچ ۲۰۲۵ میلادی
سوال زیر از طرف یکی از دوستان آمریکایی در سایت انگلیسی پژوهشکده مطرح شده است. به علت اهمیت این سوال و پاسخ به آن، ترجمه این سوال و جواب به زبان فارسی و آلمانی در سایتهای مربوطه در دسترس می باشند.
سوال
فرامرز عزیز
من اخیراً از وب سایت پژوهشکده بازدید کردم تا یکی از مقالات شما را جستجو کنم و با مشاهده آواتار زیبایی که برای ارائه اطلاعات، بوسیله هوش مصنوعی ایجاد کرده ای تحت تأثیر قرار گرفتم. آیا قصد داری از آواتارهای بیشتری شبیه آن، در سایر بخش های وب سایت AOG استفاده کنی؟ فکر می کنم ایده خوبی خواهد بود زیرا معتقدم هوش مصنوعی به زودی نقش مهمی در زندگی ما خواهد داشت.
من کاملاً از این ایده تو حمایت می کنم.
با احترام،
جسی
پاسخ
درود جسی
خوشحالم که از ایده آواتارها خوشت آمد. بله، من روی ایجاد آواتارهای ای آی بیشتر کار میکنم تا اطلاعات دقیق تری را در مورد موضوعات مختلف سایت ها، در اختیار بازدیدکنندگان مان قرار بدهم، اما این چیزی نیست که بلافاصله اتفاق بیافتد و ممکن است کمی طول بکشد.
در مورد نقش هوش مصنوعی در زندگی آینده، طبق پیش بینی های استاد الهی، در آینده نزدیک، شاید حدود بیست سال دیگر، کنترل زندگی ما به دست آنها خواهد افتاد. به عنوان مثال، هوش مصنوعی به کودکان در مراکز علمی آموزش می دهد و به همه آنها کمک می کند تا در مدت زمان کوتاهی، در سن پانزده سالگی، به راحتی مدرک دکترا را دریافت کنند، بدون اینکه مجبور باشند برای یادگیری مطالب درسی حتی درس بخوانند یا سختی بکشند. و همه اینها بدون حضور هر نوع معلمی به شکل انسانی اتفاق خواهد افتاد. این هوش مصنوعی همچنین شغل آنها را تعیین خواهد کرد. همه اینها قرار است در نظم نوین جهانی اتفاق بیافتد.
همانطور که ممکن است خوانده باشی، قوانین خاصی در مورد این نظم نوین جهانی وجود دارد. ضمنن لینک مقاله کامل پیش بینی های استاد الهی در این زمینه را برایت اینجا قرار داده ام.
https://www.andishe.online/prophecies--56
در سایت فارسی
همچنین می توانی بنرهای اطلاعاتی بیشتری را در بخش " بیوگرافی" (در سایت فارسی: در بخش «شخصیتهای تأثیرگذار») بیابی. یک نگاهی به آنها بیانداز.
نظم جهانی جدید با استفاده از هوش مصنوعی و کامپیوترهای کوانتومی تمام این چیزهای شگفت انگیز را انجام خواهد داد. آنچه امروز می بینیم تازه آغاز کار است.
با سپاس که به فکر من هستی
با آرزوی بهترین ها
فرامرز
شنبه نهم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | بیست و نهم مارچ ۲۰۲۵ میلادی
سوال
با درود آقای تابش و عرض شادباش سال نو و ...
.... با وصف آنچه توضیح دادم، اینکه می گویند باید مابین سطور را خواند کاملا بی معناست و اگر چنین چیزی صحیح است چگونه باید این کار را کرد؟ به نظر من می آید که کماکان مراکز دانشگاهی جهان هرچه بگویند، ما شرقی ها بدون تفکر می پذیریم. یا شاید من در اشتباه هستم.
با سپاس از وقتی که در اختیار ما می گذارید.
پاسخ
با درود دوست من. من هم سال نوی باستانی را به شما و همه پارسی زبانان جهان تبریک می گویم.
باید بگویم سوال خوبی را مطرح نموده اید.
مقدمتن باید بدانید که در هر حال آکادمی به مفهوم مدرن آن را در عصر کنونی همین غربی ها، به ویژه بریتانیایی ها پایه گذاری کرده اند. اما همانطور که شما به تفصیل توضیح داده بودید و من برای صرفه جویی در زمان، آن قسمت را حذف کردم، در این دانشگاه ها که در حال حاضر تحت حاکمیت چپ ها و اسلامگرایان تندرو می باشد، برخی اوقات مسائلی را مطرح کرده و بطور گسترده ای انتشار می دهند که با واقعیت مغایر هستند. یکی از همین مطالب، مقاله ای بود که دکتر شان کرول در مورد عدم وجود حیات بعد از مرگ نوشته بود و البته برای این ادعای خود کوچکترین سندی هم ارائه نداده بود. او این مقاله را نه تنها در محیط دانشگاهی، بلکه در سطح جهانی نیز انتشار داده بود و یکی از مطبوعات معروف فارسی نیز با افتخار بدان پرداخته بود و من در مقاله ای به نام «آنالیز یک اشتباه علمی» با ارائه مدارک و اسناد لازم، به نقد علمی آن پرداختم.
و اما در مورد مطلب شما، یعنی خواندن مابین خطوط، اصل ماجرا مربوط می شود به احتمالن چندین دهه قبل. زمانی که دانش آموزان رشته موسیقی عدم وجود یک نت در مابین نت های دیگر را جای خالی محسوب می کردند. استادان موسیقی با مشاهده این اشتباه به شاگردان می آموختند که آن چیزی که آنجا جایش خالی است خودش یک نت است که در اجرای نت های دیگر نقش کلیدی را بر عهده دارد. بنابراین برای درک اجرای موسیقی باید آنها را در نظر بگیرید.
این امر از میدان موسیقی به ادبیات نیز راه یافت و در متن های موسیقیایی نیز راه باز کرد. یک خواننده راک بسیار مشهور دهه هفتادی آمریکایی در یکی از آهنگ های خود می خواند:
I better read between the lines
In case I need it when I'm older
در اینجا و اینگونه متن های ادبیاتی، منظور از "خواندن مابین خطوط" تنها به مفهوم یافتن راه از طریق آینده نگری و مبتنی بر خردگرایی می باشد و بس.
این امر وقتی به سیاست وارد شد، هر کس از آن برداشت خودش را ارائه داد و این سرآغاز هرج و مرج در تفهیم و تفهم، از موضوع بود. زیرا در واقعیت، هیچ چیز مابین سطور یافت نمی شود، مطلقن هیچ چیز. در بهترین حالت، منظور می تواند آن باشد که "خودت حدس بزن، نیمه مفقود یک اظهارنظر چه می تواند باشد" و این یعنی گمانه زنی.
این بحث می تواند بسیار دامنه دار باشد اما برای فرد عاقل و هوشمندی چون شما همین مقدار کافی است. در غیر اینصورت Read between the lines
با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده
فرامرز تابش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر