۰۸ مهر ۱۴۰۱

سئوالات سال ۸/۲۰۲۲



2022



 23.11.2022  
                                                                                          
  سوال سس س
با درود و احترام
جناب آقای تابش ........س
با اینکه شاید طرح این سوال به نظر بی مورد برسد اما به خود جرات دادم تا آن را مطرح کنم, ممکن است در این شرایط پر از درد و نا امیدی و استیصال, سوال برخی از دیگر دوستان که همه مثل من به دنبال کمترین کورسوی امید هستند، نیز باشد.س
اخیرن، بارها در استوری های سوشیال مدیای پژوهشکده اندیشه آنلاین, خاطر نشان فرموده اید که " سحر نزدیک است".س
 با توجه به گفتار حضرت استاد ( آثار الحق جلد ۲ ، انتشارات جیحون، سال ۱۳۷۳ خورشیدی، صفحه ۱۲۲ پاراگراف اول) که در سال ۱۳۴۳ خورشیدی فرموده اند: س
س" تا هشتاد سال دیگر همینطور اوضاع زمانه خرابتر می شود ..."  و با توجه به اوضاع وحشتناکی که در ایران حاکم است، آیا ممکن است بفرمایید منظور از کلمه " نزدیک " چیست؟ س
آیا نزدیک به مقیاس زمانی کره زمین است یا عوالم دیگر؟ چون من شخصن، قبلن با احتساب فرموده حضرت استاد که هنوز۲۳ سال دیگر از آن باقی مانده است, هیچ امیدی به حتی کمی بهتر شدن اوضاع در زمان نزدیک نداشتم والبته ظاهرن هم تا قبل ازتاریخی که حضرت استاد فرموده اند، هیچ نورامیدی در افق نیست! (البته  مطلبی را که در مورد انفجاریک ستاره قدیمی وسوپرنوا وگرد و غبار حاصل از آن توضیح داده بودید، در ذهن دارم) اما از آنجایی که هم به فرموده حضرت استادم ایمان دارم و هم از ارتباط شما با ایشان و اشراف کاملتان به تمام این مسایل اطمینان دارم، خواهش می کنم در صورت امکان بفرمایید که طلوع این سحر نزدیک, آیا طبق فرموده قبلی حضرت استاد سالها طول خواهد کشید یا که یک تبصره ای, ارفاقی چیزی شامل حالمان شده وحضرت استاد لطف و کرم فرموده و این زمان را کوتاه نموده اند و حقیقتن روشنایی به مقیاس زمان زمینی برای ایران نزدیک است؟س
واقعن تحمل اینهمه درد و مصیبت همه روزه از توان انسان ها خارج است، گرچه می دانیم که آنها که می روند آینده درخشانی دارند و می دانیم که فلسفه بودن روی این کره خاکی همین تحمل درد و رنجو ناکامی هاست...اما نهایتن انسانیم و عاجز...و مدام بدنبال هر گونه امید و تسلی خاطر! تشکر می کنم.س


پاسخ
با درود
اول آنکه از این سوال هوشمندانه شما متشکرم، زیرا ممکن است توضیحاتی که ارائه می شوند، پاسخگوی برخی از اشکالات در اذهان دیگر نیز باشند. حس
و اما در مورد سوال شما آنکه، اگر دقیقن جمله استاد الهی را چند بار مرور بفرمائید درخواهید یافت که از آنچه ایشان فرموده اند به هیچ عنوان استنباط نمی شود که اوضاع سیاسی در ایران به شکل کنونی باقی بماند. زیرا «...اوضاع زمانه...» حالت عام دارد و به مفهوم اخلاقیات از دست رفته ای می باشد که ریشه در فساد و پوسیدگی در نظم کنونی جهان، چه در بعد الهیاتی (حتی عرفانی) و چه در بعد سیاسی و حقوق بشری دارد و ما آن را در مقاله نظم نوین جهان کاملن توضیح داده، تفسیر کرده ایم. این مقاله را باید چندین بار مطالعه و یا فیلم آن را در کانال یوتیوب ما چندین بار مشاهده نمود و مورد تدقیق قرار داد. با این حساب من می توانم به جرات به شما این امیدواری را بدهم که قوانین نظم نوین جهان که به عقیده من توسط خود ایشان تدوین شده است، تا حدود یکصد و بیست سال دیگر در سراسر جهان حکفرما خواهد شد.  بطور خلاصه:س

س ۱- تغییرات بنیادین در جهان، هم اکنون آغاز شده است (باد تغییر). این امر می تواند با تغییرات سیاسی بنیادین در کشوری مانند ایران و به تبع آن، در سراسر منطقه و جهان همراه باشد. یقینن کسی توقع ندارد که فردای تغییر نظام در ایران، دروغ و تقلب از بین برود. بدیهی است این امریست زمانبر.س
س ۲- زمان ازکار افتادن روند کنترل سیاسی و تفکراتی کنونی حاکم بر این سیاره، حدود بیست تا بیست و سه سال دیگر بطول خواهد انجامید.س
س ۳- پس از آن، شروع جدی و ملموس جایگزینی تدریجی قوانین قدیمی با قوانین جدید که نظم نوینی را ایجاد می کند را شاهد خواهیم بود.س
س۴- حدود یک قرن بعد از آن، قوانین نظم نوین، در سراسر جهان کاملن مستقر خواهند شد.س

همانطور که می بینید، هیچکدام از این مراحل به مفهوم باقی ماندن کشورها در حالت و وضعیت کنونی خود نیست. بلکه برعکس، تغییرات بنیادین سیاسی در سراسر جهان، از جمله در ایران، شروع ماراتُنی است که در آینده به  آن جامعه کامل منتهی خواهد شد و من معتقدم ایرانیان این نسل و نسل های آینده که من آنها را «نسل نظم نوین» نام داده ام در استقرار قوانین نظم نوین دخیل خواهند بود و نقش ایفا خواهند نمود.س

در این رابطه باید توجه داشت که مقامی مانند استاد الهی، بسادگی و در صورت لزوم می تواند زمان را به نفع جوامع بشری و حقوق ذاتی آنها تغییر دهد. این همان عملی است که خود ایشان در زمان جنگ جهانی دوم به انجام رسانده، سیر وقایع را به ضرر آلمان نازی تغییر دادند و دلیل آنرا، کشتار بیش از حد نازی ها عنوان نمودند. در غیر اینصورت، امروز نه آمریکائی ها بلکه آلمانها کنترلگر نظم کنونی می بودند.س
در اینجا لازم به تاکید است که من هم مثل شما نمی دانم دقیقن چه زمانی وقایعی که همه انتظار آنرا می کشند به وقوع خواهد پیوست، اما وزیدن باد تغییر که یک سحر زیبا را در پی دارد،  کاملن حس می کنم.  س

باید بیاد داشت، این مسئله پیچیدگیهای بسیاری را در خود نهفته دارد. نتیجتن آنچه عنوان شد، تنها به اندازه درک و فهم من می باشد که یکی از چند میلیون دانشجوی استاد الهی هستم. لازم است بدانیم، روند برخی آلگوریتم ها را در مسیر تدقیق در آثار و تعالیم بی بدیل استاد الهی می توان تشخیص داد. کلید گشایش رمز تنها در آن است که چه کسی را استاد برای این کار در نظر گرفته باشند.س

عرایض خود را با این مطلب به پایان می برم که: "انسان تا به درجات عالی معنوی دست نیافته است، در این دنیای نا امن، بدون ایمان هم می تواند به زندگی خود ادامه دهد، اما بدون امید، بسرعت از نظر روانی و شخصیتی مضمحل خواهد شد".
س

س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

 
 
 06.10.2022  
                                                                                          
  سوال سس س
با درود
لطفاٌ توضیح دهید که منظور شما از سیالیت، در مقاله جهش کوانتمی چیست؟ با  سپاس

جواب
با درود
منظور آن است که در یک سیستم کوانتمی با تعریف ما، هر پدیده ای دائمن در حال تغییر است. این تغییرات در نتیجه طبیعی پروسه ایجاد، شکل گیری، ترکیب، رشد و تجزیه پدیده ها در درون یک سیستم کوانتمی، شکل می گیرند و یا در پی اینتراکش یک سیستم کوانتمی با یک سیستم دیگر بوقوع می پیوندند.  س
باید بیاد داشت که این همان علمی است که ورنر هایزنبرگ، یکی از پدران مکانیک کوانتم، به بخشی از آن و در مقیاسی بسیار کوچکتر از آنچه ما تا بحال در بخش علوم تلفیقی توضیح داده ایم دست یافته بود. او در تحقیقات خود بر روی فرمیون ها متوجه شده بود که دو مشخصه یک فرمیون را بطور همزمان نمی توان اندازه گیری کرد، زیرا به هر اندازه که بخواهید با دقت بیشتری برای مثال، سرعت یک الکترون را اندازه بگیرید با دقت کمتری می توانید مکان آن را تعیین کنید. این تحقیقات به اصل عدم قطعیت مشهور شد.  س

سوال دوم از همان شخص محترم

سوال
با سپاس از توضیحات شما. لطفاٌ یک سیستم کوانتمی را نام ببرید. با سپاس مجدد

پاسخ
سیستم ارتباطی مابین ترنسپوندر دوسویه یا همان ذره درون خودیت حقیقی و مبداٌ اصلی خلقت. و یا سیستم ارتباطی مابین خودیت حقیقی و کورتکس مغز. در هر دوی این ارتباطات، اطلاعات به شکل وابران و آوران با سرعت غیرقابل تصور و اندازه گیری با دستگاه های علمی کنونی، در جریان است. س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

 

01.10.2022  

                                                                                          
  سوال سس س
با درود
نمی دانم که اطلاع دارید یا نه که تعدادی از یارسان نیز در خیزش کنونی مردم بر علیه حکومت کشته شده اند، از جمله یک خانم بچه دار به نام......در کرمانشاه. رابطه شما با یارسان چیست و چگونه است، آیا شما از آنها حمایت می کنید؟. با تشکر

جواب
با درود
من فکر می کنم در این چند ساله، چندین بار به این سوال پاسخ داده ام، اما برای آنکه دست خالی نروید، بطور خلاصه می توانم بگویم: زنان آنها، خواهران ما، مردانشان، برادران ما و فرزندانشان فرزندان ما هستند. همه اهل حق ها یا به گفته شما یارسان، خواهرها و برادرهای دوقلوی ما هستند و ما آنان را دوست داریم، به آنها احترام می گذاریم و برایشان اهمیت قائل هستیم و هر کمکی که از دستمان برآید برای آنها انجام خواهیم داد. تنها مشکلی که وجود دارد، رهبران آنها یا همان سیدهای اهل حق هستند که همگی در ارتباط تنگاتنگ با وزارت اطلاعات و زیر نظر سازمانهای مربوطه هستند و دائمن برای ایجاد تفرقه مابین اهل حق ها و دانشجویان استاد الهی، ذهن آنها را مسموم می کنند.س

باید بیاد داشت که ریشه اصلی ما و آنها یکی است، زیرا بنیانگذار اهل حق، حضرت سلطان اسحاق (سلطان سهاک) می باشد و این در حالی است که حضرت استاد الهی از دل اهل حق، دانشگاه سیرکمال و یا طب روح را استخراج نمودند.س
در انتها، برای روح این خانم عزیز از دست رفته، آرزوی رستگاری دارم. همانطور که می دانید، نه ما و نه یارسان، عزاداری نمی کنیم، زیرا مرگ را به رسمیت نمی شناسیم. س
س س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

 

۲۱ شهریور ۱۴۰۱

سئوالات سال ۷/۲۰۲۲



2022


 27.09.2022
                                                                                       
این سوال در ارتباط با مقاله «جهش کوانتمی روح» عنوان شده است.س   
  سوال سس س
 با درود 
در توضیحی که به سوال یکی از دوستان در مورد کوانتم داده اید، به سیالیت در موقعیت های کوانتمی اشاره نموده اید. یک سوالی که از دهه ها پیش چپ ها برای رد وجود خدا مطرح می کردند این است که، " آیا خدا می تواند سنگی خلق کند که نتواند آن را بلند کند؟ " همانطور که از طرح این سوال قابل مشاهده است هر جور به این سوال پاسخ داده شود، خدا را از مطلق بودن ساقط می کند. من فکر می کنم، با توجه به تشریح علوم کوانتمی در مقالاتتان، پاسخ به این سوال برعهده شماست. بسیار 
ممنونم

جواب
با درود
با سپاس از مطرح نمودن چنین سوال هوشمندانه ای. بله فکر می کنم حال زمان آن فرا رسیده است که یک بار برای همیشه، بطور منطقی و علمی به این سوال، پاسخ داده شود. زیرا با ارائه علوم تلفیقی، حداقل برای آنها که مطالب سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان را دنبال می کنند، فهم مطالب کوانتمی ، البته از دیدگاه ما، ساده تر خواهد بود. حال بپردازیم به تحلیل و آنالیز این مطلب.س

ببینید، استاد الهی در آموزش های خود حرکت جوهری را تشریح و تأکید نموده اند که مبدأ خلقت نیز دارای این حرکت می باشد. حرکت جوهری همان سیالیت مورد نظر ما در وضعیتهای کوانتمی، مانند اینراکشن های میدان فکر، تبادل اطلاعات مابین مبدأ خلقت و ترانسپوندر دو سویه (ذره الهی) و موقعیتهای مشابه می باشد. س

مقدمتن باید عرض کنم، برای آنکه این مطلب قابل استفاده همگان باشد، از ارائه معادلات ریاضی و طرح مباحث فیزیکی صرف نظر می شود.س
حال برای حل این پازل در فضای کوانتمی مطلق، یعنی مبدأ اصلی خلقت، دو موقعیت الف و ب را در نظر می گیریم و بسادگی و بدون وارد شدن به مباحث پیچیده کوانتمی به سوال شما پاسخ می دهیم.س

در وضعیت کوانتمی الف، مبدأ خلقت، سنگی را خلق می کند که قرار است نتواند آن را حرکت دهد. بنابراین تا اینجای کار، او توانسته چنین عملی را انجام دهد، اما بر اساس قوانین سیالیت، هیچ پدیده ای درموقعیت نقطه الف ثابت نمی ماند و به سمت نقطه یا موقعیت کوانتمی ب حرکت می کند. در این وضعیت جدید، بر اساس اصل مطلق بودن آن مبدأ، سنگی که در وضعیت قبلی برای آن مبدأ قابل حرکت دادن نبود، در این حالت جابجا شده، به حرکت درمی آید.س

حال برای آنکه این دوستان چپ را به زحمتِ مطرح نمودن یک سوال دیگر نیاندازیم، من خودم آن سوال احتمالی را مطرح می کنم.: س
س          " آیا خدا می تواند سنگی را خلق کند که در همان موقعیت اول، یعنی در نقطه الف نتواند حرکت دهد؟ "س
پاسخ به این سوال این است که: س
س         "در موقعیتهای کوانتمی، بر اثر سیالیت زیاد، پدیده ها قابلیت انطباق زمانی را با یکدیگر دارند. این امر با زبانی ساده بدان مفهوم است که آنچه ما انسانها، زمان می پنداریم، بشدت کوچک می شود تا موقعیت های کوانتمی الف و ب برهم منطبق شوند. درست به همین دلیل می توان گفت، در آن مکان کوانتمی مطلق، فقط یک زمان وجود دارد و همه تغییرات در همان زمان به انجام می رسد. " س

بدیهی است که آنچه فوقن توضیح داده شد برای ما انسانها به سهولت قابل درک نیست، زیرا فکر ما در ماده تجلی می یابد و تا زمانی که روح از ماده جدا نشود درک پدیده های کوانتمی مشکل است.س
بنابراین، از دید ما انسانها: س
س        " آن مبدأ خلقت، در آن واحد، سنگی را ساخته که نمی تواند حرکت دهد ولی با وجود این، او این سنگ را حرکت می دهد."س

یک مثال کاملن ساده آن، یک کودک دو یا سه ساله است، که قادر به برداشتن یک شی خاص از زمین نیست. همین کودک، دو سال بعد، در سن چهار یا پنج سالگی می تواند آن شی را از زمین بردارد. حال اگر شما موفق شوید زمان مابین این دو وضعیت را بشدت کوچک کنید، هر دو امکان در یک زمان وجود دارد. باید توجه داشت این حالت در وضعیت مادی امکان پذیر نیست، اما در وضعیت کوانتمی امری است عادی.س


 شاید در آینده این مطلب را با زبان ریاضی نیز توضیح دهم. اما برای افراد منطقی که تا حدودی با قوانین موقعیتها کوانتمی آشنا باشند، تا همین حد کافی است. به شما توصیه می کنم مقالات بخش علوم تلفیقی سایت پژوهشکده را عمیقن مطالعه کنید.س
 
 
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

 
(A) 12.09.2022 
 
                                                                                          
  سوال سس س
 با درود و ......و
سوال من این است که چرا در مقاله جهش کوانتمی روح، از کلمه کوانتم استفاده شده است؟ منظور دقیق شما از این کلمه چیست؟ زیرا از این کلمه در مقالات شما به کرات استفاده می شود. با سپاس از وقتی که برای پاسخ به سوالات می گذارید

جواب
با درود
این امر را من در مقالات متفاوت، در بخش علوم تلفیقی توضیح داده ام:س
از دیدگاه ما در دانشگاه سیرکمال استاد الهی،س 
"هر پدیده و سیستمی که از سیالیت زیادی برخودار باشد و ضمنن با معادلات فیزیک کنونی آکادمیک قابل اندازه گیری و آنالیز نباشد، یک پدیده و یا یک سیستم کوانتمی بحساب می آید.ر"
در مورد مقاله مورد بحث، از آنجا که اندازه گیری کیفیت مراحل آن جهش و هرآنچه به آن مربوط می شود با معادلات ریاضی و فیزیکی کنونی غیرممکن است، جهش کوانتمی روحی نام داده شده است. اصولن هرآنچه به روح مربوط می شود، با تعریف ما، در محدوده علوم کوانتمی قرار می گیرد.س
 س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

(B) 12.09.2022 
                                                                                          
  سوال سس س
 با درود 
در مورد شهوت و رفع آن در مکاتب مختلف، بحثهای زیادی وجود دارد. ولی به نظر می رسد که دستورات برای افراد مختلف متفاوت است. برای مثال، خودارضائی در شیعه حرام است ولی اکثر قطبهای بزرگ سنی آنرا جایز می دانند و برای آن احادیثی را نیز عنوان می کنند. حال سوال این است که، چطور ممکن است اگر خدا واحد است که یقیناً اینطور است، دستورات متفاوت صادر کرده باشد؟ و ضمنن نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا استاد در این مورد مطالبی را فرموده اند؟ با تشکر از زحمات شما 
 س
جواب
با درود
ببینید، انسانها در درجات مختلف سیرکمالی قرار دارند. درست به همین دلیل، حکم در این مورد برای افراد مختلف متفاوت است. س
در آثار استاد تا آنجا که به خاطر دارم، در این مورد دو مطلب عنوان شده است:س
س ۱- هر فرد بالغ در صورت امکان حتمن باید ازدواج کند. س
س ۲- مبارزه با خشم سخت تر است از مبارزه با شهوت[1].س
این دو مورد که البته نقل به مضمون است، به ما می گوید که اگر نتوانیم ازدواج کنیم، باید با شهوت مبارزه کنیم، زیرا اگر چنین نبود، اصولن صحبت از مبارزه با شهوت بی مورد بود. س
در این مورد باید دانست که افرادی که در راه استاد قرار داشته، مشغول می باشند نیز در درجات مختلف روحی هستند. از اینرو برای شروع، همان قصد مبارزه با شهوت و یا خشم، و کمک خواستن از مبدا و یا استاد، و البته سعی و تلاش، کافی است. اما باید بیاد داشت، کمک مبدأ بدان معنا نیست که از خشمگین شدن و یا غلبه شهوت بر سالک، جلوگیری می شود، بلکه منظور این است که با نیت شما برای انجام این مبارزه با نفس، یک پروسه ویژه اکتیو می شود که زیر نظر یک استاد واقعی معنوی به پیش می رود. این پروسه شامل افتان و خیزانهای زیادی است، ولی سالک نباید ناامید شود و باید ادامه دهد. برای مثال ممکن است در مراحل اولیه، از هر ده بار که شهوت در او ایجاد می شود، فقط دو بار موفق به غلبه بر آن شود، اما در مراحل مابعد، به مرور می تواند بر شهوت از نوع معمول آن که ناشی از راکسیونهای طبیعی دستگاه تناسلی و فعل و انفعالات هورمونی می باشد، غلبه کند و بر آن چیره شود. س

برای آنکه اشتباهی در فهم مطلب پیش نیاید، باید به این امر اشاره کنم که همه این راکسیونهای طبیعی، ناشی از روح بشری یک خودیت واقعی می باشند و فعلن برای ممانعت از پیچیده شدن مطلب، فرض بر آن است که روان در این مورد سالم باشد.س
با این حال نوع دیگری از شهوت وجود دارد که عامل آن، یک نیروی خارجی می باشد که اصطلاحن آن را دیو شهوت می نامند. تا آنجا که من می دانم، یکی از کمک هایی که سالک از مبدا دریافت می دارد آن است که این نیروی بسیار قوی تولید شهوت، تا زمانی که مبارزه با شهوات طبیعی، با موفقیت به پایان نرسیده است، عارض سالک نمی شود. در مراحل بالاتر، حتی اگر سالک موفق شود این نیروی قوی خارجی که از طریق روان عمل می کند را نیز دفع کند، ممکن است تا چند بار دیگر هم مجبور به رویارویی با آن شود تا با غلبه نهائی بر آن، برای همیشه از شر آن رهایی یابد. ر
 
س[1] ............  و کنترل غضب بالاتر از شهوت است. (آثار جلد دوم. گ.۴۹)  ت  س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

سوال دوم از شخص محترم فوق، در ارتباط با همان موضوع
با تشکر از توضیحات شما. بسیار استفاده بردم. زیرا در جائی ندیده بودم که این امر چنین واضح توضیح داده شود. برای اینکه هم بنده روشن شوم و هم در تاریخ ثبت شود و دیگران هم استفاده کنند، لطفن بفرمائید، حالات و حسیات بدنی، در هنگام مبارزه از نوع دوم چگونه است؟ با تشکر مجدد و عرض ارادت

پاسخ
قبل از آنکه به سوال شما، البته از دیدگاه و در حد فهم و شعور خودم، پاسخ بدهم، باید اکیدن یادآور شوم که تجرد اختیار کردن در صورتی که میل جنسی وجود دارد، بدون مجوز از یک مقام معنوی شامخ، یک اشتباه بزرگ است. این بدان معناست که هر انسان بالغ که شرایط برایش مهیا باشد، موظف است یک همسر برای خود اختیار کند و فقط بعد از جدائی و یا فوت او می تواند بازهم در صورت مهیا بودن موقعیت، یک همسر دیگر اختیار کند. زیرا چند همسری را ما به رسمیت نمی شناسیم.س
 باید بیاد داشت، بحث ما در مورد مبارزه با شهوت در صورتی معتبر است که سالک امکان ازدواج را ندارد. از اینرو تصمیم گرفته است تا رفع موانع برای ازدواج، به مبارزه با این پدیده طبیعی و در مراحل بالاتر با آن نیروی خارجی مولد شهوت بپردازد.س

حال در پاسخ به سوال دوم شما باید بگویم، اگر آن نیروی خارجی یا آنچه در افکار عمومی به دیو شهوت مشهور است با سالک درگیر شود، اگر این شخص هنوز ورزیده نباشد ممکن است شکست بخورد، اما به مرور و با کمکهایی که از مبدا دریافت  می کند موفق به دفع آن نیروی مولد شهوت می شود.س
در افراد مختلف ممکن است حالات و وضعیت جسمانی متفاوتی بروز کند، اما بطور کلی هنگام درگیری با این نیرو، ممکن است ابتدا بدن کاملن داغ شود، طوری که سالک تصور می کند میان آتش قرار دارد. اما اگر به مقاومت ادامه داده شود، به مرور از گرما کاسته می شود، ولی دردهایی در ناحیه شکم و پهلوها، مخصوصن در پشت ایجاد می شود که پس از چندی به قلب سرایت می کند و ممکن است شدت آن تا حدی باشد که بیم حمله قلبی برود. در تمام مدت این درگیری، از طرف آن نیرو به سالک القا می شود که از مبارزه منصرف شود. این امر با ارائه مقداری از شدیدترین لذات جنسی، به عنوان اِشانتیون، به وقوع می پیوندد. در این حالت، سالک باید به مراقبه ادامه دهد و مطمئن باشد که بزودی آن نیرو از ادامه درگیری صرفنظر خواهد نمود. پس از غلبه کامل بر آن نیروی مولد شهوت، بدن و روان شما به تدریج به حالت طبیعی برمی گردد و در انتها، دیگر اثری از آن شهوت ایجاد شده باقی نمی ماند. در این وضعیت کنونی، شما بسیار قوی تر و با تجربه تر از قبل، آماده درگیری احتمالی دیگری با آن نیرو می شوید.س
این امر که آیا لازم است دفعات دیگری مجبور به رویارویی با آن نیرو شوید یا خیر، بسته به نظر مبدا خلقت و یا آن مقامی که از او برای پیشبرد این پروسه کمک خواسته اید دارد. در هر حال ممکن است این امر برای همیشه در شما تثبیت شود و یا موقتی باشد. زیرا ممکن است در سرنوشت شما یک همسر در نظر گرفته شده باشد. س س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

(C) 12.09.2022 
                                                                                          
  سوال سس س
 با درود 
با عرض سلام و خسته نباشید. بنده ....... و از اهل حق های چکیده هستم. حدود بیست و پنج سال پیش، شما را در منزل شاه امین[1] ملاقات نمودم. من به همراه عده ای از ایران آمده بودم و عده ای فرانسوی نیز آنجا بودند. ....س 
س.... چند روز پیش بطور اتفاقی در سوشیال مدیا،  با مقاله ای از شما برخورد نمودم و آنجا با دیدن عکسهای شما، بیاد آن ملاقات در منزل معظم له افتادم و ...... س
درست از زمانی که ایشان رحلت نمودند، بدنبال مقبره ایشان هستم. ولی گویا کسی نمی داند که این مقبره کجاست. آیا شما می دانید که ایشان را کجا به خاک سپرده اند، گرچه مطمئن هستم جسم ایشان هم مانند روحشان آسمانی شده است. با آرزوی دیداری حضوری با شما و با تشکر بسیار. ....س
 س
جواب
با درود
بنده هم از اینکه از شما می شنوم بسیار خوشوختم. باید عرض کنم که خیر، بنده هم مثل شما از این امر بی اطلاع می باشم و تا چند سالی هم پیگیر قضیه بودم، اما جوابی از جائی نیامد. در هر حال همانطور که شما فرمودید، جسدی در کار نیست و سنگ و چوب هم بکار ما نمی آید، خاصه آنکه پیوند روحی با ایشان و حضرت استاد برقرار است و این امر به دنیاها می ارزد.س

س [1] ایشان فرزند ارشد حضرت استاد الهی بودند.س
 س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

(D) 12.09.2022 
                                                                                          
  سوال سس س
 با درود 
در مقاله حقوق بشر در دانشگاه سیرکمال، در بخش علوم سیاسی، با چند مقایسه مابین بندهایی از اعلامیه حقوق بشرو نقطه نظرات حضرت استاد الهی، دیدگاه این راه را نسبت به حقوق افراد تا حدودی روشن کرده اید. اما در تفکراتی عمیق تر، این مسئله مطرح می شود که آیا رهبران دینی و مذهبی و فرقه ای نیز شامل این دستورالعمل ها می شوند و یا خیر. با تشکر س

جواب
با درود
ببینید در مورد ادیان، مذاهب و فرقه های ناشی از آنها، شرایط متفاوتی حکمفرماست. اما اگر نظر من را بخواهید، من معتقدم که آنچه استاد الهی در این مورد فرموده اند، مربوط به همه انسانها در هر مقامی که باشند می شود، زیرا ایشان در گفتارهای بسیاری، بر امر حقوق نه تنها نوع انسان، بلکه همه موجودات، تأکید نموده اند و کسی را از این مقوله مستثنی ننموده اند[1].س 
دلیل اصلی این همه تأکید، آن است که، با خدشه دار شدن حقوق دیگران، مسئله جنبه شخصی پیدا می کند و دیگر به خدا هم مربوط نمی شود، زیرا صاحب حق پایمال شده، فردی است مستقل از خدا.س

در راه های معنوی بی ریشه و یا صحیح، و البته در راه استاد الهی نیز، برخی اوقات، برخی افراد دچار توهم می شوند و خود را بسیار بالاتر از آنچه هستند می پندارند و اگر یک مسئولیت کوچکی هم داشته باشند که تا حدودی به آنها قدرت اجرائی بدهد، به دلیل همان توهم، به خود اجازه دخالت منفی در زندگی اشخاص می دهند و شاهکارهای تراژیکی را ببار می آورند. ما در تاریخ عرفانی نیز چنین فجایعی را داشته ایم، از جمله اشخاصی بوده اند که بر اثر ریاضات زیاد، به قدرت کلام (اثر کلام) دست یافته بودند و از این جهت خود را در جایگاه رفیعی تصور نموده، فجایعی را ببار آوردند که در تاریخ ثبت است. البته بنابر دلایلی، قصد ندارم نام این عارف نما که چند قرن پیش می زیسته را بیاورم. س

استاد در آثار خود به انتقاد ضمنی از افرادی می پردازند که حتی دارای مقام معنوی شامخی بوده اند و با این حال حتی باعث نابودی افراد زیادی شده اند. از جمله یکی از مظهرات کل، که به فرموده استاد، برای یک حرف کوچک، یک قوم را بر باد داد. و یا فردی که دارای مقام هفتن بوده، ولی فرزند خود را کور کرده است.س
مسئله رعایت حقوق دیگران، به ویژه در جهانبینی استاد الهی، عمق بیشتری می یابد، زیرا استاد بیش ازهر رهبر معنوی دیگر در تاریخ بشری، بر روی این امر صحه گذاشته اند.س 

حال شما تصور کنید که استاد برای مثال به من و یا شما یک مسئولیت کوچکی در ارتباط با خانواده ها داده باشند که مقداری قدرت اجرائی را نیز دربر دارد. در این وضعیت، اگر من و یا شما دچار توهم خودبزرگ بینی باشیم و بر آن اساس، بخود این اجازه را بدهیم که با هر کس که به هر دلیلی خوشمان نیامد، تا جائی پیش برویم که خانواده او را از هم بپاشیم و یا همسایه ها و دیگران را بر ضد آن شخص مورد نفرت!! خود، تحریک کنیم، و یا به اقدامات دیگری از این نوع، دست بزنیم، در این صورت آیا فکر نمی کنید دچار بدترین و غیرقابل بخشش ترین گناهان شده ایم؟ زیرا دستورات و آموزش های استاد در این زمینه کاملن واضح است و ما بر اساس آن توهم، خود را برتر از آن آموزه ها دانسته ایم، ضمن آنکه به مسئولیت خود نیز خیانت کرده ایم. اتفاقن همین اعمال، نشاندهنده درجه توهم چنین اشخاصی نسبت به جایگاه واقعی خودشان است که باعث می شود خود را مافوق قوانین معنوی بدانند و دست به اقدامات ناجوانمردانه ای بزنند.س

چند سال پیش به شدت از این امر دچار تعجب و ناراحتی بودم که چگونه ممکن است چنین شخصی با چنین اعمالی بتواند خود را مرید مورد توجه استاد نیز بداند، تا آنکه شبی در یک سیرمعنوی، استاد را دیدم که ایشان در یک دست خود، چیزی مانند بخار و یا ابرهای تیره داشتند و با حرکت دادن آن دست، به مرور، از شدت تیرگی این نیروها کاسته می شد و از کف این دست به کف آن دست دیگر ایشان که نیروهای روشن تر قرار داشتند انتقال می یافتند. در همین حال استاد به من رو نموده، فرمودند: "نابود کردن نیروهای تاریکی هنر نیست، شاهکار ما این است که از این نیروهای تیره، نیروهای روشن بسازیم."س 
تازه اینجا بود که متوجه شدم، افرادی که دست به چنین اعمال نادرستی می زنند و ضمنن خود را شاگرد استاد نیز می دانند، در واقع نیروهای ظلمانی هستند که در حال تغییر می باشند.س
 
بطورکلی می توان گفت:س 
س " در راه استاد و برطبق آموزش های ایشان، هر نوع توطئه علیه دیگران، عملی ارزیابی می شود که از جهان تاریکی ها نشئت می گیرد، زیرا بنا بر عقیده استاد الهی:س
قلب پاکان جای محبت است و نورافروزی         نه جای ظلمت و کینه توزی "س

در هر حال، صِرف آنکه این افراد، در حال طی کردن دوران گذار از تاریکی به روشنائی هستند، باعث نمی شود که از حسابرسی معاف شوند و از نظر حقوقی ممکن است این امر، حتی به جهان دیگر نیز کشیده شود و مسائل آنجا مطرح شوند. د

ه[1]هر موجودی که از عدم پا به عرصه وجود بنهد، دارای حقوق ویژه خود می شود. استاد الهی (نقل به مضمون)


با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش