۰۱ شهریور ۱۴۰۱

سئوالات سال ۷/۲۰۲۱

26.08.2021
                                                                                                   
  سوال سس
با درود
شما یکی از گفتارهای استاد الهی را در سوشیال مدیای پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان انتشار داده اید که موید آن است که ما باید با همه با دوستی و صلح و صفا رفتار کنیم، چه آنها خوب باشند و چه بد. پس با این وصف، هرکه به ما ظلم کرد باید ما نه تنها کوتاه بیاییم بلکه به او خوبی هم بکنیم. برای مثال دست همه جنایتکارانی را که هم اکنون در کشورمان مشغول آدمکشی هستند باید ببوسیم. آیا این طرز فکر عاقلانه و صحیح است؟ من که شک دارم . م

جواب 
  با درود
در این گفتار، صحبت از بد یا خوب بودن انسانها در حالت عادی و متعارف است. این بدان معناست که برای مثال، همسایه شما قمارباز و یا همجنسگراست و ممکن است شما وی را بر همین اساس آدم بدی بدانید. زیرا بد یا خوب بودن، یک امر نسبی   می باشد و مطابق با سطح فکر شماست. در این حالت توصیه شده است که باید با او نیز خوش رفتار باشید و به نیکی عمل کنید. اما زمانی که صحبت از پایمال شدن حقوق شما در بین است، مسئله کاملن متفاوت است و آنجا شما باید طبق آموزش های استاد الهی، از حق خودتان دفاع نموده و دفع ضرر کنید. در این رابطه عده ای هستند که حتی برای حقوق دیگران نیز اقدام می کنند. برای مثال حامیان حقوق بشر، حقوق حیوانات و غیره.  یقینن این امریست بسیار پسندیده و نیکو و مورد تآئید مقام معنویت نیز می باشد. زیرا بنابر عقیده استاد، هر شئیی که از عدم پا به عرصه وجود بگذارد، دارای حقوق خاص خود می شود.س

با این وصف، برطبق آموزش های استاد الهی، اگر کسی اجازه دهد مظلوم واقع شود، و بر علیه آن، دست به اقدام نزند و سعی خود را برای رهائی از این مظلومیت نکند، حتی به اندازه ظالم مقصراست. س
بنابراین ما باید سعی کنیم در حالت عادی به صِرف آنکه کسی را بد می دانیم با او نه تنها بد رفتاری نکنیم، بلکه به نیکی نیز عمل کنیم، اما اگر این شخص یا هرکس دیگری به حقوق ما، خانواده و حتی اجتماع ما آسیب برساند، در آن صورت موظف هستیم دفع شر کنیم.س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

22.08.2021
                                                                                                  
  سوال سس
با درود و ..... سوال من این است که شما دائمآ در مقالات مختلف بر خشکه گرائی، تعصب و دگماتیسم می تازید و آنها را مردود می دانید بدون آنکه حد و مرز آنها را تعیین نموده باشید. بدین شکل کسی نمی تواند دقیقن متوجه شود که دچار دگماتیسم هست یا خیر. با این وصف قادر نخواهد بود خود را اصلاح کند، حتی اگر مشتاق این تغییر هم باشد. اگر ممکن است کمی در این مورد توضیح بدهید. با سپاس از شما

پاسخ

با درود. من تصور می کنم در مقالاتی که در این مورد نوشته ام ، به ویژه در مقاله «دگماتیسم» توضیحاتی داده ام . اما شاید بیراه نباشد که بطور مختصر به حد و مرز مابین این مشکلات روانی بپردازیم.س

همانطور که در مقاله دگماتیسم بدان پرداخته شده است، هر قراری که شما در اعمال و افکار و حتی نیات روزانه خود با خودتان می گذارید یک دگما محسوب می شود. اما آیا همه این قراردادها منفی هستند؟ پاسخ من این است که خیر . درست به همین دلیل است که من در آن مقاله، دگماها را به دو دسته دگمای سفید و سیاه تقسیم نموده ام. برای مثال اگر شما با خودتان قرار بگذارید که هر شب سر ساعت هشت به رختخواب بروید و هر روز صبح ساعت شش از خواب برخیزید، خب مسلمن این یک دگما محسوب می شود و چیز بدی نیست و می تواند جزو دگماهای سفید هم بحساب بیاید. اما اگر در این رابطه، برخی از اولویت ها را زیرپا بگذارید، این دگما دیگر دگمای سفید محسوب نمی شود، زیرا الویت ها بالاتر از حتی دگماهای سفید می باشند. س

برای آنکه در ایمیل بعدی از من نخواهید که بیشتر توضیح بدهم، برایتان در همین مورد یک مثال ساده می آورم.س
فرض کنید فرزندی دارید که به مشکلات مربوط به دوره بلوغ گرفتار است و احتیاج دارد با شما صحبت کند و زمانی که امکان این تبادل نظر ایجاد می شود با زمان خواب شما، که حالا یک عادت هم شده است، تداخل پیدا می کند. خب بدیهی است که در این صورت شما باید طبق قوانین الویت ها، از خواب خود بزنید و آن دگما را بشکنید و به مسئولیت خود عمل کنید.س

متآسفانه مشکل اصلی ما محدود به اینگونه دگماها نیست. زیرا گرچه چنین دگماهایی می توانند مشکلات روانی در اجتماع کوچک خانه بوجود آورند که یقینن به اجتماع بزرگ خارج از خانه نیز بسط خواهند یافت، اما مشکل بزرگتر، دگماهای خرافی و یا حتی غیرخرافی دینی می باشند که در طول تاریخ، فجایع بزرگی را ایجاد نموده اند. برای مثال مارتین لوتر با تثبیت نهضت اصلاحات دینی خود، تصور می نمود که یهودیان دسته دسته به مسیحیت از نوع پروتستانی آن روی خواهند آورد. اتفاقی که هرگز حتی در مقیاس کوچک نیز به وقوع نپیوست. این امر، لوتر را چنان برآشفت که آن کتاب شرم آور خود را نوشت و در آن، دگماهایی تعیین نمود که سالها بعد، اساس وحشیگری و خشونت وصف ناپذیر نیروهای اس اس و گِستاپو در آلمان نازی شد و به قتل عام میلیونها نفر انجامید. س

اکثریت احکام دین اسلام نیز دگماهایی هستند که برخی از آنها، مانند نجس دانستن غیرمسلمان، فجایع زیادی ببار آورده است و جان و مال و ناموس بسیاری از، نه تنها دیگراندیشان بلکه صاحبان کتاب که حتی در قرآن هم مورد تایید قرار گرفته اند را   بر باد داد و این امر هنوز هم با شدت شگفت آوری در برخی از جوامع اسلامی ادامه دارد. پرتال اینترنتی آقای خمینی سرشار است از دگماهایی از این دست.س
اِشکال دگماهای مذهبی و فرقه گرایانه در این است که چون از روی مطالعه و فهم دقیق از مسئله دین، از شخصی به شخص دیگر انتقال نیافته اند، در اولین فرصت که مجال بروز یابند، از یک مسئله شخصی به یک زورگوئی عمومی اجتماعی بدل گشته به انسانها ضربه ای جبران ناپذیر تحمیل می کنند. برای مثال: س
زمانی که یک مسلمان معتقد، قائل به حجاب همسر و دخترانش باشد، داری یک دگما است که از اعتقاد او سرچشمه می گیرد و ظاهرن بی خطر است، زیرا یک اعتقاد شخصی است. اما با ازدیاد این افراد در یک جامعه و به محض آنکه یک خشکه گرای مذهبی به این جماعت اضافه شود، این دگما با استفاده از دگماهای مذهبی دیگر، تشدید شده، حالت متعصبانه تری بخود می گیرد و تبدیل به حجاب اجباری برای همه زنان می شود و این سرآغاز یک تراژدی دینی است.س

با این وصف سوال این است که چه باید کرد و نقشه راه کدام است؟ س
به اعتقاد من، در اولین قدم باید با هرنوع دگمایی که انسانها را وادار به تقلید کورکورانه می کند مبارزه نمود. زیرا تحقیق بر تقلید ارجحیت دارد.س
در دومین قدم باید سطح مطالعه را در مورد موضوعاتی غیرعقیدتی، برای مثال در زمینه های مختلف علم، و همینطور مطالب مربوط به ادیان و نِحله های فکری دیگر، بدون پیش داوری، گسترش داد. س
قدم مهم دیگر آن است که برای همه عقاید همه نحله های فکری احترام قائل شویم. س

استاد الهی معتقد هستند: "هرکجا که بگویند حقیقت فقط پیش ماست و اگر جای دیگر بروی گمراه می شوی، بدان حقیقت را درک نکرده اند و از آنها دوری کن. زیرا حقیقت همه جا هست." س

جمله «حقیقت همه جا هست» کلید مبارزه با دگماهای متعصبانه و کور است. برای مثال با آنکه من شخصن احترام بسیار زیادی برای عیسی مسیح قائل هستم، ولی ایشان را خدا نمی دانم زیرا خود او گفته است «خدا از من بزرگ تر است»(یوحنا14-28) و این امر حداقل در انجیل یوحنا ثبت است، با این حال زمانی که یک مسیحی به من بگوید، عیسی تنها خدای زنده است، من هیچ گونه عکس العمل منفی نشان نمی دهم، حتی درونن هم او را تخطئه نمی کنم، زیرا آن گفتار استاد در گوشم زنگ می زند که: «هرگاه این دین و آن دین نکردی، به عرفان رسیده ای». بنابراین، اینکه او درست می گوید یا نه، مسئله ای است که اگر من دچار دگمای سیاه مذهبی نباشم، بطور طبیعی، شامل اعتقاد او از یک سو و احترام من به اعتقاد او از سوی دیگر می باشد و تا زمانی که نخواهد مرا وادار به پذیرفتن آن اعتقاد کند، یک رابطه صحیح محسوب می شود. بدیهیست اگر آن فرد نظر مرا بخواهد، در آنصورت موقعیت دیگریست و می توان بسیار محترمانه اظهار نظر نمود.س

بطور خلاصه، تا زمانی که مهار اعتقادات خود که در واقع هر کدام یک دگما می باشند را در دست داریم، طوری که میل بسط جبری آن، به خارج از ذهن و خارج از حیطه زندگی شخصی خودمان موجود نباشد، این امر مشکل زا نیست. البته باید بیاد داشت که معرفی یک عقیده با وادار نمودن افراد به پذیرفتن آن عقیده، دو امر کاملن متفاوت است. س

برای بررسی دقیق این معضل جهانی و تاریخی باید وارد روانشناسی دینی شویم که این خود، یک کتاب مجزا و کامل خواهد شد. فکر می کنم برای روشن شدن مطلب، در حد پاسخ به یک سوال، تا همینجا کافی است.س

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

14.08.2021
                                                                                                  
  سوال سس
با درود، آیا شما می دانید در ایران چه خبر است؟ کرونا و کشتار و در افغانستان نیز کشتار مردم توسط اسلامیستهای تندرو و ظلم و ستم تا نهایت. پس خدا کجاست؟ من که اصلآ نمی فهمم.سسس

پاسخ
اندکی صبر، سحر نزدیک است.س   

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
در ارتباط با پاسخ به سوال پیش

سوال
با درود مجدد. شما در جواب سوال بنده نوشته اید که سحر نزدیک است. اما عملآ می بینیم که شب تازه شروع شده است و هیچ اثری هم از سپیده نیست. شما به چه علت اینقدر خوش بین هستید؟ آیا این خوش بینی یک اشتباه محاسبه نیست؟س

پاسخ
با درود. فریب ظاهر وقایع را نخورید. آنچه ما و باقی مردم دنیا فعلن شاهد آن هستیم، قابل مقایسه با یک ابر نواختر (سوپرنوا ) می باشد . این انفجار غوا آسا که اثرات نورانی آن تا چندین روز حتی از یک کهکشان هم وسیع تر و بزرگتر است، از دید انسانهای عادی و غیرمتخصص، یک پدیده بسیار عظیم و ترسناک است که تحت هیچ شرایطی نابود شدنی نیست. حال آنکه یک متخصص علوم فضائی می داند که این پدیده نشان دهنده آن است که یک ستاره پیر، منفجر و نابود شده است و دیگر آنجا نیست و همه آنچه قابل مشاهده است، تنها اثرات نابودی آن ستاره است و بس. س
وضعیت سیاره ما هم همینطور است. ما در انتهای شب قرار داریم. سربسته بگویم: " نظم قدیمی جهان به سر آمده و نظم نوینی در راه است." س
برای کسب اطلاعات دقیق تر، مراجعه کنید به پیشگوئی های استاد الهی در مورد آینده زمین و ساکنان آن در لینکهای زیر: س

پیشگوئی های استاد الهی به زبانهای زیر: س
  
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

05.08.2021
                                                                                                  
  سوال سس
با عرض درود، لطفآ بفرمائید چگونه می توان برخی افراد را که با راه ما موافق نیستند، وادار به قبول حقیقت و پذیرفتن واقعیت عقاید حضرت استاد الهی نمود.سس

پاسخ
دوست عزیز با خواندن این سوال شما، حقیقتن فشار خونم بالا رفت و برآن شدم تا از پاسخ دادن به این سوال صرف نظر کنم، اما پس از مدتی تفکر، تصمیم گرفتم پاسخ شما را بدهم تا دیگران نیز با تفکرات حاکم بر سیستم آموزشی استاد الهی آشنا شوند. س
عزیزم آیا می دانید کلمه «وادار» نمودن افراد به انجام هر کاری، حتی مثبت، یک بار منفی سنگین دارد؟س
آیا می دانید کلمه «وادار» نمودن، به مفهوم اِعمال یک دیکتاتوری تمام عیار است؟س
آیا می دانید در طول تاریخ، با تکیه بر همین کلمه، چه خونها ریخته شده و چه خانه ها بر باد رفته و چه تجاوزات جنسی انجام شده است؟س
آیا می دانید، یکی از عواملی که باعث خشکه گرائی در دین، در شدیدترین شکل آن شده و کار ادیان را بدینجا کشانده ، تکیه بر همین کلمه است؟س
آیا می دانید استاد الهی یکی از سرسخت ترین افراد تاریخ برعلیه وادار نمودن اشخاص به انجام این و یا آن کار و یا پذیرفتن ایده و عقیده ای خاص بوده اند؟س
 من می توانم از آثار استاد، ده ها شاهد بیاورم و به شما ثابت کنم که عقاید ایشان درست بر خلاف آن چیزی است که در ذهن شما جاگرفته است. س
آیا می دانید که استاد الهی، درست برخلاف عقاید خشکه گرایان، اعلام نمودند که هر کس هر دینی را بخواهد می تواند انتخاب کند؟ و آیا می دانید که ایشان حتی بت پرستان را نیز تخطئه نمی کنند و هرگز از کسی نخواسته اند که به راه ایشان درآید؟س

آثار ایشان سرشار است از آموزش هایی مبنی بر آزادی انسانها در پذیرفتن یا رد هر عقیده ای. حال شما از من می پرسید که چگونه می توان مردم را وادار به پذیرفتن عقاید استاد الهی نمود!!!!! س
با همه احترامی که ، ندیده و نشناخته، برای شما قائل هستم ، باید عرض کنم، تصور می کنم که جنابعالی حتی به ظاهر تعالیم استاد الهی نیز عنایت نفرموده اید و یا متآسفانه دچار دگماتیسم هستید.س

توماس جفرسون، یکی از بنیانگذاران، یا پدران آمریکا، که عمیقن یک خداباور بود، در یکی از نامه های خود می نویسد:س
س «من در حضور خدا سوگند خورده‌ام که دشمن همیشگی هرگونه خودکامگی در اندیشه بشر باشم»س

من نیز با درک عمیق آثار استاد در این ارتباط، تا آخرین نفس، با خشکه گرائی، تعصبات کور، دگماتیسم و تحمیل عقیده بر دیگران خواهم جنگید و تا به امروز با ارائه چندین مقاله در این ارتباط در سایت پژوهشکده، به این امر مهم پرداخته ام.س

دوست عزیز، اگر خود را دانشجوی استاد الهی می دانید، سعی کنید تعالیم او را فراگرفته، حداقل افکار خود را تصفیه نمائید. زیرا چنین تفکراتی باعث تفرق افراد می شود و نه تجمع آنها. ضمن آنکه: 
ذات نایافته از هستی بخش        کی تواند که شود هستی بخش
  
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش


ایمیلهای تروریستی و تهدیدآمیز        
سوال 
از ابتدای ایجاد پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، شش نفر در فواصل زمانی معین و با تکستهای متفاوت، این سوال را مطرح نموده اند که شما اطلاعات خود را از کجا آورده اید و چه کسی به شما اجازه این کار را داده است. حال آنکه به این سوال در بخش "در باره ما" بوسیله گروه تحقیق و بررسی پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان پاسخ داده شده است. این امر به همین شکل ادامه داشت تا آنکه لحن پیامها به مرور تغییر کرد و شکل تهدیدآمیزی بخود گرفت که در جهان آزاد غرب چنین متن هایی را متن تروریستی می نامند. از این جهت صلاح دیدیم این امر را مستقیمن با شما در میان بگذاریم. خواهش می کنم نظر خود را در این دو مورد بیان بفرمائید.س
مهندس ک. ریاحی مسئول ارتباطات پژوهشکده


جواب 
بله من هم چندین ایمیل تهدیدآمیز از سه یا چهار آی دی بخصوص دریافت داشته ام، اما بدلیل مشغله کاری در رابطه با این پژوهشکده، چندان اهمیتی به آنها ندادم. اما همانطور که شما هم بدان اشاره نمودید، این امر به تدریج شکل تهدیدآمیز بخود گرفته است و من از شما متشکرم که این مسئله را عنوان نمودید.س 

این مسئله دارای دو قسمت است. اطلاعات را از کجا آورده ام و اجازه این امر را چه کسی صادر کرده است.س
در این رابطه و برای ارائه یک پاسخ ساده و قابل فهم، لازم است مقدمتن عرض کنم که تشکیلاتی را که استاد الهی ایجاد نموده اند بر یک شخص خاص استوار نیست. این بدان مفهوم است که افرادی را خود ایشان تعیین نموده اند که بطور مستقل، مسئول کارهای کلیدی این تشکیلات می باشند. بدیهی است این افراد دارای اجازه از خود ایشان می باشند و برای اجرای ماموریت خود، لازم به کسب تکلیف از محلی دیگر نیست. البته باید به این نکته نیز اشاره کنم که در این تشکیلات، مابین افراد یاد شده فوق هماهنگی و همکاری و تعامل کامل و خاصی وجود دارد که افراد عادی لزومن از آن باخبر نمی باشند.س

در مورد بنده باید بی پیرایه، مستقیم و بدون لفافه و لفاظی به عرض برسانم که سالها پیش از این تاریخ، استاد الهی بنده را مستقل نمودند و مسئولیتی مبنی بر ایجاد یک علم نوین که تلفیقی از آموزشهای ایشان با زیست شناسی و فیزیک آکادمیک می باشد، و معرفی آن به جهان، برعهده من گذاشتند که در نهایت منجر به ایجاد دو علم جدید "زیست شناسی بعد دوم" و "فیزیک نوین ذرات" شد که آنرا "علوم تلفیقی" نامیدیم. پر واضح و کاملن بدیهی می باشد، زمانی که مسئولیتی را برعهده شخصی قرار می دهند اجازه انجام آن کار را نیز به او داده اند.س
 
و اما در این راستا من خود را یک سرباز کوچک می دانم که تنها یک هدف دارد و آن چیزی نیست جز انجام وظايف محوله، بدون آنکه به این بیاندیشم که چه کسانی از این امر خوشحال و یا بدحال می شوند. برای من چنین چیزی مطلقن محلی از اِعراب ندارد و این ایمیل های تهدید آمیز سخیف نیز، حتی اگر به مرحله اجرا درآیند، کوچکترین خللی در اراده من برای انجام وظیفه ایجاد نخواهند نمود. به قول معروف، " ما گر ز سر بریده می ترسیدیم      در محفل عاشقان نمی رقصیدیم "س

بخش دوم سوال شما مربوط می شود به اینکه این چند نفر می پرسند شما اطلاعاتتان را از کجا آورده اید.س 
ببینید شما و دوستانتان یک متن اطلاعاتی کامل در همین زمینه تهیه نموده و در بخش "در باره ما" انتشار داده اید. در آنجا به قسمت هایی از مقالات من اشاره نموده اید که در آن کاملن توضیح داده ام که اطلاعات خود را چگونه و از کجا کسب نموده ام. ضمن آنکه وقتی به کسی ماموریتی داده می شود، همه ابزار کار را برای شروع، امتداد و اتمام کار، در اختیار او قرار می دهند. ضمنن باید بگویم که در طول تاریخ، ندیده ام کسی به این وضوح بگوید کیست، اطلاعات خود را از کجا آورده و از کجا اجازه انجام کار خود را کسب نموده است.س

امیدوارم توانسته باشم تا حد قابل قبولی این مسئله را روشن نمایم. اما باید توجه داشت، این امر به نفع آن چند نفری که دست به ابلهانه ترین عمل، یعنی تهدید می زنند نیست، زیرا از لحظه ای که این سوال و جواب انتشار یابد، هرگونه مخالفت آنها با 
پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان و سوشیال مدیای وابسته به آن، به هر شکلی که باشد، مخالفت مستقیم با خواست استاد نورعلی الهی محسوب می شود. زیرا:س
اگر کسی به استاد الهی دسترسی متافیزیکی دارد، باید در این مورد از ایشان سوال کند. ولی برای دیگران، شرط عقل و راه صحیح آن است که احتیاط پیشه نمایند. بخصوص که توضیحات لازم نیز داده شده است. به گفته عرفا، برای عاقل یک اشاره کافیست.س
ضمنن نباید فراموش کرد که در راه استاد الهی، افرادی یافت می شوند که در طول تاریخ از قافله سیرکمال خود به شدت عقب مانده و زمان را از کف داده اند و درست به همین دلیل دچار دگماتیسم و خشکه گرائی از نوع بیمارگونه آن می باشند. ایجاد تغییرات روحی مثبت و در نهایت، به کمال رساندن این افراد، از شاهکارهای استاد الهی می باشد. یکی دیگر از شاهکارهای استاد، توجه به افرادی می باشد که اصطلاحن به آنها ظلمانی می گویند.س
س
با آرزوی موفقیت

فرامرز تابش 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر