۰۱ شهریور ۱۴۰۱

سئوالات سال ۴/۲۰۲۲

25.06.2022
                                                                                          
  سوال سس س
 با درود 
جدیدأ نوشتن کتاب برای دیگران چه در داخل و چه خارج از ایران مد شده است. آیا به نظر شما این امر یک اقدام صحیح است یا اشکال اخلاقی دارد؟ س

جواب
با درود
آنچه فرمودید یک امر جدید نیست و تا آنجا که من اطلاع دارم، این عمل از چهار دهه پیش، در میان ما ایرانیان در جریان است. در همین کشور آلمان حدود شش سال پیش، شخصی به من پیشنهاد داد که در مقابل شش یا هفت هزار یورو برایش در یک مورد خاص کتابی بنویسم که البته من قبول نکردم. ر
من فکر می کنم این مسئله می تواند اشکال اخلاقی داشته باشد، زیرا آن شخص می تواند با آن کتابی که دیگران برایش نوشته اند خود را جزو طبقه نخبگان جابزند که در این صورت پیآمد آن در جامعه ممکن است بسیار منفی و مخرب باشد و باعث گمراهی افراد شود. س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

22.06.2022
                                                                                          
  سوال سس س
 با عرض درود 
لطفآ اگر ممکن است نظر خود را در ارتباط با دمکراسی، دیکتاتوری و استبداد بیان بفرمایید؟س

جواب
با درود
در این مورد مقاله ای را در دست تهیه دارم. پس از پایان کار، در سوشیال مدیای ما، هم شما و هم دیگران را مطلع خواهیم نمود.س 


با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

این مقاله در تاریخ بیست و هشتم جولای ۲۰۲۲در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، در بخش علوم سیاسی انتشار یافت.  قسمت اول  -  قسمت دوم.س



13.06.2022
                                                                                          
  سوال سس س
 با عرض درود به شما......س
سوالی دارم که بطور خلاصه خدمتتان عرض می کنم. خوشحال می شوم اگر نظرتان را در این مورد اعلام بفرمائید.س
به عقیده من کلمه مشروعیت را حتی سیاسیون ضد دین هم در جای ناصحیح بکار می برند. به عقیده من بسیاری از آنها حتی معنی واقعی این کلمه را نمی دانند. نظر شما چیست؟س

جواب
با درود
بله من با شما تا حدی موافق هستم، اما با تفسیرات زیر:س
این کلمه در علوم سیاسی ایران به مفهوم "قانونی بودن" یک امر خاص، برای مثال یک حکومت، بکار می رود. حال آنکه مفهوم حقیقی آن "کسب مهر تأیید شرعی" می باشد، بدان مفهوم که پرچمداران شرایع ادیان رایج باید آن مسئله را مورد تأیید قرار دهند تا آن امر، جنبه ماورائی بخود بگیرد. اما سوال این است که این طرز فکر در کجا ریشه دارد؟س
اگر تاریخ مدون و یا حتی اسطوره ای جهان را عمیقن مورد تدقیق و مطالعه قرار دهید، یقینن به این واقعیت پی خواهید برد که همیشه ادیان و حکومتها، در ترکیبی دو سویه، به همکاری با یکدیگر پرداخته اند. این بدان معناست که حکومتهای دارای قدرت، از دین مورد نظر خود دفاع نموده اند و در مقابل، آن دین نیز آن حکومت را در میان مردم از نظر فقهی، شرعی و مقبول معرفی نموده است. این امر رفته رفته  مفهوم "قانونی بودن"  یک حکومت را بخود گرفت.  روند چنین هماهنگی و تعاملی تا اوایل دوران رونسانس، در سراسر جهان، با شدت کامل پیش رفت، اما بعد از آن به تدریج، قدرت خود را از دست داد و امروزه به حد اقل خود رسیده است. س
در این میان عده ای ماکس وبر، جامعه شناس آلمانی نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی را به این معادله وارد نموده حتی او را مروج این عقیده می دانند که البته به تصور من عقیده نادرستی است. س

عقیده من آن است که هرچه از دوران روشنگری به سوی این دوره پیش می آییم، متوجه این واقعیت می شویم که محور فعالیتهای گروه ها و اِلیته های سیاسی در جهان، در ایجاد حکومتها و دولت ها، نه بر اساس تأییدیه متشرعین ادیان، بلکه بر اساس اعلامیه حقوق بشر بوده است. امری که همراه با فکتهای دیگر، دمکراسی نوین را ایجاد نمود. حقیقت آن است که این امر، در واقع یکی از دستاوردهای جنگ جهانی دوم محسوب می شود. با این وصف در این دوره استفاده از کلمه "مشروعیت" به مفهوم قانونی بودن، بی مورد است، زیرا عملن دوران تعیین قانون بوسیله شرایع ادیان بسر آمده است. با این حساب، از این پس باید در مباحث سیاسی غیر دینی بجای کلمه "مشروعیت " از کلمه "اعتبار یافتن" استفاده نمود.س"

آنچه جنابعالی مطرح فرمودید، یک مبحث فلسفی-الهیاتی بسیار طولانی و پیچیده است. اما فکر می کنم با همین مختصر، توانسته باشم نظر خود را منتقل کنم. س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

05.06.2022
                                                                                          
  سوال سس س
با درود و عرض ادب
جناب......... من مدت۲۲ سال است که شاگرد حضرت استاد هستم و در خانواده مسلمان به دنیا آمده ام. الان در فرانسه زندگی میکنیم و از آنجا که در مدارس، بچه ها از همه ادیان هستند دائما درباره دین یکدیگر سوال میکنند.س
از آنجا که شما فرمودید تاریخ مصرف ادیان به سر آمده، من به دخترم گفتم که ما دین خاصی نداریم و فقط شاگردان دانشگاه سیر کمال استاد الهی هستیم و تمام ادیان را قبول داریم و احترام میگذاریم و سه اصلی را که استاد به عنوان جوهر کشی همه ادیان فرموده اند را برایش توضیح داده و گفتم که باید سعی در انجام این اصل داشت و انسانیت داشتن مهمتر از این است که تو مسلمان باشی یا یهودی یا مسیحی یا ...... . ولی از طرفی مثلا من لب به مشروبات الکلی نمیزنم یا گوشت خوک نمیخوریم و فقط گوشت حلال خریداری میکنم...... و این موضوع باعث میشود که دخترم دوباره سوال میکند که اگر مسلمان نیستیم و دین خاصی نداریم پس چرا مثل مسلمانها مثلا فقط گوشت حلال میخری؟
من باعقل ناقص خود همینقدر توانسته ام جواب سوالات دخترم را بدهم، واقعا نمیدانم چگونه باید این مسئله دین را برایش توضیح دهم (ضمن اینکه .......).س
جناب ........ خواهش میکنم شما لطف کنید و بفرمایید که دقیقا به بچه ها چه باید گفت؟
با عرض معذرت که وقت پرارزشتان را گرفتم و تشکر برای پاسختان.س
س س
جواب
با درود
ببینید آنچه شما در این رابطه به فرزندتان فرموده اید کامل است و مطلب دیگری نمی شود به آن افزود، زیرا اگر بخواهیم به فرزندانمان در این ارتباط  فشار بیاوریم،  قطعن نتیجۀ عکس خواهد داشت، زیرا اینجا بحث بر سر برخورد فرهنگهای مختلف است.  گذشته از آن، تأکید آموزش های استاد الهی بر آن مسائلی می باشد که سیرکمال روحی ما را تضمین می کند. خب با این وصف چه باید کرد؟ شما وظیفه مادری خود را انجام داده اید، ولی حالا فرض کنید او با دوستان خود آنچه شما صحیح      نمی دانید بخورد و یا آنچه برای شما تابو است انجام دهد، در آنصورت من به شما اطمینان می دهم که یقینن زمین به آسمان نخواهد چسبید و عرش به فرش سقوط نخواهد کرد و شما و فرزندتان از راه استاد دور نخواهید شد.  اصولن داستان چیز دیگریست و آموزش های استاد الهی بسیار عمیق تر از این مسائل است. ضمن آنکه در این جهان خاکی، همه ما اشتباه خواهیم کرد و از این اشتباهات خواهیم آموخت. در مورد گوشت خوک هم باید بگویم که مسلمانان، یهودیان و بخش قابل توجهی از مسیحیان نیز از این گوشت استفاده نمی کنند و هندوها هم که بطور کلی گوشت نمی خورند و هر نوع آن را نجس می دانند. به 
دوست محترم، همشاگردی عزیزم،  بدون آنکه بخواهم برای شما و یا دیگران فتوا صادر کنم، شخصن معتقدم که این مسائل در مقابل عمق تعالیم استاد بسیار بی اهمیت است. زیرا می دانید، در واقع خشکه گرائی آفت حقیقت است.س 
به فرموده استاد: برای عاقل یک اشاره هم کافی است.  س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

27.05.2022
                                                                                         
  سوال 
با عرض سلام و ارادت خدمت....س
،یک سوال الهیاتی دارم مربوط به اختلافی که مابین عقاید سنی و شیعه وجود دارد مبنی بر این که سنی معتقد است، اگر چیزی می خواهی باید مستقیمآ از خود خدا بخواهی و نمی توانی برای این منظور واسطه بتراشی و این در حالی می باشد که شیعه امامان خود را واسطه میان انسان و خدا می دانند. می خواستم بدانم نظر شما از دیدگاه دانشگاه سیرکمال در این مورد چیست؟
با تشکر از وقتی که می گذارید و پاسخ سوالات مردم را می دهید.س

جواب
 با عرض درود
سعی می کنم پاسخ سوال شما را با ایجاد یک مدل فکری و آنالیز آن بدهم.  ببینید، در طول تاریخ مدون ایران، ما افرادی را داشته ایم مانند حافظ ، سعدی و یا نظامی گنجوی که این افراد در اشعار خود بارها اعلام داشته اند که جز به خدا به کس دیگری  التجا نخواهند کرد. برای مثال نظامی در خمسه لیلی و مجنون می گوید:س
.....
 تا چند مرا ز بیم و امید           پروانه دهی به ماه و خورشید
     تا کی به نیاز هر نوالم            بر شاه و شبان کنی حوالم
از خوان تو با نعیم‌تر چیست      وز حضرت تو کریمتر کیست
از خرمن خویش ده زکاتم       منویس به این و آن براتم
.....

اما در مقابل افرادی را داریم با اعتقادات عجیب، برای مثال، موش و مار پرستان هندوستان. حال اگر شما معتقد باشید که تنها اشخاصی مانند نظامی گنجوی، رابطه صحیحی با خدا دارند، من از شما می پذیرم، اما در این رابطه باید سه مسئله را مد نظر داشت، بدین شرح:س

  اول آنکه:    افراد نام برده شده فوق همگی از عرفای واصل هستند و برای رسیدن به این بینش عمیق، قرنها وقت و انرژی صرف نموده، مراقبه و تمرکز زیادی مبذول داشته، بارها به زمین خورده، باز برخاسته و به سیرکمال خود ادامه داده اند. گذشته از آنکه اغلب این عرفا دارای مقام خاصی نیز بوده اند که حتی با مقام کمالی ها هم قابل مقایسه نیست. ق

   دوم آنکه:   شما خود را بگذارید بجای خدا با آن صفاتی که همه ادیان برای او قائل هستند، در اینصورت آیا تصور می کنید باید آن موش و یا مار پرست را به درون آنچه شما و یا همفکرانتان، جهنم می نامید سرنگون ساخت؟ آنهم فقط به دلیل آنکه او و امثال او در محیطی بدنیا آمده و پروش یافته اند که چنین پرستشی در میان آن قوم و قبیله رایج بوده و از کودکی چنین عقایدی به او القاء شده است؟ر 
اگر جواب شما مثبت است باید بگویم که هنوز درک شما از خدا، یک درک فرقه گرایانه، متعصب و کور است و این امر، نشاندهنده آن است که خدای شما یک موجود بسیار محدود و مغرور و یکدنده است.ساا

دوست من، فراموش نکنید که خدای واقعی، و نه یک موجود خیالی که ساخته توهم و القائات مذهبی می باشد، خدای همه موجودات و ممکنات است، خدای همه پهنه هستی با بیشمار مخلوقاتی که ما حتی تصوری از چگونگی بیولوژیک آنها را هم نداریم.س
آیا شما فکر نمی کنید که یک خدای حقیقی، بسیار با حوصله و پر مهر و محبت تر از آنچیزی باشد که ما تصور می کنیم؟ خدائی که آن موش پرست را هم دوست دارد، که نه تنها موش و مارو و سنگ پرست، بلکه یک آتئیست، یک کمونیست ، یک یاغی و یا حتی یک جانی و آدمکش را نیز. زیرا او می داند که زندگی های متوالی همه انسانها را متحول خواهد ساخت. اصولن دلیل زندگی های زمینی همین است. س
آیا شما فکر نمی کنید که ما هم در زندگی های پیشین خود به چنین کژفکری هایی دچار بوده ایم و تنها در اثر مرور زمان در چندین زندگی زمینی، درک ما از این مسئله عمیق تر شده است؟س

نکته سوم آنکه:   باید دانست تنها شاخصی که در این میان از اهمیت بسیار بالا و تعیین کننده ای برخوردار است، درجه صداقت آن خداپرست و آن موش پرست است. این بدان مفهوم است که اگر آن موش یا بت پرست به آنچه می گوید با ایمان عمل کند، بالاخره روزی خدا به هر ترتیبی شده است او را تعلیم خواهد داد و از اشتباه درخواهد آورد. در مقابل، ممکن است آن خداپرست برای کسب مفاخر اجتماعی، چنین خود را زاهد می نمایاند و برای دیگران هم موعظه می کند. به نظر شما کدام یک از این دو، به انسانیت نزدیکتر می باشد و پرستش کدام قابل قبول است؟س

بطور کاملن خلاصه باید خدمتتان عرض کنم که در این مورد، هم شیعیان درست می گویند و هم اهل سنت. بدان مفهوم که فرضن سنی ها درست بگویند، بازهم اگر التجای آن شیعه از روی ایمان باشد، ولو آنکه نه به امامان بلکه به یک سنگ هم باشد، آن خدای صبور و بخشنده و خطاپوش، به خواست او رسیدگی می کند. گرچه خدا عده ای برگزیده را برای این منظور تعیین نموده است تا این خواص، با وساطت برای افراد معتقد به چنین ارتباطی، به عللی خاص، امتیازاتی را بدست آورند و یا از امتیازات بدست آمده استفاده کنند، اما در هر حال پاسخ دهنده خداست. به عبارت ساده تر، این خداست که خود را با مخلوق برحسب درجه پیشرفت روحی و اعتقادات آنها هماهنگ می کند، زیرا می داند که به تدریج، این هماهنگی دو طرفه خواهد شد. س
در این ارتباط باید دانست، رمز کار در این است که این امر بستگی به درجه پیشرفت روحی اشخاص دارد. زیرا صبر و تحمل و مهر و محبت و عشق خدا به همه مخلوق خود، بی نهایت، بی قید وشرط و همگانی است. با این حال، مقدار کسب این عشق از او، همراه با فکتهایی دیگر، بستگی به خلوص نیت ما دارد.س
دوست من، اینها که برایتان توضیح دادم، همگی از آموزش های منحصربفرد استاد الهی می باشد و تا به آن عمل نکنی به عمق آن پی نخواهی برد. س

با آرزوی موفقیت

فرامرز تابش 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر