۲۱ شهریور ۱۴۰۱

سئوالات سال ۷/۲۰۲۲



2022


 27.09.2022
                                                                                       
این سوال در ارتباط با مقاله «جهش کوانتمی روح» عنوان شده است.س   
  سوال سس س
 با درود 
در توضیحی که به سوال یکی از دوستان در مورد کوانتم داده اید، به سیالیت در موقعیت های کوانتمی اشاره نموده اید. یک سوالی که از دهه ها پیش چپ ها برای رد وجود خدا مطرح می کردند این است که، " آیا خدا می تواند سنگی خلق کند که نتواند آن را بلند کند؟ " همانطور که از طرح این سوال قابل مشاهده است هر جور به این سوال پاسخ داده شود، خدا را از مطلق بودن ساقط می کند. من فکر می کنم، با توجه به تشریح علوم کوانتمی در مقالاتتان، پاسخ به این سوال برعهده شماست. بسیار 
ممنونم

جواب
با درود
با سپاس از مطرح نمودن چنین سوال هوشمندانه ای. بله فکر می کنم حال زمان آن فرا رسیده است که یک بار برای همیشه، بطور منطقی و علمی به این سوال، پاسخ داده شود. زیرا با ارائه علوم تلفیقی، حداقل برای آنها که مطالب سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان را دنبال می کنند، فهم مطالب کوانتمی ، البته از دیدگاه ما، ساده تر خواهد بود. حال بپردازیم به تحلیل و آنالیز این مطلب.س

ببینید، استاد الهی در آموزش های خود حرکت جوهری را تشریح و تأکید نموده اند که مبدأ خلقت نیز دارای این حرکت می باشد. حرکت جوهری همان سیالیت مورد نظر ما در وضعیتهای کوانتمی، مانند اینراکشن های میدان فکر، تبادل اطلاعات مابین مبدأ خلقت و ترانسپوندر دو سویه (ذره الهی) و موقعیتهای مشابه می باشد. س

مقدمتن باید عرض کنم، برای آنکه این مطلب قابل استفاده همگان باشد، از ارائه معادلات ریاضی و طرح مباحث فیزیکی صرف نظر می شود.س
حال برای حل این پازل در فضای کوانتمی مطلق، یعنی مبدأ اصلی خلقت، دو موقعیت الف و ب را در نظر می گیریم و بسادگی و بدون وارد شدن به مباحث پیچیده کوانتمی به سوال شما پاسخ می دهیم.س

در وضعیت کوانتمی الف، مبدأ خلقت، سنگی را خلق می کند که قرار است نتواند آن را حرکت دهد. بنابراین تا اینجای کار، او توانسته چنین عملی را انجام دهد، اما بر اساس قوانین سیالیت، هیچ پدیده ای درموقعیت نقطه الف ثابت نمی ماند و به سمت نقطه یا موقعیت کوانتمی ب حرکت می کند. در این وضعیت جدید، بر اساس اصل مطلق بودن آن مبدأ، سنگی که در وضعیت قبلی برای آن مبدأ قابل حرکت دادن نبود، در این حالت جابجا شده، به حرکت درمی آید.س

حال برای آنکه این دوستان چپ را به زحمتِ مطرح نمودن یک سوال دیگر نیاندازیم، من خودم آن سوال احتمالی را مطرح می کنم.: س
س          " آیا خدا می تواند سنگی را خلق کند که در همان موقعیت اول، یعنی در نقطه الف نتواند حرکت دهد؟ "س
پاسخ به این سوال این است که: س
س         "در موقعیتهای کوانتمی، بر اثر سیالیت زیاد، پدیده ها قابلیت انطباق زمانی را با یکدیگر دارند. این امر با زبانی ساده بدان مفهوم است که آنچه ما انسانها، زمان می پنداریم، بشدت کوچک می شود تا موقعیت های کوانتمی الف و ب برهم منطبق شوند. درست به همین دلیل می توان گفت، در آن مکان کوانتمی مطلق، فقط یک زمان وجود دارد و همه تغییرات در همان زمان به انجام می رسد. " س

بدیهی است که آنچه فوقن توضیح داده شد برای ما انسانها به سهولت قابل درک نیست، زیرا فکر ما در ماده تجلی می یابد و تا زمانی که روح از ماده جدا نشود درک پدیده های کوانتمی مشکل است.س
بنابراین، از دید ما انسانها: س
س        " آن مبدأ خلقت، در آن واحد، سنگی را ساخته که نمی تواند حرکت دهد ولی با وجود این، او این سنگ را حرکت می دهد."س

یک مثال کاملن ساده آن، یک کودک دو یا سه ساله است، که قادر به برداشتن یک شی خاص از زمین نیست. همین کودک، دو سال بعد، در سن چهار یا پنج سالگی می تواند آن شی را از زمین بردارد. حال اگر شما موفق شوید زمان مابین این دو وضعیت را بشدت کوچک کنید، هر دو امکان در یک زمان وجود دارد. باید توجه داشت این حالت در وضعیت مادی امکان پذیر نیست، اما در وضعیت کوانتمی امری است عادی.س


 شاید در آینده این مطلب را با زبان ریاضی نیز توضیح دهم. اما برای افراد منطقی که تا حدودی با قوانین موقعیتها کوانتمی آشنا باشند، تا همین حد کافی است. به شما توصیه می کنم مقالات بخش علوم تلفیقی سایت پژوهشکده را عمیقن مطالعه کنید.س
 
 
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

 
(A) 12.09.2022 
 
                                                                                          
  سوال سس س
 با درود و ......و
سوال من این است که چرا در مقاله جهش کوانتمی روح، از کلمه کوانتم استفاده شده است؟ منظور دقیق شما از این کلمه چیست؟ زیرا از این کلمه در مقالات شما به کرات استفاده می شود. با سپاس از وقتی که برای پاسخ به سوالات می گذارید

جواب
با درود
این امر را من در مقالات متفاوت، در بخش علوم تلفیقی توضیح داده ام:س
از دیدگاه ما در دانشگاه سیرکمال استاد الهی،س 
"هر پدیده و سیستمی که از سیالیت زیادی برخودار باشد و ضمنن با معادلات فیزیک کنونی آکادمیک قابل اندازه گیری و آنالیز نباشد، یک پدیده و یا یک سیستم کوانتمی بحساب می آید.ر"
در مورد مقاله مورد بحث، از آنجا که اندازه گیری کیفیت مراحل آن جهش و هرآنچه به آن مربوط می شود با معادلات ریاضی و فیزیکی کنونی غیرممکن است، جهش کوانتمی روحی نام داده شده است. اصولن هرآنچه به روح مربوط می شود، با تعریف ما، در محدوده علوم کوانتمی قرار می گیرد.س
 س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

(B) 12.09.2022 
                                                                                          
  سوال سس س
 با درود 
در مورد شهوت و رفع آن در مکاتب مختلف، بحثهای زیادی وجود دارد. ولی به نظر می رسد که دستورات برای افراد مختلف متفاوت است. برای مثال، خودارضائی در شیعه حرام است ولی اکثر قطبهای بزرگ سنی آنرا جایز می دانند و برای آن احادیثی را نیز عنوان می کنند. حال سوال این است که، چطور ممکن است اگر خدا واحد است که یقیناً اینطور است، دستورات متفاوت صادر کرده باشد؟ و ضمنن نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا استاد در این مورد مطالبی را فرموده اند؟ با تشکر از زحمات شما 
 س
جواب
با درود
ببینید، انسانها در درجات مختلف سیرکمالی قرار دارند. درست به همین دلیل، حکم در این مورد برای افراد مختلف متفاوت است. س
در آثار استاد تا آنجا که به خاطر دارم، در این مورد دو مطلب عنوان شده است:س
س ۱- هر فرد بالغ در صورت امکان حتمن باید ازدواج کند. س
س ۲- مبارزه با خشم سخت تر است از مبارزه با شهوت[1].س
این دو مورد که البته نقل به مضمون است، به ما می گوید که اگر نتوانیم ازدواج کنیم، باید با شهوت مبارزه کنیم، زیرا اگر چنین نبود، اصولن صحبت از مبارزه با شهوت بی مورد بود. س
در این مورد باید دانست که افرادی که در راه استاد قرار داشته، مشغول می باشند نیز در درجات مختلف روحی هستند. از اینرو برای شروع، همان قصد مبارزه با شهوت و یا خشم، و کمک خواستن از مبدا و یا استاد، و البته سعی و تلاش، کافی است. اما باید بیاد داشت، کمک مبدأ بدان معنا نیست که از خشمگین شدن و یا غلبه شهوت بر سالک، جلوگیری می شود، بلکه منظور این است که با نیت شما برای انجام این مبارزه با نفس، یک پروسه ویژه اکتیو می شود که زیر نظر یک استاد واقعی معنوی به پیش می رود. این پروسه شامل افتان و خیزانهای زیادی است، ولی سالک نباید ناامید شود و باید ادامه دهد. برای مثال ممکن است در مراحل اولیه، از هر ده بار که شهوت در او ایجاد می شود، فقط دو بار موفق به غلبه بر آن شود، اما در مراحل مابعد، به مرور می تواند بر شهوت از نوع معمول آن که ناشی از راکسیونهای طبیعی دستگاه تناسلی و فعل و انفعالات هورمونی می باشد، غلبه کند و بر آن چیره شود. س

برای آنکه اشتباهی در فهم مطلب پیش نیاید، باید به این امر اشاره کنم که همه این راکسیونهای طبیعی، ناشی از روح بشری یک خودیت واقعی می باشند و فعلن برای ممانعت از پیچیده شدن مطلب، فرض بر آن است که روان در این مورد سالم باشد.س
با این حال نوع دیگری از شهوت وجود دارد که عامل آن، یک نیروی خارجی می باشد که اصطلاحن آن را دیو شهوت می نامند. تا آنجا که من می دانم، یکی از کمک هایی که سالک از مبدا دریافت می دارد آن است که این نیروی بسیار قوی تولید شهوت، تا زمانی که مبارزه با شهوات طبیعی، با موفقیت به پایان نرسیده است، عارض سالک نمی شود. در مراحل بالاتر، حتی اگر سالک موفق شود این نیروی قوی خارجی که از طریق روان عمل می کند را نیز دفع کند، ممکن است تا چند بار دیگر هم مجبور به رویارویی با آن شود تا با غلبه نهائی بر آن، برای همیشه از شر آن رهایی یابد. ر
 
س[1] ............  و کنترل غضب بالاتر از شهوت است. (آثار جلد دوم. گ.۴۹)  ت  س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

سوال دوم از شخص محترم فوق، در ارتباط با همان موضوع
با تشکر از توضیحات شما. بسیار استفاده بردم. زیرا در جائی ندیده بودم که این امر چنین واضح توضیح داده شود. برای اینکه هم بنده روشن شوم و هم در تاریخ ثبت شود و دیگران هم استفاده کنند، لطفن بفرمائید، حالات و حسیات بدنی، در هنگام مبارزه از نوع دوم چگونه است؟ با تشکر مجدد و عرض ارادت

پاسخ
قبل از آنکه به سوال شما، البته از دیدگاه و در حد فهم و شعور خودم، پاسخ بدهم، باید اکیدن یادآور شوم که تجرد اختیار کردن در صورتی که میل جنسی وجود دارد، بدون مجوز از یک مقام معنوی شامخ، یک اشتباه بزرگ است. این بدان معناست که هر انسان بالغ که شرایط برایش مهیا باشد، موظف است یک همسر برای خود اختیار کند و فقط بعد از جدائی و یا فوت او می تواند بازهم در صورت مهیا بودن موقعیت، یک همسر دیگر اختیار کند. زیرا چند همسری را ما به رسمیت نمی شناسیم.س
 باید بیاد داشت، بحث ما در مورد مبارزه با شهوت در صورتی معتبر است که سالک امکان ازدواج را ندارد. از اینرو تصمیم گرفته است تا رفع موانع برای ازدواج، به مبارزه با این پدیده طبیعی و در مراحل بالاتر با آن نیروی خارجی مولد شهوت بپردازد.س

حال در پاسخ به سوال دوم شما باید بگویم، اگر آن نیروی خارجی یا آنچه در افکار عمومی به دیو شهوت مشهور است با سالک درگیر شود، اگر این شخص هنوز ورزیده نباشد ممکن است شکست بخورد، اما به مرور و با کمکهایی که از مبدا دریافت  می کند موفق به دفع آن نیروی مولد شهوت می شود.س
در افراد مختلف ممکن است حالات و وضعیت جسمانی متفاوتی بروز کند، اما بطور کلی هنگام درگیری با این نیرو، ممکن است ابتدا بدن کاملن داغ شود، طوری که سالک تصور می کند میان آتش قرار دارد. اما اگر به مقاومت ادامه داده شود، به مرور از گرما کاسته می شود، ولی دردهایی در ناحیه شکم و پهلوها، مخصوصن در پشت ایجاد می شود که پس از چندی به قلب سرایت می کند و ممکن است شدت آن تا حدی باشد که بیم حمله قلبی برود. در تمام مدت این درگیری، از طرف آن نیرو به سالک القا می شود که از مبارزه منصرف شود. این امر با ارائه مقداری از شدیدترین لذات جنسی، به عنوان اِشانتیون، به وقوع می پیوندد. در این حالت، سالک باید به مراقبه ادامه دهد و مطمئن باشد که بزودی آن نیرو از ادامه درگیری صرفنظر خواهد نمود. پس از غلبه کامل بر آن نیروی مولد شهوت، بدن و روان شما به تدریج به حالت طبیعی برمی گردد و در انتها، دیگر اثری از آن شهوت ایجاد شده باقی نمی ماند. در این وضعیت کنونی، شما بسیار قوی تر و با تجربه تر از قبل، آماده درگیری احتمالی دیگری با آن نیرو می شوید.س
این امر که آیا لازم است دفعات دیگری مجبور به رویارویی با آن نیرو شوید یا خیر، بسته به نظر مبدا خلقت و یا آن مقامی که از او برای پیشبرد این پروسه کمک خواسته اید دارد. در هر حال ممکن است این امر برای همیشه در شما تثبیت شود و یا موقتی باشد. زیرا ممکن است در سرنوشت شما یک همسر در نظر گرفته شده باشد. س س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

(C) 12.09.2022 
                                                                                          
  سوال سس س
 با درود 
با عرض سلام و خسته نباشید. بنده ....... و از اهل حق های چکیده هستم. حدود بیست و پنج سال پیش، شما را در منزل شاه امین[1] ملاقات نمودم. من به همراه عده ای از ایران آمده بودم و عده ای فرانسوی نیز آنجا بودند. ....س 
س.... چند روز پیش بطور اتفاقی در سوشیال مدیا،  با مقاله ای از شما برخورد نمودم و آنجا با دیدن عکسهای شما، بیاد آن ملاقات در منزل معظم له افتادم و ...... س
درست از زمانی که ایشان رحلت نمودند، بدنبال مقبره ایشان هستم. ولی گویا کسی نمی داند که این مقبره کجاست. آیا شما می دانید که ایشان را کجا به خاک سپرده اند، گرچه مطمئن هستم جسم ایشان هم مانند روحشان آسمانی شده است. با آرزوی دیداری حضوری با شما و با تشکر بسیار. ....س
 س
جواب
با درود
بنده هم از اینکه از شما می شنوم بسیار خوشوختم. باید عرض کنم که خیر، بنده هم مثل شما از این امر بی اطلاع می باشم و تا چند سالی هم پیگیر قضیه بودم، اما جوابی از جائی نیامد. در هر حال همانطور که شما فرمودید، جسدی در کار نیست و سنگ و چوب هم بکار ما نمی آید، خاصه آنکه پیوند روحی با ایشان و حضرت استاد برقرار است و این امر به دنیاها می ارزد.س

س [1] ایشان فرزند ارشد حضرت استاد الهی بودند.س
 س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

(D) 12.09.2022 
                                                                                          
  سوال سس س
 با درود 
در مقاله حقوق بشر در دانشگاه سیرکمال، در بخش علوم سیاسی، با چند مقایسه مابین بندهایی از اعلامیه حقوق بشرو نقطه نظرات حضرت استاد الهی، دیدگاه این راه را نسبت به حقوق افراد تا حدودی روشن کرده اید. اما در تفکراتی عمیق تر، این مسئله مطرح می شود که آیا رهبران دینی و مذهبی و فرقه ای نیز شامل این دستورالعمل ها می شوند و یا خیر. با تشکر س

جواب
با درود
ببینید در مورد ادیان، مذاهب و فرقه های ناشی از آنها، شرایط متفاوتی حکمفرماست. اما اگر نظر من را بخواهید، من معتقدم که آنچه استاد الهی در این مورد فرموده اند، مربوط به همه انسانها در هر مقامی که باشند می شود، زیرا ایشان در گفتارهای بسیاری، بر امر حقوق نه تنها نوع انسان، بلکه همه موجودات، تأکید نموده اند و کسی را از این مقوله مستثنی ننموده اند[1].س 
دلیل اصلی این همه تأکید، آن است که، با خدشه دار شدن حقوق دیگران، مسئله جنبه شخصی پیدا می کند و دیگر به خدا هم مربوط نمی شود، زیرا صاحب حق پایمال شده، فردی است مستقل از خدا.س

در راه های معنوی بی ریشه و یا صحیح، و البته در راه استاد الهی نیز، برخی اوقات، برخی افراد دچار توهم می شوند و خود را بسیار بالاتر از آنچه هستند می پندارند و اگر یک مسئولیت کوچکی هم داشته باشند که تا حدودی به آنها قدرت اجرائی بدهد، به دلیل همان توهم، به خود اجازه دخالت منفی در زندگی اشخاص می دهند و شاهکارهای تراژیکی را ببار می آورند. ما در تاریخ عرفانی نیز چنین فجایعی را داشته ایم، از جمله اشخاصی بوده اند که بر اثر ریاضات زیاد، به قدرت کلام (اثر کلام) دست یافته بودند و از این جهت خود را در جایگاه رفیعی تصور نموده، فجایعی را ببار آوردند که در تاریخ ثبت است. البته بنابر دلایلی، قصد ندارم نام این عارف نما که چند قرن پیش می زیسته را بیاورم. س

استاد در آثار خود به انتقاد ضمنی از افرادی می پردازند که حتی دارای مقام معنوی شامخی بوده اند و با این حال حتی باعث نابودی افراد زیادی شده اند. از جمله یکی از مظهرات کل، که به فرموده استاد، برای یک حرف کوچک، یک قوم را بر باد داد. و یا فردی که دارای مقام هفتن بوده، ولی فرزند خود را کور کرده است.س
مسئله رعایت حقوق دیگران، به ویژه در جهانبینی استاد الهی، عمق بیشتری می یابد، زیرا استاد بیش ازهر رهبر معنوی دیگر در تاریخ بشری، بر روی این امر صحه گذاشته اند.س 

حال شما تصور کنید که استاد برای مثال به من و یا شما یک مسئولیت کوچکی در ارتباط با خانواده ها داده باشند که مقداری قدرت اجرائی را نیز دربر دارد. در این وضعیت، اگر من و یا شما دچار توهم خودبزرگ بینی باشیم و بر آن اساس، بخود این اجازه را بدهیم که با هر کس که به هر دلیلی خوشمان نیامد، تا جائی پیش برویم که خانواده او را از هم بپاشیم و یا همسایه ها و دیگران را بر ضد آن شخص مورد نفرت!! خود، تحریک کنیم، و یا به اقدامات دیگری از این نوع، دست بزنیم، در این صورت آیا فکر نمی کنید دچار بدترین و غیرقابل بخشش ترین گناهان شده ایم؟ زیرا دستورات و آموزش های استاد در این زمینه کاملن واضح است و ما بر اساس آن توهم، خود را برتر از آن آموزه ها دانسته ایم، ضمن آنکه به مسئولیت خود نیز خیانت کرده ایم. اتفاقن همین اعمال، نشاندهنده درجه توهم چنین اشخاصی نسبت به جایگاه واقعی خودشان است که باعث می شود خود را مافوق قوانین معنوی بدانند و دست به اقدامات ناجوانمردانه ای بزنند.س

چند سال پیش به شدت از این امر دچار تعجب و ناراحتی بودم که چگونه ممکن است چنین شخصی با چنین اعمالی بتواند خود را مرید مورد توجه استاد نیز بداند، تا آنکه شبی در یک سیرمعنوی، استاد را دیدم که ایشان در یک دست خود، چیزی مانند بخار و یا ابرهای تیره داشتند و با حرکت دادن آن دست، به مرور، از شدت تیرگی این نیروها کاسته می شد و از کف این دست به کف آن دست دیگر ایشان که نیروهای روشن تر قرار داشتند انتقال می یافتند. در همین حال استاد به من رو نموده، فرمودند: "نابود کردن نیروهای تاریکی هنر نیست، شاهکار ما این است که از این نیروهای تیره، نیروهای روشن بسازیم."س 
تازه اینجا بود که متوجه شدم، افرادی که دست به چنین اعمال نادرستی می زنند و ضمنن خود را شاگرد استاد نیز می دانند، در واقع نیروهای ظلمانی هستند که در حال تغییر می باشند.س
 
بطورکلی می توان گفت:س 
س " در راه استاد و برطبق آموزش های ایشان، هر نوع توطئه علیه دیگران، عملی ارزیابی می شود که از جهان تاریکی ها نشئت می گیرد، زیرا بنا بر عقیده استاد الهی:س
قلب پاکان جای محبت است و نورافروزی         نه جای ظلمت و کینه توزی "س

در هر حال، صِرف آنکه این افراد، در حال طی کردن دوران گذار از تاریکی به روشنائی هستند، باعث نمی شود که از حسابرسی معاف شوند و از نظر حقوقی ممکن است این امر، حتی به جهان دیگر نیز کشیده شود و مسائل آنجا مطرح شوند. د

ه[1]هر موجودی که از عدم پا به عرصه وجود بنهد، دارای حقوق ویژه خود می شود. استاد الهی (نقل به مضمون)


با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر