۲۳ فروردین ۱۴۰۴

پاسخ به سوالات: سال ۲۰۲۵- سری دوم

 ۲۰۲۵- سری دوم

از هفتم آوریل به بعد

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


جمعه ۱۲ اردیبهشت ماه ۲۵۸۴ باستانی | دوم می ۲۰۲۵ میلادی


 

این سوال از طرف یکی از دوستان فرانسوی در بخش  پاسخ به سوالات به زبان فرانسه، مطرح شده است . در اینجا ترجمه آن سوال و جواب را در اختیار شما قرار می دهیم. برای مشاهده سوال و جواب به زبان اصلی، به سایت مربوطه مراجعه کنید.


سوال

روز بخیر آقا

نام من.... است. من مقاله جدیدتان (نخبه کیست؟) به زبان فرانسوی را امروز مطالعه کردم. به شما برای تهیه و ترجمه نسخه فرانسوی این مقاله تبریک می گویم و ضمنن یک سوال از متن این مقاله دارم.

چرا مارتین لوتر که خودش یک نهضت ضد خرافات در دل مسیحیت به راه اندخته بود، باور داشت یهودیان باید به مسیحیت از نوع پروتستان که او براه اندخته بود بپیوندند. به نظر می رسد در اینجا با یک تناقض روبرو هستیم.

با سپاس مجدد از تهیه این مقاله


پاسخ

روز بخیر آقای...

ببینید این مشکل هم در دین مسیحیت و هم در دین اسلام وجود دارد. به این مفهوم که مسلمانان اولیه معتقد بودند که چون اسلام آخرین دین است پس کامل ترین است و نتیجتن همه مریدان ادیان دیگر باید به اسلام بگروند. در این رابطه برای یک نمونه،  (بر اثر این برداشت نادرست) می توان به جنگهای صلیبی اشاره نمود که تا دهه ها باعث خونریزی های زیادی شد.

در دین مسیحیت نیز اعتقاد بر این بود که مسیح تنها دروازه ورود به جهان دیگر و ابدیت است، بنابر این همه مریدان ادیان دیگر باید به این دین بگروند. در مورد مارتین لوتر نیز مشکل فکری همان بود، یعنی او فکر می کرد اگر مسیحیت اشکالی داشته، من (لوتر) آن را حل کرده ام، پس دیگر بهانه ای در کار نیست و یهودیان همه باید به پروتستان بگروند و چون وقایع آنطور که او می خواست پیش نرفت، او هم احتمالا از این موضوع رنجید و آن کتاب شرم آور را در بر ضد یهودیان نوشت.

اما واقعیت امر آن است که گوناگونی و تفاوت در همه جهان هستی، از جمله در طبیعت، قابل مشاهده است و این امر شامل ادیان نیز می شود. آنچه گفته شد، یک امر عادی است که دگماتیست های مذهبی قادر به درک آن نیستند.

در این ارتباط نباید فراموش کرد که برتری انسانها ارتباطی به دین آنها ندارد.


با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده

فرامرز تابش


جمعه ۱۲ اردیبهشت ماه ۲۵۸۴ باستانی | دوم می ۲۰۲۵ میلادی


سوال

با سلام

آقا عمریست ما از تاریخ هجری قمری و خورشیدی استفاده می کنیم، حالا شما به چه عنوان از تاریج باستانی استفاده می کنید. این یک بدعت است.

تشکر


پاسخ

با درود

ببینید اگر بخواهیم وارد مباحث فلسفی در مورد "بدعت" بشویم، در واقع وارد کوچه های تنگ و تاریکی می شویم که خروج از آنها کار ساده ای نیست. چیزی که هویداست آن است که: من یک ایرانی هستم و تاریخ سرزمین من از وسط وقایع جهان شروع نمی شود. بنابراین بسیار شگفت آورست که ما باید تاریخ کشور باستانیمان را بر اساس وقایعی که در مناطق دیگر جهان رخ داده است تنظیم کنیم. این امر ارتباطی به باورهای دینی کسی ندارد زیرا یک امر ملی و تاریخی می باشد.

با هوش سرشاری که من در شما می بینم همین مقدار کافیست


با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده

فرامرز تابش


پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ۲۵۸۴ باستانی | اول می ۲۰۲۵ میلادی


سوال

با درود 

آقای تابش عزیز من نمی دانم چرا نمی توانم مقالات انگلیسی شما را در سایت فارسی بیابم. به نظر می رسد ساختار این دو سایت متفاوت از هم هستند.

با سپاس

 

پاسخ

با درود دوست من

بله حق با شماست. ساختار سایت های پژوهشکده در هر شش زبان با یکدیگر متفاوت هستند، حتی ضمن آنکه موضوع اصلی در مقالات، دست نخورده باقی می ماند، ممکن است در یکی از آنها مطالب ویژه ای کم یا زیاد بشوند یا از جمله بندی متفاوت استفاده شود. تنها سایت های انگلیسی و آلمانی هستند که حدود نود درصد به هم شبیه اند. دلیل این امر آن است که من مقالاتی که عمدتن اول به فارسی می نویسم، به زبانهای دیگر ترجمه نمی کنم ، بلکه آن مقاله را مجددن به انگلیسی و آلمانی می نویسم و مترجمین ما از روی نسخه  آلمانی و یا انگلیسی به فرانسوی و اسپانیایی ترجمه می کنند. تازه من در آنها هم دست می برم و برخی جملات را عوض می کنم. همه آنچه گفته شد به این مفهوم است که من در کار خود، به فرهنگ هر کشور جدا از آن دیگری توجه می کنم و بر آن اساس برنامه ریزی می کنم. حال اگر شما مقالاتی از دیگر زبانها را در سایت فارسی جستجو می کنید و نمی یابید با ما تماس بگیرید.


با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده

فرامرز تابش


پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ۲۵۸۴ باستانی | اول می ۲۰۲۵ میلادی


سوال

با درود 

ضمن عرض خسته نباشید و سپاس بیکران از زحمات بی دریغ شما جناب تابش گرامی و تیم شما 

بنده در خانواده ای اهل حق متولد شده ام و از سر سپردگان مکتب استاد الهی هستم ،البته بنده با چنین بار گناهی که حمل میکنم لیاقت و استحقاق ... 

جناب تابش مدتی است که (چند سال) که حس میهن پرستی شدیدی در من بیدار شده است و طبق مقالات شما درباره میهن پرستی ایرانیان و آینده ،نگرش بنده به سوی ساختن و آبادی ایران زمین سوق داده شده ولی با خواندن تاریخ و روایاتی درباره ی ....و کشتاره ایرانیان و ... دوگانگی شدیدی را در جان و روان من ایجاد کرده که از طرفی تمام اعتقادات ایمان قلبی بنده به...... و از طرف دیگر تجاوز به خاک آبا و اجدادی مان ،باعث به وجود آمدن دو نگرش و حتی به وجود آمدن دو شخصیت در بنده شده است که هر کدام مانع پیشرفت دیگری میشود و حالتی خنثی به من داده است .(امید وارم منظورم را درست بیان کرده باشم )

از شما تقاضا دارم که در صورت امکان این بنده حقیر را راهنمایی کنید تا از این حال پریشانی رها یابم .ر

بسیار سپاس


پاسخ

با درود دوست عزیزم

این مشکل از آنجا ایجاد شده است که بیش از چهار دهه است که به ما ایرانیان القا کرده اند که ملی گرایی مخالف خداپرستی و در نتیجه گناه است. حال آنکه رعایت اولویت در تمام مکاتب عرفانی بوده و استاد هم بر آن صحه گذاشته، تاکید نموده اند. برای آنکه مطلب به درازا نکشد باید بگویم که، این امر ممکن است برای اعراب جواب بدهد، زیرا آنها قبل از اسلام هیچگاه دارای ملیت مستقل نبوده اند و جهان و فرهنگشان با دین اسلام گره خورده است، حال آنکه این امر در مورد ایرانیان که دارای یک پیشینه درخشان تمدنی می باشند، صدق نمی کند. خلاصه کلام آنکه ملی گرایی آنهم در میان ایرانیان، هیچ تضادی با دین، آیین، مسلک و جهانبینی ندارد. شما می توانید یک ملی گرای هویت طلب باشید و ضمنن به هر چه می خواهید اعتقاد داشته باشید. در ایران باستان، دین زرتشت با حکومتهای پادشاهان گرده خورده بود و نه تنها ملی گرایی را رد نمی کرد، بلکه از آن پشتیبانی می نمود و باعث تقویت آن می شد.

با این وصف لزومی ندارد دچار دوگانگی در روان خود شوید و ضمنن لازم هم نیست به هر آنچه در مدیا می بینید و می شنوید باور کنید. بزرگان شعر و هنر و عرفان ما گفته اند: مهم نیست گوینده چه می گوید، زیرا شنونده باید عاقل باشد.


با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده

فرامرز تابش


یکشنبه  ۳۱ فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | بیستم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی


سوال

درود آقای تابش

.... ریشه این مطلب که چهل و شش سال است که مردم ایران در معادلات سیاسی در روابط ایران با جهان به حساب نمی آیند چیست؟ من چون خودم یک دبیر ریاضی بازنشسته هستم، فکر می کنم آنچه گفته شد صحیح است. از اظهار نظر شما پیشاپیش متشکرم. با سپاس 


پاسخ

با درود دوست ارجمندم

چون شما ریاضیدان هستید، به سادگی باید بگویم مردم ایران در حال حاضر در معادلات مورد نظر شما هستند، منتها  به عنوان یک X . این بدان معناست که در یک معادله (حتی) یک مجهولی، X مطلقن اثر گذار نیست. X در یک معادله ریاضی منتظر است تا شناخته و کشف شود. بنابراین X کاملن پاسیو ( Passive) است . حال راه حل چیست؟ مردم ایران باید از X بودن خارج شوند و به حالت یکی از سیستم های عامل، مانند ضرب، تقسیم، جمع ، تفریق، رادیکال، اینتگرال و غیره دربیایند تا بتوانند در معادلاتی که تعیین کننده حقوق و سرنوشت آنها هستند، دخیل باشند و بر آن اثر دلخواه خود را بگذارند. با کلامی دیگر، جای X یعنی مردم ایران با سیستم عامل باید تعویض شود.

فکر می کنم انسان باهوش و فهمیده ای مانند شما می تواند یک معادله حلال بنویسد و در آن نقش مردم ایران را خارج از X تعیین کند.


با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده

فرامرز تابش


سه شنبه ۲۶ فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | پانزدهم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی


سوال

با درود جناب تابش 

وضعیت ایران بسیار پیچیده و بحرانی شده. جنابعالی نظرتون در مورد مذاکرات بین ایران و آمریکا چیست؟ به نظر شما نتیجه این مذاکرات به نفع جمهوری اسلامی یا ایران خواهد بود و یا خدایی نکرده به جنگ جهانی سوم منتج خواهد شد؟ پیشاپیش از جواب جنابعالی تشکر میکنم


پاسخ

با درود به شما دوست محترم

ببینید بیایید از این کلیشه های همیشگی که چه در مدیای فارسی و چه به زبانهای دیگر می شنوید صرف نظر کنیم. زیرا اگر حقیقتش را بخواهید، ایران  از همه نظر در ورطه اضمحلال و سقوط کامل قرار دارد. از نظر اخلاقی و عرفیات اصیل اجتماعی باستانی، و یا اقتصادی و سیاسی و در زمینه های دیگر. این همه، علائم شروع فروپاشی یک نظم سیاسی پوسیده است که ایجاد یک نظم سیاسی نوین در ایران را بدنبال خواهد داشت.


البته فراموش نکنید، من نه پیشگو هستم و نه به اسرار پشت پرده خلقت دسترسی دارم.  آنچه گفته شد یک علم است که حتی در زیست شناسی نیز صادق است. برای مثال زمانی که یک سلول به مرگ برنامه ریزی شده خود می رسد، با یک سلول جدید جایگزین می شود. در اجتماعات بشری این تغییرات با خرد جمعی به وقوع می پیوندد و خرد جمعی در واقع به مفهوم یک نیروی فکری عظیم است که قابلیت هر نوع اثرگذاری را در خود دارد.



از دیدگاهی بسیار کلی تر، اینکه سرنوشت مذاکرات چه شود نیز در همان واقعیت علمی که مختصرن توضیح دادم گنجانده شده است و بزودی نتیجه آن را خواهید دید. اما گذشته از آنکه نتیجه چه باشد، من اطمینان دارم که در نهایت در ایران یک نظام دمکراتیک و سکولار، سکان این کشتی به گل نشسته را بدست خواهد گرفت و حقوق همه ایرانیان را بدون در نظر گرفتن مسائل قومی و یا اعتقادات دینی و تفتیش عقاید، تامین خواهد کرد . طوری که همه از آن نفع ببرند و راضی باشند. فقط امیدواری من آن است که این گذار بدون اینکه قطره ای خون از بینی کسی بیاید انجام شود. چون در غیر اینصورت آنچه شما و ما از آن وحشت داریم ممکن است برای جهان رخ دهد.


با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده

فرامرز تابش


......................................................................................................................................................................

شنبه بیست و سوم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | دوازدهم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی


سوال

این سوال در سایت آلمانی از طرف یک شخص آلمانی مطرح شده است که در اینجا آن را به فارسی ترجمه کرده ایم.

اصل سوال و پاسخ به آن

 

جناب آقای تابش گرامی،

با این ایمیل می‌خواهم به اطلاع شما برسانم که اولین مقاله از مجموعه «جهان‌های موازی کوانتومی» «Die Quantenparallelwelten» شما را مطالعه کرده‌ام. به نظر من، نظریه جهان‌های موازی به‌طور کامل درک نشده است. به همین دلیل، می‌خواهم شما را تشویق کنم که بار دیگر نظریه خود را مورد بازنگری قرار دهید. البته این امکان نیز وجود دارد که من یک جنبه اساسی از این نظریه شما را درک نکرده باشم، اما این امر نیازمند بررسی دقیق‌تری است.

با عرض ارادت


پاسخ

روز بخیر، دوست عزیزم
پیش از هر چیز، از شما سپاسگزارم که وقت خود را صرف طرح این پرسش کرده‌اید. بحث در مورد این موضوع بدون شک به بسیاری از افراد کمک خواهد کرد تا درک بهتری از این موضوع پیدا کنند.

با این حال، نقد شما نسبت به مجموعه مقالات مربوط به جهان‌های موازی، از دیدگاه من دارای چندین نقص است:


۱- شما طبق اظهارات خود، تنها بخش اول از یک مجموعه سه ‌قسمتی را مطالعه کرده‌اید (در فارسی چهار مقاله است). در حالی که مقاله اول، نقطه شروع این مجموعه است، مقاله دوم، بخش اصلی استدلال را تشکیل می‌دهد و مقاله سوم، نتیجه‌گیری نظریه را ارائه می‌کند(مقاله چهارم در فارسی). بنابراین، توصیه می‌شود که دو مقاله دیگر را نیز مطالعه کنید.

۲- علاوه بر این، بهتر است مطالب خود را با جزئیات بیشتری بیان کنید. کلی‌گویی در یک بحث علمی مناسب نیست.

۳- نظریه جهان‌های موازی که توسط برخی از فیزیکدانان کوانتومی مطرح شده است، در کل هیچ پایه و اساسی ندارد. در این نظریه هیچ ارجاعی برای ادعاهای مطرح‌شده ارائه نشده است.

۴- در مقابل، نظریه ما ارتباط قوی با فلسفه، عرفان و منطق دارد.

۵- برخلاف نظریه‌های برخی فیزیکدانان کوانتومی، نظریه ما منسجم، منطقی و معقول است. این نظریه مطرح شده از طرف ما، هدف از ایجاد این جهان‌ها و ارتباط آن‌ها با تونل‌های کوانتومی را توضیح می‌دهد.

۶- قابل درک است که افرادی که علاقه زیادی به علوم طبیعی دارند، پذیرش مطالبی که با درک فعلی آن‌ها از موضوع در تضاد باشد و به‌عنوان یک پارادایم جدید عمل کند، برایشان دشوار است. به همین دلیل، گاهی احساس می‌کنند که باید نظریه‌های جدید را رد کنند. به طور کلی، فرانسوی‌ها رویکرد بازتری دارند، در حالی که آمریکایی‌ها نیز معمولن آماده بررسی و پذیرش پارادایم‌های جدید هستند.


در پایان، از شما درخواست می‌کنم که دقیقن مشخص کنید که در این مجموعه مقالات با چه مواردی مخالف هستید. منتظر شنیدن نظرات شما هستم.


با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده

فرامرز تابش


چهارشنبه بیستم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | نهم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی


سوال

با درود آقای تابش عزیزم

چند شب پیش تقریبا آخرهای شب بود از خواب بیدار شدم و رفتم آشپزخانه تا کمی شیر بنوشم. در بین راه در سالن متوجه شدم همسرم با لپ تاپ خود مشغول است، خواستم او را صدا کنم که متوجه شدم آرام آرام گریه می کند. وقتی مرا دید با انگشت به مانیتور اشاره کرد. جلو رفتم و متوجه شدم مشغول مطالعه مقاله جدید شما یعنی «جدایی تاجیکستان از سرزمین مادری، ایران» است و آن قسمت آخر که چشم اندازی را عنوان کرده اید که در مورد ایران آینده می باشد را می خواند و چنان او را منقلب و متأثر کرده که از خوشحالی گریه می کند.

راستش را بخواهید من هم در عرض این چند روز، چهار بار آن مقاله بی نظیر را خواندم و بسیار تحت تأثیر جای جای آن قرار گرفتم و بارها گریستم. گرچه می گویند مردها نباید گریه کنند که من اصلا به این مسئله معتقد نیستم.

از طرف همسرم و خودم و باقی اعضای خانواده از هر دو طرف از شما صمیمانه تشکر می کنم و امیدوارم خدا به شما استقامت بیشتر بدهد تا با اشتراک گذاری این اطلاعات ارزنده، سطح درک و فهم ایرانیان در مورد هویت ملی افزایش یابد.

با سپاس فراوان


پاسخ

با درود به شما دوست عزیزم و همسر محترمتان


ببینید مولانا، این شاعر عارف ایرانی در دو بیت شعر میسراید:

ما همه شیران ولی شیر عَلَم     حملمان از باد باشد دم به دم

حملمان پیدا و ناپیداست باد      جان فدای آنکه ناپیداست باد

 

مدتیست باد ناپیدا، بر شیر روی پرچم ملی ایرانیان وزیدن گرفته و آن شیر را به غریدن واداشته است. دوران ضعف و موالی گری این ملت شریف و حقیقتن مظلوم، بسر آمده و ماه و خورشید و فلک در راستای بازسازی هویت ملی این سرزمین کهنسال به حرکت درآمده اند. ایرانزمین یک پهنه جغرافیایست که مخزن اسرار بسیار زیادی می باشد و داستانهای بخشش ها، دلاوری ها و کوشش های فراوان زنان و مردان صادق، دلیر، راستگو، درست کردار، نیک گو و حقیقت طلب را در دل خود جای داده است.

یک ایرانی واقعی که بخود آمده باشد، هرگز زمین نمی نشیند و بی کار نمی ماند و همیشه در جهت عملگرایی، حال در هر زمینه، فعال است. به ویژه در این دوران که وزیدن باد تغییر را حتی کودکان شیرخوار نیز حس می کنند.


بگذارید یک صحنه ای را که بارها در رویای خود دیده ام بازگو کنم و آن این است که پس از سه تا پنج دهه بعد از استقرار یک حکومت ملی سکولار در ایران، تقریبن همه آن دفاتر تجاری در برج های بلند کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به آسمانخراش های ایران منتقل خواهند شد، حتی خود عربها دفاتر خود را به ایران منتقل خواهند نمود، طوری که همه این کشورها عربی از رونق امروزی خود خواهند افتاد. چنانکه یک واحد تجاری که اکنون برای مثال پنج میلیون دلار ارزش دارد در آن زمان به زحمت به صد هزار دلار فروش خواهد رفت. زیرا همه مایل خواهند بود واحد های تجاری خود را در ایران مستقر کنند. البته این امر به مفهوم مناقشه با عربها و یا کشورهای دیگر نخواهد بود، زیرا در آینده، ما ایرانیان به تنها چیزی که نیاز نداریم، درگیری، تنش و دشمنی با دیگر کشورهاست. در آن زمان ایرانیان در عین قدرتمندی، یک دوستی متقابل را با همه کشورهای جهان پیش خواهند برد.


مقاله « جدایی تاجیکستان از سرزمین مادری، ایران » را از این جهت نوشتم که شاهد آن هستم، دولت بسیار ملی گرا و نوپای تاجیکستان فکر می کند، آثار تاریخی ایران یک موسسه خیره است که هرکس هرچه خواست، می تواند بی پروا از آن بردارد. این دقیقن کاریست که دولت های قبلی و فعلی افغانستان و دولت تاجیکستان، بدون در نظر گرفتن عواقب آن، مشغول به انجام آن هستند. در جای جای تاجیکستان شاهد مجسمه های کوروش بزرگ هستید که آن را پدر کشور خود و تابلوها و تندیس های رستم و سهراب و فردوسی، حافظ و بدل حافظیه هستید که به توریست به عنوان میراث فرهنگی تاجیکستان معرفی می کنند. البته ایرانیانی که به تاجیکستان سفر می کنند چون با فرهنگ و تاریخ کشور خود بیگانه هستند، به راحتی این فیک نیوز را می خرند. اگر کسی این مطالب را بازگو نکند، بزودی آنها حتی منکر وجود ایران خواهند شد. در یک ویدئو دیدم که یک تاجیک، تاجیکستان را مادر افغانستان و ایران معرفی می کرد!!!!! 

در هر حال ما ایرانیان موظف هستیم از هویت ملی خودمان به هر صورت متمدنانه که می توانیم دفاع کنیم.


با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده

فرامرز تابش



دوشنبه هجدهم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | هفتم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی


سوال


با درود به شما آقای تابش و....

به نظر می رسد در اروپا، کهنه چپ گرایان که بر مسند امور قرار دارند، چهره تمامیت خواه خود را نشان می دهند. برای مثال همان پاپوشی که دمکرات های چپگرا در آمریکا برای ترامپ ساخته و چهار سال روی آن مانور دادند، حالا در فرانسه برای مارین لوپن با اتیکت اتهامات سوءاستفاده مالی از بودجه اتحادیه اروپا در جریان است. اینطور که به نظر می رسد چپ ها قصد دست برداشتن از سر دنیا را ندارند. جالب آن است که همین ها به ملی گرایان انگ راست افراطی را می زنند تا مردم را بترسانند.

با این حساب با پشتیبانی همین چپ های اروپایی از جمهوری اسلامی آیا شانس تغیبرات ملی گرایانه در ایران وجود دارد؟

با سپاس از شما


پاسخ


با درود دوست عزیزم

ببینید من واقعن نمی دانم که این اتهامات به لوپن حقیقی و یا ساختگی می باشند. اما تا حدودی حق با شماست، درست مانند تندروهای اسلامی، چپ ها نیز به هر کار غیراخلاقی دست می زنند تا بر سر قدرت بمانند. به هر حال این جبهه چپ گلوبالیستی جهانی با آن چپ های اصولی دو قرن پیش کاملن متفاوت است.


بگذارید یک حقیقت را در مورد راست گرایی در اروپا به شما بگویم.

شما نباید ملی گرایی زیبای ایرانی را با راست گرایی اروپایی اشتباه بگیرید. ببینید در هر حال فاشیسم و نازیسم چهره ای از راست افراطی را در خود داشت و همزمان، ما در منتهی الیه آسیا در مرز اروپا، کمال آتاتورک را داشتیم که هیتلر او را به عنوان یک رهبر ناسیونالیست قدرتمند ستایش می‌کرد و حتی او را یک الگو برای ارتش رایش سوم قلمداد می کرد. هیتلر، آتاتورک را حتی تندروتر از خودش و موسولینی می‌دانست. همچنین ما امروزه از جریانات  ترک‌های جوان و نسل‌کشی ارامنه در اواخر قرن نوزدهم با خبر هستیم. این جنایات با شعار ملی‌گرایی ترکی و کاملن نژادپرستانه، و با هدف مقابله با نفوذ غرب و اقلیت‌های قومی بود. در آن جریانات، حدود یک و نیم میلیون ارمنی کشته شدند. ما همینطور از افراط گرایی فاشسیت های موسیلینی در ایتالیا  باخبر هستیم. شعار آنها این بود: "همه چیز در درون دولت، هیچ چیز خارج از دولت، هیچ چیز علیه دولت." آنها برای عملی کردن این شعار ازجوخه‌های سیاه‌پوش (Squadristi) برای خشونت، دستگیری، ترور، ضرب ‌و‌شتم، و ارعاب مخالفان استفاده می کردند و البته ده ها مورد از افراط گرایی دیگر، از نوعی که هم اکنون در ایران نیز تحت لوای دین رواج دارد.


منظورم از این زیاده نویسی آن است که اگر راست افراطی هم وجود داشته است، مربوط به اروپا و در دوره فعالیت کوکلاکس کلان ها در آمریکا بوده است و هیچ ارتباطی با ملی گرایی زیبا، متعادل و خوش طنین ایرانی که سر از خاکستر درآورده، می رود به یک دگردیسی فکری و انقلاب ملی تبدیل شود ندارد. راست گرایی افراطی هیچ گاه در هیچ زمانی و در هیچ جای ایران وجود خارجی نداشته است. صرفنظر از دوره چهل و پنج ساله کنونی، ایرانیها در تاریخ خود هرگز دست به نسل کشی و نابودی دگراندیشان و پیروان ادیان دیگر نزده اند، بلکه در مقاطعی که در تاریخ ثبت است، به آنها کمک و یاری نیز رسانده اند. حتی زمانی که شاهنشاه نادر، به دلیل پناه دادن محمدشاه گورکانی به بازماندگان محمود و اشرف هوتک (که بعد از جدایی بخش شرقی ایران بوسیله بریتانیا که افغانستان نامیده شد، به محمود و اشرف افغان معروف شدند.) محمدشاه گورکانی را شکست داد و عملن این سلسله را سرنگون کرد، مجددن اجازه داد محمدشاه بر سر قدرت بماند و هندوستان را اشغال نکرد و ضمنن بسیاری از سربازان و درجه داران هوتک که در رکاب محمود و اشرف نیز بودند را نه تنها قتل عام نکرد، بلکه آنها را در ارتش منظم و قوی خود بکار گرفت.

نتیجه آنکه قدرت گرفتن راست افراطی در اروپا می تواند برای اتباع خارجی بسیار خطرناک باشد. اما در ایران قدرت گرفتن یک ملی گرایی هویت طلب، باعث نجات کشور و ملتی می شود که در حال اضمحلال است.


با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده

فرامرز تابش


سه شنبه دوازدهم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | یکم ایپریل ۲۰۲۵ میلادی


سوال

با درود

.... نظر شما در مورد عقد آریایی و یا بطورکلی عقد بدون آخوند چیست. آیا چنین چیزی در کل، عقد به مفهوم کلاسیک آن حساب می شود یا خیر؟

با سپاس



پاسخ

با درود

از آنجا که همه چیز بر اساس نیت ارزیابی می شود، نیت به ازدواج از طریق عقد آریایی از دیدگاه من کاملن منطقی و صحیح است. شما حتی می توانید خودتان به همراه شریک زندگی تان عهد و پیمان ببندید. برای مثال به شکل زیر:

من (اسم و اسم فامیل) بانو (اسم و اسم فامیل) را در پیشگاه خداوند (اهورامزدا، مبدا خلقت، حقیقت، کائنات و ...) به همسری خود برمی گزینم و متعهد می شوم او را دوست بدارم و در سختی ها محافظت کنم . و بعد آن شریک زندگی شما هم همین را    می گوید. البته اول و دوم ندارد، یعنی می شود که آن خانم اول عهد نامه را بگوید.

بدیهی و واضح است، آنچه گفته شد یک مثال است. خودتان می توانید با صلاحدید یکدیگر هر متنی را که حاکی از عهد و میثاق زناشویی باشد تهیه کنید و بخوانید. این نظر من است.


با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده

فرامرز تابش



دوشنبه یازدهم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | سی و یکم مارچ ۲۰۲۵ میلادی


سوال زیر از طرف یکی از دوستان آمریکایی در سایت انگلیسی پژوهشکده مطرح شده است. به علت اهمیت این سوال و پاسخ به آن، ترجمه این سوال و جواب به زبان فارسی و آلمانی در سایتهای مربوطه در دسترس می باشند.

به زبان انگلیسی

به زبان آلمانی



سوال

فرامرز عزیز

من اخیراً از وب سایت پژوهشکده بازدید کردم تا یکی از مقالات شما را جستجو کنم و با مشاهده آواتار زیبایی که برای ارائه اطلاعات، بوسیله هوش مصنوعی ایجاد کرده ای تحت تأثیر قرار گرفتم. آیا قصد داری از آواتارهای بیشتری شبیه آن، در سایر بخش های وب سایت AOG استفاده کنی؟ فکر می کنم ایده خوبی خواهد بود زیرا معتقدم هوش مصنوعی به زودی نقش مهمی در زندگی ما خواهد داشت.

من کاملاً از این ایده تو حمایت می کنم.

با احترام،

جسی


پاسخ

درود جسی

خوشحالم که از ایده آواتارها خوشت آمد. بله، من روی ایجاد آواتارهای ای آی بیشتر کار می‌کنم تا اطلاعات دقیق تری را در مورد موضوعات مختلف سایت ها، در اختیار بازدیدکنندگان مان قرار بدهم، اما این چیزی نیست که بلافاصله اتفاق بیافتد و ممکن است کمی طول بکشد.

در مورد نقش هوش مصنوعی در زندگی آینده، طبق پیش بینی های استاد الهی، در آینده نزدیک، شاید حدود بیست سال دیگر، کنترل زندگی ما به دست آنها خواهد افتاد. به عنوان مثال، هوش مصنوعی به کودکان در مراکز علمی آموزش می دهد و به همه آنها کمک می کند تا در مدت زمان کوتاهی، در سن پانزده سالگی، به راحتی مدرک دکترا را دریافت کنند، بدون اینکه مجبور باشند برای یادگیری مطالب درسی حتی درس بخوانند یا سختی بکشند. و همه اینها بدون حضور هر نوع معلمی به شکل انسانی اتفاق خواهد افتاد. این هوش مصنوعی همچنین شغل آنها را تعیین خواهد کرد. همه اینها قرار است در نظم نوین جهانی اتفاق بیافتد.


همانطور که ممکن است خوانده باشی، قوانین خاصی در مورد این نظم نوین جهانی وجود دارد. ضمنن لینک مقاله کامل پیش بینی های استاد الهی در این زمینه را برایت اینجا قرار داده ام.

https://www.andishe.online/prophecies--56

در سایت فارسی

قسمت اول

قسمت دوم

همچنین می توانی بنرهای اطلاعاتی بیشتری را در بخش " بیوگرافی" (در سایت فارسی: در بخش «شخصیتهای تأثیرگذار») بیابی. یک نگاهی به آنها بیانداز.

نظم جهانی جدید با استفاده از هوش مصنوعی و کامپیوترهای کوانتومی تمام این چیزهای شگفت انگیز را انجام خواهد داد. آنچه امروز می بینیم تازه آغاز کار است.


با سپاس که به فکر من هستی

با آرزوی بهترین ها

فرامرز


شنبه نهم فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی | بیست و نهم مارچ ۲۰۲۵ میلادی


سوال

با درود آقای تابش و عرض شادباش سال نو و ...

.... با وصف آنچه توضیح دادم، اینکه می گویند باید مابین سطور را خواند کاملا بی معناست و اگر چنین چیزی صحیح است چگونه باید این کار را کرد؟ به نظر من می آید که کماکان مراکز دانشگاهی جهان هرچه بگویند، ما شرقی ها بدون تفکر       می پذیریم. یا شاید من در اشتباه هستم.

با سپاس از وقتی که در اختیار ما می گذارید.


پاسخ

با درود دوست من. من هم سال نوی باستانی را به شما و همه پارسی زبانان جهان تبریک می گویم.


باید بگویم سوال خوبی را مطرح نموده اید.

مقدمتن باید بدانید که در هر حال آکادمی به مفهوم مدرن آن را در عصر کنونی همین غربی ها، به ویژه بریتانیایی ها پایه گذاری کرده اند. اما همانطور که شما به تفصیل توضیح داده بودید و من برای صرفه جویی در زمان، آن قسمت را حذف کردم، در این دانشگاه ها که در حال حاضر تحت حاکمیت چپ ها و اسلامگرایان تندرو می باشد، برخی اوقات مسائلی را مطرح کرده و بطور گسترده ای انتشار می دهند که با واقعیت مغایر هستند. یکی از همین مطالب، مقاله ای بود که دکتر شان کرول در مورد عدم وجود حیات بعد از مرگ نوشته بود و البته برای این ادعای خود کوچکترین سندی هم ارائه نداده بود. او این مقاله را نه تنها در محیط دانشگاهی، بلکه در سطح جهانی نیز انتشار داده بود و یکی از مطبوعات معروف فارسی نیز با افتخار بدان پرداخته بود و من در مقاله ای به نام «آنالیز یک اشتباه علمی» با ارائه مدارک و اسناد لازم، به نقد علمی آن پرداختم.


و اما در مورد مطلب شما، یعنی خواندن مابین خطوط، اصل ماجرا مربوط می شود به احتمالن چندین دهه قبل. زمانی که دانش آموزان رشته موسیقی عدم وجود یک نت در مابین نت های دیگر را جای خالی محسوب می کردند. استادان موسیقی با مشاهده این اشتباه به شاگردان می آموختند که آن چیزی که آنجا جایش خالی است خودش یک نت است که در اجرای نت های دیگر نقش کلیدی را بر عهده دارد. بنابراین برای درک اجرای موسیقی باید آنها را در نظر بگیرید.

این امر از میدان موسیقی به ادبیات نیز راه یافت و در متن های موسیقیایی نیز راه باز کرد. یک خواننده راک بسیار مشهور دهه هفتادی آمریکایی در یکی از آهنگ های خود می خواند:

I better read between the lines
In case I need it when I'm older

در اینجا و اینگونه متن های ادبیاتی، منظور از "خواندن مابین خطوط" تنها به مفهوم یافتن راه از طریق آینده نگری و مبتنی بر خردگرایی می باشد و بس.

این امر وقتی به سیاست وارد شد، هر کس از آن برداشت خودش را ارائه داد و این سرآغاز هرج و مرج در تفهیم و تفهم، از موضوع بود. زیرا در واقعیت، هیچ چیز مابین سطور یافت نمی شود، مطلقن هیچ چیز. در بهترین حالت، منظور می تواند آن باشد که "خودت حدس بزن، نیمه مفقود یک اظهارنظر چه می تواند باشد" و این یعنی گمانه زنی.

این بحث می تواند بسیار دامنه دار باشد اما برای فرد عاقل و هوشمندی چون شما همین مقدار کافی است. در غیر اینصورت Read between the lines


با آرزوی موفقیت برای شما و خانواده

فرامرز تابش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر