02.10.2021
سوال سس
با درود بسیار خدمت......س
این روزها بسیار از علم کوانتم صحبت می شود وآقای .... می گوید که این یک علم اسلامی می باشد که هزار سال قبل بوجود آمده است. آیا شما دقیقآ می دانید این علم چیست؟س
جواب
با درود. مقدمتن باید دانست که چیزی به نام علم کوانتم مطلقن وجود ندارد. زیرا کلمه کوانت[1] بطور کاملن ساده، به مفهوم کمترین مقدارممکن (انرژی) است که با ایجاد تغییراتی در یک سیستم مشخص، دارای کمیت خاصی می شود. احتمالن این مسئله اشتباه درک شده است. چیزی که در جهان علوم آکادمیک وجود دارد، مکانیک کوانتم ، شیمی کوانتم و .... است. همه این علوم کوانتمی، در واقع علوم جدیدی می باشند که از اوایل قرن بیستم به تدریج بوجود آمده اند. به نظر می رسد که در مجامع آکادمیک جهان، ماکس پلانک اولین کسی باشد که از این کلمه در تحقیقات خود بر روی ماده سیاه، استفاده کرده است.س
متاسفانه فعلن مقاله فارسی را که در آن این مسئله را توضیح داده ام بیاد ندارم، اما در زبانهای غیر فارسی سایت پژوهشکده، در بخش بیوگرافی، در مقاله مکانیک کوانتم به این مسئله قدری بیشتر پرداخته ام.س
[1]Quant
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
02.10.2021
سوال سس
با سلام
از جائی سوال کردم که فرق بین آدم، بشر و انسان چیست ولی متآسفانه جواب مطلقآ نه روشن بود و نه منطقی. به من گفته شد در این پژوهشکده به این سوالات پاسخ داده می شود. متشکر خواهم شد اگر جواب مرا بدهید.س
جواب
با سلام
البته این یک امر عادی می باشد زیرا می توان استاد الهی را اولین کسی در حداقل تمدن حاضر دانست که این مفاهیم را بطور علمی و واضح برای ما تشریح نمودند. بر طبق این تعالیم می توان گفت:س
بشر: س
پدیده ای است که خصوصیات فیزیکی و ظاهری یک انسان را دارد، اما قادر به تفکر نیست، زیرا در بعد کوانتمی خود، تنها دارای روح بشری می باشد و روح ملکوتی ندارد. از اینرو خلاقیت و تفکر از او سلب شده است.س
جنین تا زمانی که بدنیا نیامده است یک بشر است.س
انسان: س
در بعد کوانتمی خود دارای هر دو روح بشری و ملکوتی می باشد. بنابراین قادر به فکر کردن است و خلاقیت هم دارد.س
آدم: س
بطور کلی به خلقتی با خصوصیات کاملن ظاهری انسان اطلاق می شود. این کلمه بیشتر زمانی بکار می رود که صحبت در مورد کلیات باشد تا جزئیات. برای مثال گفته می شود: " از ابتدای خلقت، آدم همیشه با این مشکل روبرو بوده است" .س
برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به مقالات مربوطه در بخش علوم تلفیقی.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
02.10.2021
سوال سس
با سلام
ترس از خدا را چگونه ارزیابی می کنید؟س
جواب
با سلام
ترس از خدا یک دیوانگی و کژفهمی مطلق است. عرفا و بزرگان از این جمله استفاده می نموده اند تا افراد عامی را از ارتکاب به اذیت و آزار دیگران بترسانند. اما این امر در بین خود عرفا به مفهوم ترس از دور شدن از خدا بوده است. یعنی "ای دل کاری نکن که از یار دور شوی" و یا چیزی شبیه این.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
02.10.2021
سوال سس
با سلام
آیا شما موسیقی را حرام می دانید؟س
جواب
با سلام
یکی از سریع ترین و مطمئن ترین راه های ارتباط با خدا موسیقی می باشد. استاد الهی در این رابطه می گویند: " موسیقی با روح سروکار دارد و روح با خدا" . س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
02.10.2021
از دوستان آتئیست
سوال سس
با درود
اگر خدا همه جا هست پس چرا برخی جاها اعمال زشت و توطئه آمیز می شود؟ آیا آنجا هم خدا هست؟س
جواب
با سلام
جهان هستی متآثر از دو منبع انرژی الکترونی(نور) و پوزیترونی(تاریکی) می باشد. تراکم این دو انرژی در جای جای این جهان هستی شدت و ضعف دارد. به این ترتیب، هرکجا اثرات نور کمتر باشد، لزومن اثرات تاریکی بیشتر خواهد بود و بالعکس. س
یک فرمول در مورد شاخه های فکری و عقیدتی:س
هر کجا عده ای گرد هم آمده و به پرستش معبود خود مشغول باشند، تا زمانی که عقاید دیگران را مورد تمسخر و یا حمله قرار نداده اند و تنها به کار خود مشغول باشند، هیچ مشکلی در کار نیست و کسی نمی تواند مزاحم آنها شود، ولو آنکه این افراد مگس، موش و یا حتی نجاست پرست باشند. اما اگر این افراد حتی از پیروان ادیان رسمی جهان هم باشند ولی دائمن در صدد تخریب دیگران بوده و پیروان عقاید دیگر را پَست، نجس و ضد خدا بدانند، معلوم می شود بوئی، هرچند ناچیز، از خدا نبرده اند و در میان آنها خدا ظهور ندارد و به هیچ عنوان حقیقت را درک نکرده اند. خدای این افراد، یک خدای خیالی و پوشالی و دگم است که ناشی از توهمات خشن روان آسیب دیده این افراد می باشد.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
02.10.2021
سوال سس
با سلام
بنیادگرائی در دین چیست و آیا جایز است؟ با تشکر
جواب
با سلام
بنیادگرائی در دین به مفهوم تکیه و تاکید بی چون و چرا بر تک به تک کلمات یک کتاب مقدس می باشد. بنیادگرایان دینی حتی تفسیر کتب مقدس خود را برنمی تابند و همه قوانین زندگی روزمره خود در اجتماع که محتاج کمی تعادل می باشد را از ظاهرآن کلمات استخراج می کنند.س
به عقیده من، خشکه گرائی، تعصبات کور و بدترین نوع دگماتیسم، همگی ریشه در بنیادگرائی دارند.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
02.10.2021
سوال سس
با سلام
به دوستان و اعضای خانواده ام می گویم که به حرفهای دیگران گوش ندهند و فقط آثار استاد را مطالعه کنند ولی یکی از بچه هایم این حرف را قبول ندارد. چه می توانم به او بگویم؟س
جواب
با سلام
من فکر می کنم حق با همان فرزند شماست که با این عقیده شما موافق نیست. یک انسان محقق، زمانی می تواند حقانیت و درستی راه خود را مورد تایید قرار دهد که با آنچه دیگر عقاید می گویند آشنائی داشته باشد. البته ایمان قلبی شرط لازم است اما در این دوره کافی نیست. باید مطالعه کرد و از نقطه نظرات دیگران آگاه شد.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
19.09.2021
سوال سسس
با درود و عرض ادب. آیا ما دانشجویان استاد الهی می توانیم با افرادی که اعتقاد به ادیان و آئین های دیگر دارند و یا سیاسی هستند معاشرت و دوستی کنیم؟س
جواب
با درود
برخورد اجتماعی و معاشرت و دوستی با مردم، هیچ ارتباطی با دین و آئین و اعتقادات سیاسی ندارد. ایجاد دوستی معمولن بر اساس فاکتهای روانی مشخصی اتقاق می افتد که طرز فکر دینی و سیاسی می تواند تنها بخشی از این نقش را بازی کند، آنهم در شرایطی خاص. بارها اتفاق افتاده است که افرادی از یک دین با افرادی از یک دین دیگر ازدواج کرده اند، گرچه طرفین هر کدام نسبت به دین خود نیز پایبند بوده اند. س
در ارتباط با دانشجویان استاد الهی باید بگویم، بر اساس گفتارهای زیادی از ایشان، ما موظف هستیم با همه بخوبی و مهربانی و دوستی رفتار کنیم و می توانیم با همه افراد، صَرف نظر از آنکه به چه دین یا آئینی وابسته هستند و یا اصولن بی دین می باشند، چه دیدگاه سیاسی دارند و یا اساسن سیاسی نیستند، دوستی و معاشرت داشته باشیم. س
یک توصیه مهم در این ارتباط:س
اگر توانستی با دوست خود که از دین، آئین و نِحله فکری دیگریست، بر سر یک میز بنشینی، فنجانی قهوه بنوشی و به این فکر نیفتادی که او را سوژه قرار داده ، تبلیغ عقیده خود را بکنی و یا نخواهی در هر موردی، بر اساس یافته های خودت به او درس بدهی و توانستی که او را همانطور که هست بپذیری و با او دوستی کنی و به قول فرزند ارشد استاد، امین الهی، موفق شدی که : " هیچ کس را نه پایین تر و نه بالاتر، بلکه نیکوکارتر از خودت ببینی" می توان گفت، حداقل در این ارتباط، شرایط یک دانشجوی پخته استاد الهی را دارا می باشی.س
دوست من هرگز فراموش نکن، همگی ما ابتدا انسان هستیم و بعد هرچیز دیگر. ارزش یک دوستی خوب حقیقی، بسیار است و اگر نتوانی آن را حفظ کنی انسان ضعیفی هستی.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
19.09.2021
سوال سس
با درود س
متخصصان علوم تغذیه به ما یک زندگی گرمی را تحمیل می کنند. برای مثال میگویند تو می توانی در روز برای مثال ۵ گرم نمک، بیست گرم چربی، .... بخوری نه بیشتر. آیا این یک زندگی خسته کننده ای نیست که ما دائمآ در حال وزن کردن ادویه و کره و پنیر باشیم؟س
جواب
با درود
ببینید اطلاعات این متخصصین ناشی از اطلاعاتی است که هراز چند گاهی، پژوهشگران و محققین در مجلات علمی بچاپ می رسانند. این امر دارای اشکالاتی می باشد که دقت این پژوهشها را زیر سوال می برد.س
یکی از این اشکالات آنکه: تیم های پژوهشی، از مراکز مختلفی برای پروژه خود بودجه دریافت می کنند که در برخی موارد بسیار هنگفت می باشند. از اینرو این تیم ها در فشار هستند که بیلان و نتیجه کار خود را ارائه دهند. در غیر اینصورت این بودجه قطع خواهد شد. از اینرو این افراد از کمترین چیزی که بشود بر آن اساس یک نتیجه علمی را عنوان نمود، سود می جویند و در آن مورد در مجلات علمی مقاله می نویسند. س
دو مثال: س
مثال اول: در دارچین مقداری کومارین می یابند و بر اساس تحقیقات دیگری که قبلن انجام شده و بر آن پایه و چند آزمایش بر روی تعدادی از بیماران و یا افراد عادی، کومارین برای کبد، مخرب اعلام شده است، نتیجه می گیرند که برای مثال در روز یک گرم دارچین مجاز است. س
مثال دوم: در مورد نمک نیز آزمایشات علمی آکادمیکی انجام شده است. حداقل در سندی که در اختیار من می باشد، این آزمایشات بر روی افرادی انجام شده است که به فشار خون بالا دچار بوده اند و با کم کردن نمک مصرفی روزانه آنها برای چهار هفته، متوجه شده اند که فشار خون آنها پائین آمده است و از این امر نتیجه می گیرند که دلیل عمده و یا یکی از دلایل عمده مرض فشار خون، مصرف نمک بالاست! امری که چندان منطقی به نظر نمی رسد. س
در این ارتباط چیزی که غالبن در نظر گرفته نمی شود، تفاوت مابین بدنهای مختلف و طبایع آنهاست. بدیهیست بدنی که ۹۵ کیلو وزن دارد و دارای طبیعت گرم است و غدد تعرق آن کم ترشح می کنند، با بدن دیگر با طبیعت سرد و وزن کمتر و غدد تعرق پرترشح، در جذب، پروسس و دفع انواع اغذیه، کاملن متفاوت است.س
تا مدتی پیش، متخصصان تغذیه، قهوه را مضر برای کبد می دانستند، اما حالا تعدادی از پزشکان انگلیسی به بیماران خود که دچار تخریب کبد هستند، مصرف هرچه بیشتر قهوه را توصیه می کنند و معتقد هستند که تحقیقات جدید، موید آن است که قهوه در ترمیم بافتهای کبد بسیار موثر است.س
متاسفانه دیده شده است که بسیاری از متخصصان تغذیه، فقط قصد ساختن برنامه برای کانال های تلوزیونی اینترنتی دارند که در میان برنامه های خود، به چنین مطالبی هم می پردازند. س
در این راستا نباید فراموش کرد که شناخت دانشمندان نسبت به بدن انسان هنوز دوران جنینی خود را طی می کند. اما این امر با تولد «علوم تلفیقی» به تدریج در حال تغییر است و تا حدود بیست سال دیگر با یک پزشکی کاملن متفاوت روبرو خواهیم بود. تا آن روز ضمن آنکه توصیه های پزشکی را در نظر می گیریم، یک رویه متعادل در مصرف هر نوع مواد غذایی که به آن میل داریم را هم از یاد نمی بریم.س
شاید در آینده ای نزدیک برخی از تحقیقات آکادمیک در مورد نمک را ترجمه نموده مورد بررسی قرار داده، انتشار دهم.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
19.09.2021
سوال سس
با درود بر شما.....س
عده ای از متخصصان و پزشکان معتقدند که طبایع بدن، مانند بلغمی، سودائی، صفراوی و غیره هیچ پایه و اساس علمی ندارد و قابل اعتنا نیست. می خواستم نظر پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان را در این مورد بدانم. با تشکر
جواب
البته نمی توان به این متخصصان ایراد گرفت. زیرا در جهان علم، برای قبول هر چیز باید فاکتهای مشخص علمی که بر اساس تحقیقات آکادمیک بدست آمده اند، در دست باشند.س
اما قبل از هرچیز باید بگویم که در حال حاضر برای پزشکی آکادمیک، هیچ جایگزن و آلترناتیوی وجود ندارد. با این حال برخی مراجع آکادمیک پزشکی، آیورودا را که اساس کار خود را بر طبایع بدن یا همان دوشاها یعنی واتا، پیتا و کافا و ترکیباتی از آنها بنا نهاده، مورد تائید قرار داده اند و این مراکز درمانی در اکثر کشورهای غربی مشغول به کار هستند. اما کار درمان را افرادی در این مراکز برعهده دارند که پزشک آکادمیک هستند. این امر به مفهوم تلفیقی از پزشکی باستانی هند که در مطابقت کامل با پزشکی باستانی ایران قرار دارد و پزشکی آکادمیک می باشد.س
باید بیاد داشت که پزشکی کنونی نیز هنوز کامل نیست و نقایص بسیاری دارد، ولی با ارائه جهانبینی جدید یا همان «علوم تلفیقی» که اجازه می دهد جهان و به تبع آن، بدن انسان نیز در ارتباط با بعد کوانتمی آن مورد بررسی قرار بگیرد، در آینده یقینن با پزشکی کامل تری روبرو خواهیم بود که قادر خواهد بود بر بیماری غلبه کند. در آن روز بطور حتم، محققان و پژوهشگران با شناخت مناسب و علمی بعد کوانتمی بدن انسان، به واقعیت طبایعی که شما نام بردید پی خواهند برد. با این وصف هر تغییری در جهان پزشکی در چهارچوب مراکز آکادمیک رسمی صورت خواهد گرفت.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
09.09.2021
سوال سس
با سلام
گفته می شود جف بزوز که یک میلیاردر معروف است، در زمینه طولانی کردن عمر انسان سرمایه گذاری بسیار بزرگی نموده است. سئوال من اینکه آیا از دیدگاه پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، طولانی شدن عمر انسان امکان پذیر است و یا این مسئله تنها یک پروپگاندا می باشد؟م
جواب
با سلام
بله این امر صحت دارد. استاد الهی در یکی از پیشگوئی های خود در ارتباط با آینده سیاره زمین می گویند: دانشمندان خواهند توانست عمر انسان را طولانی کنند، اما بر مرگ غلبه نخواهند کرد.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
09.09.2021
سوال سس
با درود
در یکی از شبکه های تلوزیونی، یک سریال شبه علمی نمایش داده می شود که بر طبق آن، ارواح در برخی خانه ها لانه کرده و اهالی را آزار می دهند. نظر شما از دیدگاه دانشگاه سیرکمال چیست..م
جواب
با درود
طبق آموزش های استاد الهی، ارواح کمال نیافته بعد از مرگ، گذشته از برخی موارد خاص، بلافاصله به برزخ منتقل می شوند. در موارد خاص هم که لازم آید آن روحِ جدا شده از جسم، برای مدتی معین و برای انجام کاری در زمین بماند، به هیچ عنوان اذیت و آزاری برای کسی ایجاد نخواهد کرد. طبق همین تعالیم، آن موجودات غیرقابل روئیت که برخی اوقات در برخی اماکن، ایجاد ناآرامی می نمایند، از انواع موجودات قدیمی ساکن سیاره زمین هستند و نه روح انسانی. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به سلسله مقالات «موجودات هوشمند سیاره زمین» مراجعه نمائید.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
09.09.2021
سوال سس
با درود
یک سوال کوتاه. نظر شما در مورد سقط جنین چیست؟.م
جواب
با درود
طبق تعالیم استاد الهی، اگر در یک کشور، قانون این امر را مجاز بداند، سقط جنین ایرادی ندارد. برای مثال در کشور هندوستان به علت ازدیاد جمعیت و فقر مفرط ، از سال ۱۹۷۱ سقط جنین آزاد اعلام شده است و در سال ۲۰۰۳ حتی قوانین تکمیلی در این کشور وضع شد که زنان بر طبق آن بتوانند بطور بهداشتی تر این امر را به انجام برسانند. البته در مواردی که جان مادر در خطر باشد، و یا حالت اجبار پیش بیاید، بازهم می شود جنین را سقط نمود.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
08.09.2021
این سوال از طرف دوستان آتئیست برای ما ارسال شده است
سوال سس
با درود
من یک آتئیست هستم و معتقدم شما برای اثبات نظرات خود از مراجع نادرست استفاده می کنید. برای مثال از آلبرت اینشتن مثال می آورید که در مورد خدا این یا آن را گفته است. حال آنکه خود او می گوید مردم از من سوالاتی خارج از علم می کنند و من هم مجبور می شوم به آن پاسخ دهم. با این حال او مرجع صحیحی برای این منظورنیست و به قول استاد ما آقای..... این کار یک مغالطه است .م
جواب
با درود
اول آنکه: س
باید خدمتتان عرض کنم که تصور من بر آن است که در سوال شما، مفهوم مغالطه بطور کامل درک نشده است. مغالطه به طور مختصر به مفهوم یک قیاس نادرست است که خروجی و یا نتیجه آن صحیح نباشد . به زبان عامه، یعنی شما با برهان غلط بخواهید به نتیجه صحیح، یا دلخواه خود برسید و اگر این نوع بحث عمدی باشد به آن سفسطه می گویند.س
دوم آنکه: س
آن گفتاری که شما از آلبرت آینشتاین ارائه داده اید را من در مجموعه ای از گفتارهای ایشان به فارسی و آلمانی که در اختیار دارم نیافتم.س
سوم آنکه:س
آنچه شما در مورد مرجع ناصحیح می گوئید نیز تنها با احتساب آنکه مرجع کیست و موضوع بحث چیست، می تواند صحیح باشد. س
برای مثال شما نمی توانید گفتار یک کشیش یا یک معمم که هیچگونه تحصیلاتی در رشته فیزیک ندارد را در یک بحث فیزیکی مورد استناد قرار دهید. اما می توانید نظر یک فیزیک دان را در مورد خدا مورد استناد قرار بدهید، زیرا در مورد اول، یک شخص خاص را در مقابل یک موضوع خاص قرار می دهید. کاملن واضح است که در این راستا، هیچ ارتباطی مابین موضوع بحث و مرجع وجود ندارد . اما مورد دوم امریست صحیح، زیرا یک شخص متخصص که با علوم آکادمیک عاری از هرگونه خرافه سرو کار دارد در مقابل یک بحث همگانی و عمومی قرار می گیرد.س
چهارم آنکه:س
همه فرزانگان ایران مانند اوستانس و یونان باستان مانند تالس و همه دانشمندان طراز اول جهان که مسیر علم و دانش را تغییر داده اند و اکثر فلاسفه باستانی و معاصر و همه پدران بنیانگذار آمریکا که بنیانگذار بزرگترین دمکراسی جهان نیز می باشند، مانند جورج واشنگتن و توماس جفرسون، عمیقن به خدا باور داشته اند. آیا می توان گفت چنین مغزهای متفکری همه در اشتباه هستند و حق با آتئیست هاست!!!س
برای مثال آینشتاین می گفت: من به خدای اسپینوزا اعتقاد دارم. خدایی که دائمن و لحظه به لحظه خواست خود را به انسانها دیکته نمی کند و...س
از طرف دیگر حداقل به دو فیزیک و ریاضی دان بزرگ مانند دکارت و نیوتن می توان اشاره نمود که هر دو الهیات دان نیز بوده اند. س
با این حساب می بینید که نه تنها آینشتاین مرجع صحیحی برای مباحث خداباورانه است بلکه برای اکثر مطلق مردم جهان بهترین مرجع نیز می باشد، زیرا همگان او را به عنوان یک عقل برتر می شناسند (که البته من با این مسئله موافق نیستم) . بدیهیست که به هیچ وجه چنین فردی را نمی توان به خرافه گرائی و یا عقب ماندگی ذهنی متهم نمود. س
گذشته از همه آنچه گفته شد، استناد ما به یکی از سخنان آینشتاین در مورد فیزیک کوانتم و مقوله خدا، در راستای مدلل نمودن وجود خدا نیست، بلکه مقصود آن بوده است که بگوئیم، آنچه دانشمندان بزرگی مانند آلبرت آینشتاین ، رنه دکارت و ایزاک نیوتن در مورد ساختار جهان هستی و ارتباط آن با خدا بدنبال آن بوده اند، بوسیله استاد الهی کشف و دسته بندی شد و در اختیار همگان قرار گرفت. این همان مقوله ای می باشد که ما در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، تا به اینجا در چهارصد مقاله و به شش زبان سعی در اثبات صحت آن داشته و داریم و این در حالی است که شاید بیش از چهار هزار مقاله نیز آماده انتشار می باشند. س
بطور خلاصه، آتئیسم زمانی بوجود آمد که عده ای اشخاص منطقی که ضمنن از تهدیدات دینی و مذهبی نیزهراسی بدل راه نمی دادند، در تعارض با خشکه گرایی و تعصبات کور مرتبط با تعاریفی نادرست و بسیار خرافی در مقوله الهیات، بخصوص الهیات اسلامی به مبارزه پرداختند. اتفاقن من معتقد هستم که پدیده آتئیسم برای جهان ادیان بسیار مفید است، زیرا این تفکرات، در واقع مانند یک وزنه مناسب در مقابل دگماتیسم دینی و مذهبی عمل نموده آن را به چالش می کشد. س
با این حال، من به شما و استادتان قول می دهم که اگر با یک ذهنیت باز و بدون پیش فرض و پیش داوری، مقالات ما را حداقل در بخش علوم تلفیقی مطالعه بفرمائید، یقینن با یک خدای بسیار خردمند و دوست داشتنی مواجه می شوید و درمی یابید، در نزد او خداباور و آتئیست هیچ فرق نمی کند و ضمنن با نقشه و طرح منطقی و عقلائی او برای همه موجودات در سراسر کائنات آشنا می شوید. س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
03.09.2021
سوال سس
با درود
از آنجا که به نظر می آید شما با خشکه گرائی در دین مخالف هستید، ترجیح می دهم این سوال خود را با شما در میان بگذارم. و آن اینکه: نه تنها خشکه گرایان بلکه همه مسلمانان معتقد هستند که دین اسلام تا ابد کامل است و تغییر ناپذیر. لطفآ نظر خود را در این مورد بفرمائید.م
جواب
با درود
مقدمتن باید دانست که ایجاد هر دین، مذهب، مسلک و عقیده ای دارای سه مرحله اساسی می باشد: مرحله آغازین، مراحل میانی و مرحله پایانی. س
با مطالعه دقیق تاریخ ادیان، می توان به سهولت به این نتیجه اساسی رسید که شروع هر دین و هر نِحله ی عقیدتی، تا استقرار اولیه آن، همیشه با مشکلات و مخالفت های زیادی همراه بوده است و خواهد بود. اما درست پس از این استقرار نسبی، زمان ارائه احکام شریعت مربوط به آن دین و آئین آغاز می شود. این دوره، دوره تحکیم احکام شریعت آن دین است. قبول و اجرای آن احکام، فقط برای مریدان آن دین و مسلک، تعبدی و بی چون و چرا می باشد . س
پس از آنکه جوهر شریعت در ذهن افراد معتقد به آن دین جا افتاد، مرحله دیگری شروع می شود که مرحله طریقت نام دارد. پس از آن، اشخاصی که این مرحله را با موفقیت در یک یا چند زندگی زمینی طی نمایند، به مرحله فکری جدید و بازتری وارد می شوند که مرحله معرفت نام دارد. با اتمام این مرحله، مرحله حقیقت شروع می شود و پس از آنکه اشخاص، از یک اهل حق ظاهری به یک اهل حق حقیقی تبدیل شدند، به کمال روحی خود دست خواهند یافت. هر چهار مرحله شریعت، طریقت، معرفت و حقیقت را می توان مراحل میانی ایجاد یک دین دانست. در این حال، مرحله نهایی، همانا کسب کمال روحی است. س
با این توضیحات می توان گفت: هر دین، با ابتدائی ترین مرحله شروع به کار می کند. با این حساب، شریعت یک دین، مطلقن کامل نیست. اما برنامه ای که از ازل برای همه ادیان بطور یکسان تعیین نموده اند، از ابتدا کامل بوده است و این برنامه همانا حرکت روحی در بستر یک دین برای کسب کمال روحی و بازگشت به مبدا اصلی می باشد.س
بنابراین، یک دین را از نظر برنامه اولیه ای که مبدا خلقت برای همه ادیان گذاشته است, می توان کامل دانست. اما چون هر دین با شریعت شروع می شود و شریعت، ابتدائی ترین بخش از چهار مرحله پیشرفت روحی است و درست به همین دلیل همیشه با خشکه گرائی و دگماتیسم همراه می باشد، تا به مرحله حقیقت نرسد، مسلمن نمی توان آن را کامل تلقی نمود. س
فراموش نکنید که آنچه خصوصن در این عصر، مردم را از دین گریزان کرده است، خشکه گرائی در شریعت است . زیرا در مراحل بالاتر، به مرور خشکه گرائی مذهبی از بین می رود. همانطور که شاهد آن هستیم، کسی از دراویش سلسله های مختلف شکایتی ندارد و آنها را تخطئه نمی کند.س
سوال در مورد پاسخ فوق
آیا توضیح شما در مورد مسیحیت که مسیحیان آن را یک دین نمی دانند و معتقدند که دارای شریعت نیز نمی باشد هم صدق می کند؟ چگونه؟س
پاسخ
چنین ادعاهایی معمولن از طرف مسیحیان کم سوادتر تا متوسط، به ویژه از طرف نوکیشان مسیحی که خاستگاه آنها دین اسلام است، عنوان می شود. اما در سطوح بالاتر مسیحیت، چنین مسائلی مطرح نیست. س
مسیحیت یک دین است و دارای شریعت نیز می باشد. دلیل آن اینکه، عیسی در انجیل متی در بخش «موعظه بالای کوه» می گوید: (کسب اطلاعات بیشتر)س
س " گمان مبرید که آمدهام تا تورات موسی و نوشتههای پیامبران را نسخ کنم؛ نیامدهام تا آنها را نسخ کنم، بلکه آمدهام تا آنها را تکمیل کنم و به انجام برسانم. ..."س
و این عملن به مفهوم پذیرفتن شریعت موسی می باشد که قرار است تکمیل شود. با این اوصاف، وی برای دین خود قائل به یک شریعت حتی کامل تر از شریعت موسی می باشد. س
نکته دیگر آنکه: بنابر تعریف استاد الهی، دین به مفهوم گردآمدن افراد برای رسید به خدا است و اساسن تعریف دیگری بر آن مرتبط نیست. از اینرو مسیحیت نیز یک دین محترم است مانند ادیان دیگر. زیرا عیسی در یوحنا فصل ۱۴ آیه دوم می گوید: س
س " در خانۀ پدر منزلهای بسیاری است، وگرنه به شما میگفتم. میروم تا مکانی برای شما آماده کنم"س
بنابراین در مسیحیت نیز هدف رسیدن به خدا (منزلی در خانه پدر) می باشد، پس یک دین است. نتیجه آنکه همه آنچه درمورد ادیان دیگر گفته شد ، در مورد دین مسیحیت نیز صدق می کند.س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر