۰۱ شهریور ۱۴۰۱

سئوالات سال ۱۰/۲۰۲۱



2021

قسمت آخر


23.12.2021
                                                                                          
  سوال سس
 این سوال در اینستاگرام فارسی ما مطرح شده بود و مربوط می شود به بَنِر اطلاعاتی (خواص گیاهان، کاراکترهای حیوانات، سلامتی و بهداشت- قسمت پنجم) از گفتارهای استاد الهی. ی 
 
سلام. این جمله که کلاغ هرکی رو ببینه بلافاصله سنش رو تشخیص میده در کدام مقاله علمی به اثبات رسیده؟ یا خداوند هیچ کسی رو مورچه نکنه ... در کدام مرجع علمی ثابت شده که انسان مورچه میشه؟ اگر منظور گوینده جمله این است که خداوند خصلت مورچه ( قناعت) را به کسی ندهد که این هم با فرهنگ دینی سعی و تلاش و قناعت مغایر است.س

 جواب مختصر در اینستاگرام
عزیزم، بسیاری از آنچه شما مقالات علمی می پندارید و هر روز از صبح تا شب از طریق کانالهای تلوزیونی اینترنتی، به خورد مردم می دهند، هیچکدام دارای پایه و اساس علمی نیست.س 
اگر قبل از آنکه اینچنین قضاوتی را ارائه دهید، ابتدا به مقالات علمی سایت پژوهشکده به ویژه در بخش علوم تلفیقی نگاهی می انداختید، یقینن خودتان پاسخ سوال خود را دریافت می داشتید. با این حال، جواب کامل این ایرادات شما در طی امروز تا فردا در بخش پاسخ به سوالات در قسمت خدمات سایت، انتشار خواهد یافت. توصیه می کنم حتمن به این پاسخ توجه بفرمائید.س


جواب کامل به ایرادات این شخص محترم س  

این ایراد شما را می توان به سه قسمت تقسیم نمود و مورد بررسی قرار داد.س

"س قسمت اول:   " این جمله که کلاغ هرکی رو ببینه بلافاصله سنش رو تشخیص میده در کدام مقاله علمی به اثبات رسیده؟

پاسخ آنکه:س
اول آنکه:س
 باید بدانید هنوزعلم به آن درجه که شما می پندارید نرسیده است که پاسخ همه سوالات را داشته باشد. ضمن آنکه هیچ مرکز علمی آکادمیکی در جهان وجود ندارد که صحت یا عدم صحت یک ادعا را تایید یا تکذیب کند.س 
دوم آنکه: س
مراکز تحقیقات در دانشگاه ها و انستیتوها، بودجه های سنگینی را بخود اختصاص می دهند و هراز چندگاهی مجبور به ارائه نتیجه تحقیقات خود می باشند . در غیر اینصورت بودجه آنها حذف خواهد شد. درست به همین دلیل است که در پریودهای از زمان، نظراتی در مورد مسائل مختلف انتشار می دهند، آن هم نه بطور قطع، بلکه بطور نسبی. برای مثال آزمایشاتی که در مرکز تحقیقاتی سرن[۱] در حوالی شهر ژنو سوئیس با صرف میلیونها دلار به انجام میرسد و انسان را حتی قدمی به راز ایجاد جهان نزدیک نکرده و نمی کند. بعد از آن، این شبکه های خبری هستند که برای پر کردن برنامه های خود، به موضوع پرو بال می دهند و تبلیغات می کنند که " طبق تحقیقات علمی جدید.... چنین و چنان...." برای مثال تا همین یکی دو سال پیش در همین شبکه های تلوزیونی، نوشیدن قهوه را از قول دانشمندان، قرارداد با شیطان می نامیدند ، اما بطرز حیرت آوری از چند ماه پیش، نوشیدن قهوه را نه تنها مضر نمی دانند بلکه آنرا برای کبد مفید هم می دانند و بازهم از قول دانشمندان و بر طبق تحقیقات جدید.س 
سوم آنکه:س
بر اساس فیلم برداری هایی که از زندگی حیوانات وحشی، بوسیله محققان مستقل و غیر وابسته به مراکز آکادمیک جهان به انجام رسیده است ، حیوانات دارای قابلیتهای بسیار پررمز و رازی می باشند. برای مثال رمه های حیوانات، قبل از وقوع زلزله و فوران آتشفشان از کوه، آن منطقه مورد خطر را ترک می کنند. استعداد شگفت آور سگها در یافتن افراد گم شده در جنگل یا کوهستان و یا در زیر آوار و کشف مواد مخدر و یا آگاهی آنها در مورد مرگ صاحب خود، از مواردی می باشند که کاملن برای انسان شناخته شده و عملن مورد استفاده می باشند. حال شما به من بگوئید، کدام دانشگاه و مرکز آکادمیک، مقاله ای انتشار داده است که در آن، دلیل چنین قدرتها و استعدادهایی مورد بررسی قرار گرفته باشند.س

"س قسمت دوم:  " در کدام مرجع علمی ثابت شده که انسان مورچه میشه؟

پاسخ آنکه:س
هیچکس چنین اداعائی نکرده است که انسان مورچه می شود. این فقط یک اصطلاح در زبان فارسی است که می گویند، "خدا آدم را مورچه نکند". پر واضح است که آدم، هرگز مورچه نخواهد شد، بلکه منظور آن است که امیدواریم دچار خصلتهای مورچه نشویم. یک مثال دیگر آن است که مادرهایی که خیلی زجر کشیده اند، می گویند "خدا آدم را مادر نکند". پر واضح است که منظور آن است که به درد و رنج مادر بودن در ارتباط با دغدغه همیشگی در مورد فرزندان، دچار نشوی.س 

سقسمت سوم:  " اگر منظور گوینده جمله این است که خداوند خصلت مورچه ( قناعت) را به کسی ندهد که این هم با فرهنگ دینی سعی و تلاش و قناعت مغایر است.؟" س

پاسخ آنکه: س
ببینید، سعی و تلاش در صورتی جزو خصلتهای نیک محسوب می شوند که نتیجه مطلوب داشته باشند. زیرا برای جابجائی مواد مخدر از یک سوی دنیا به سویی دیگر هم سعی و تلاش زیادی لازم است. در کشورهای فقیر، بسیاری از مردها، تمام روز را تا ۲۰ ساعت کار می کنند و شب، بخش قابل توجهی از آن پول را که با رنج و تلاش زیاد بدست آورده اند، صرف مواد مخدر، الکل و زنان روسپی می کنند و بخش بسیار کمی را به خانواده خود اختصاص می دهند.س
عده ای دیگر، تمام عمر خود را با تلاش و کوششی وصف ناپذیر صرف کسب و ذخیره پول می کنند، ولی خانواده خود را در فشار مادی نگاه می دارند. از اینرو خصلت سعی و تلاش برای جمع آوری مادیات در صورتی مثبت تلقی می شوند که دارای جنبه های بیمارگونه روانی نباشند. برای مثال در تلاش برای کسب مادیات، سلامتی خود و نیازهای خانواده را در نظر بگیرد و از آن پول ذخیره شده در جهت آسایش خود و نزدیکانش استفاده کند. بدیهیست در غیر آن صورت، آن سعی و کوشش، صفاتی نیک و مثبت ارزیابی نخواهند شد و آنچه شما قناعت نامیده اید، چیزی نخواهد بود جز خست طبع. یک نمونه تاریخی آن، داستان اسکروج[۲] نوشته چارلز دیکنز[۳] است که تا بحال، چندین فیلم از روی آن ساخته اند.س

نتیجه آنکه : مورچه دارای صفت خست طبع است و همه ما امیدوار هستیم به کمک خداوند، به آن صفت دچار نشویم، زیرا که این خصلت، آن دو صفتِ سعی و تلاش را هم باطل می کند، چون مثبت یا منفی بودن این دو صفت، بستگی تام به نتیجه بدست آمده دارد.  این است آنچه استاد الهی فرموده اند. س

در این راستا باید به دو نکته بسیار مهم توجه داشت:س
اول آنکه: س
کسانی که با بیوگرافی و آثار استاد الهی آشنا هستند، به این امر واقف می باشند که ایشان زمانی مطلبی را عنوان می نمودند که عمق آن را سنجیده باشند.س
دوم آنکه:س
خیلی بیش از این مسائل مورد ایراد شما را ما در بخش علوم تلفیقی درسایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان مورد بررسی علمی قرار داده ایم. در واقع، سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، تنها ریفرنسی می باشد که در سطحی ماورای آنچه در مراکز آکادمیک می گذرد، این مسائل را بر اساس آموزش های بی بدیل استاد الهی مورد تحقیق و بررسی قرار داده و بدون هیچگونه چشمداشت، به شش زبان زنده دنیا در اختیار عموم قرار داده است.س


 [1]CERN
 [2]Scrooge
 [3]Charles Dickens

با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

16.12.2021
                                                                                          
  سوال سس
این سوال در کانال یوتیوب پژوهشکده مطرح شده است
 
درود بر شما وقت شما به خیر و خوشی ممنون از زحماتی که می کشید ببخشید سوالی داشتم استاد اللهی که روحش شاد فوت کردند و شما جوری جواب سوالهای مخاطبین را می دهید که انگار در زمان حال حاضر زندگی می کنند من متوجه نمی شوم با سپاس فراوان.س

جواب س  
با درود و سپاس از توجه شما. در دنیای خاکی، ماده ذهن را می فریبد و برای ما براساس ردیفی از حوادث کوچک و بزرگ ، زمان می آفریند. در واقعیت امر فقط یک زمان وجود دارد و آنهم زمان حال است. مرگ، مطلقن وجود خارجی ندارد، انسان تنها جسم خود را ترک می کند. با این وصف، همه حضور دارند، منتهی در سطوح مختلف خلقت. لطفن به سایت پژوهشکده مراجعه کنید و مقالات «علوم تلفیقی» و «سیرکمال» را مطالعه فرمائید. خودتان به واقعیت پی خواهید برد. از لینک زیر استفاده کنید:س
www.andishe.online
 
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

07.12.2021
                                                                                          
  سوال سس
 سوال از دوستان آتئیست
 با درود  س
اگر هرچه اتفاق می افتد و حتی افتادن یک برگ از درخت به خواست خداست، پس بسیار منطقی می باشد که این فقر و بدبختی هم خواست خود خداست. پس خدائی که برای بنده خود فقر بخواهد یک توهم بیش نیست. س.س

جواب
با درود
با کمی تغییر در آرگومنت قسمت اول فرمایش شما باید عرض کنم، بله حق با شماست. با این تفسیر که دچار شدن به فقر، مرض، بیکاری، بی کسی و مانند آن، خواست خدا نیست، اما امکان دچار شدن به این تیره روزی ها خواست خداست. این بدان معناست که سیستم تربیتی که برای پختگی و در نهایت، کسب کمال روحی گذاشته شده است، ایجاب می کند در ازای هر عمل نیک یا بد شما، یک عکس العمل مناسب ایجاد شود. این همان قانونی می باشد که ایزاک نیوتن، در ارتباط با حرکت اجسام کشف کرده بود. حال آنکه این یک قانون ازلی می باشد که قبل از ایجاد شدن مخلوق تعیین شده بوده است.س 
آنچه گفته شد، زمانی قابل فهم می شود که ما به زندگی های پی در پی، نه از نوع تناسخ، بلکه از نوع سیر صعودی آن که استاد الهی آن را تشریح می نمایند معتقد شویم.س
 
مسئله آخر آنکه: افتادن برگ از درخت، آنطور که عوام می گویند و به آن معتقد هستند، به خواست خدا نیست. این امر بر اثر قوانین علمی فیزیکی و کمی هم بیوشیمیائی که مربوط به رشد درخت است به وقوع می پیوندد. اما اگر سلسله علت و معلول را دنبال کنیم، در نهایت به قوانین اولیه و غیرقابل تغییری می رسیم که بوسیله مبدا خلقت تعیین شده اند.س
 س   
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

24.11.2021
                                                                                          
  سوال سس
 با عرض سلام خدمت.......س س
 لطفن بفرمائید از کجا و بر چه اساسی می توان متوجه شد که خودمان و یا اشخاص دیگر به مرحله وارستگی رسیده ایم یا خیر. با تشکر از شما....س
س
جواب
با سلام
.اول آنکه هر کس در روند سیرکمال روحی خود، از یک سطح خاص به بالا می تواند، حدودن افراد هم درجه و یا پائین تر از خود را تشخیص دهد. س
در مورد مرحله وارستگی پرسیده اید. بر اساس آموزش های استاد الهی، باید عرض کنم، یک وارسته کامل و به تمام معنا، به مفهوم آن است که آن شخص، به کمال نهائی، آنهم نه یک کمال معمولی، بلکه به رستگاری[1] که بالاترین نوع کمال می باشد دست یافته است. تصور من بر آن است که جزمظهرات کامل و استثنائی، افراد دیگری به این نوع کمال دست نیافته اند. س
در مورد استاد الهی، من مطمئن هستم که ایشان به آن مرحله دست یافتند و در همان زمان حضورشان در زمین، این امر به ایشان ابلاغ شد[2]. س

این نوع وارستگی که فوقن به آن اشاره شد را من، نوع خاص آن می دانم و معتقدم در حال حاضر در زمین از این نوع یافت نمی شود، حتی یک مورد. اما کسانی که به وارستگی عام دست یافته باشند نیز بسیار نادر هستند و معمولن اگر مسئله ماموریت معنوی در کار نباشد، آنها نیز به زمین نمی آیند، زیرا دلیلی برای اینکار وجود ندارد. س
بطورکلی اگر روزی رسید که شما حقیقتن و درونن، برایتان اینکه یک ماشین مرسدس بنز آخرین مدل داشته باشید و یا یک ماشین قدیمی و یا اصلن ماشین نداشته باشید، بی تفاوت باشد، و یا اینکه در حالت سلامت و یا در نهایت گرفتاری، سرزنده به وظائف روزانه خود بپردازید، حسادت و کینه نداشته باشید و همیشه در صدد کمک به دیگران باشید، می توانید ادعا کنید که به مرحله وارستگی نسبی عام دست یافته اید. البته اینها تنها چند مثال کوچک بود. این امر، شرایط دیگری نیز دارد. س

س [1] آثار ۱- گ ۹۱۵   س
 س [2] آثار ۱- گ ۲۰۶۸ ص ۷۰۲ پ سوم   س
   
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

21.11.2021
                                                                                          
  سوال سس
 س
 این سوال از یک دوست آئیست می باشد
با درود
تفاوتات فاحش مابین فقر مفرط و ثروت بیش از اندازه، هیچ توجیهی ندارد. این حقیقت یک فاجعه بزرگ انسانی می باشد و دلیل بر آن است که مطلقن خدایی وجود ندارد. همین و بس 

جواب
با درود س

اول آنکه نمی دانم این یک اعلامیه است یا یک سوال؟ اما فرض را بر این می گیریم که نظر ما را در این مورد جویا هستید. با این وصف باید بگویم:س
فرموده اید که وجود تضادی به نام فقر و ثروت، هیج توجیهی ندارد. لطفن بفرمائید که چگونه به این نتیجه رسیده اید؟ آیا مقالات سایت را مطالعه فرموده اید؟ زیرا در همین پژوهشکده، طی مقالات زیادی، سعی کرده ایم با روشی علمی و منطقی که بر اساس آموزش های بی بدیل استاد الهی تهیه شده اند، به این امر پاسخ دهیم، و من فکر می کنم که این تلاش ما موفقیت زیادی نیز به همراه داشته، و یا لااقل برخی از دوستان همفکر شما را قانع کرده است. س
حال، قبل از آنکه از شما بخواهم به آن مقالات مراجعه فرمائید، برای اینکه دست خالی نروید، پاسخ مناسب و خلاصه شده ای خدمتتان عرض می کنم.س

بر طبق آموزش های بی بدیل استاد نورعلی الهی ۱۸۹۵-۱۹۷۴ که حداقل در تمدن پنج هزار ساله کنونی، برای اولین بار ارائه می شوند، می توان به این مسئله در چند سطر، چنین پاسخ داد.س
س روح پس از خلقت، دارای نوعی خاص از سادگیست که ناشی از ناپختگی او می باشد.س
س - دلیل اینکه نوع انسان در سیاره ای خشن و نا امن به نام زمین اسکان داده می شود، آن است که با برخورد با تضادهایی از همان نوع مورد نظر شما، به تدریج به پختگی روحی برسد. همانطور که یک ورزشکار با استفاده از انواع وزنه، با سنگینی متفاوت و کار با آنها، بازوی خود را قوی می کند، دردها و رنجها نیز روح را تمیز کرده، قوی می کند.س     
س - درک این امر از اهمیت زیادی برخوردار است که: یک انسان با برخورد با انواع نابسامانی ها و رنجهاست که روحش پیشرفت می کند. اگر شما یک بچه بلوچ را که همراه خانواده اش در یک روستای بدون آب و علف زندگی می کند و روزانه      مجبور به فائق آمدن به مشکلات زیادی، فقط برای دستیابی به چند لیتر آب، می باشد را با بچه ای با همان سن و سال مقایسه کنید که در یک خانواده مرفه زندگی می کند و ابدن نمی داند که سختی چیست، درخواهید یافت که آن بچه بلوچ از پختگی     
بسیار زیادتری برخوردار است.س     
س - گذشته از این امر، همین کودک فقیر، یا در سالهای آتی زندگی خود و یا در زندگی بعدی خود در زمین، تولد در یک خانواده مرفه را نیز تجربه خواهد کرد. زیرا طبق تعالیم استاد الهی، هر روح باید هر دو طرف یک تضاد، در این مورد فقر و ثروت، را تجربه کند. س     
س - آنچه بسیار خلاصه برای شما تشریح نمودم، اساس حرکت صعودی روح بسوی کمال نهائی می باشد که همه انسانها، روزی بدان دست یافته به خانه واقعی خود بازخواهند گشت. جائی که مافوق تصور است و چنین تضادهایی مطلقن در آن جای ندارند.س     
البته باید توجه داشت که مسئله ظالم، مظلوم و ظلم، بحث دیگریست. س
برای کسب اطلاعات بیشتر به بخش «سیرکمال» در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان مراجعه فرمائید.س

 دوست عزیزم، حال فرض کنیم که آنطور که شما معتقد هستید، خدائی وجود ندارد و توضیحات ما را هم قبول ندارید. با این وصف، شما باید حداقل به خودتان توضیح دهید که منشآ این تضادها از کجاست، زیرا با انکار وجود خدا، حتی با تفاسیر استاد الهی، لزومن با یک بی نظمی عظیم روبرو خواهید بود که توجیه کننده هیچ چیز نیست.س

در انتها باید به عرضتان برسانم که در نظم نوین جهان، همه این تضادها از بین خواهند رفت و نظر شما و دوستانتان هم تآمین خواهد شد. س
امیدوارم با دانش اندک خود، نقشی هرچند کوچک در تعدیل افکار شما ایفا کرده باشم.س
 
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

 14.11.2021
                                                                                          
  سوال سس
 با سلام  س
 من یک آدم مذهبی هستم و نماز می خوانم و افرادی مثل من زیاد هستند . چرا شما می گوئید دوران ادیان بسر آمده است؟.س
س
جواب
با سلام

ببینید، نحوه عبادت شما به هر شکل که باشد مورد احترام ماست. هدف ما این نیست که به اشخاص بگوئیم نماز بخوان یا نخوان، به کلیسا برو یا نرو. من در آنجا در جواب شما یا دوستتان از یک حقیقت بسیار بزرگتر سخن گفتم به این معنا که:س
روزگاری مذاهب مختلفِ منشعب از ادیان رسمی، با ایجاد ترس و وحشت از خدا و آتش داغ جهنم !! ، از یک سو، و از سوی دیگر، با آموزش روش زندگی دنیوی و ارتباط با خدا به سبک شریعت، در آن زمان، نظم اجتماعی و استحکام خانوادگی را تضمین نموده، مردم را کمابیش در جاده اصلی نگه می داشتند. زیرا اکثر مردم در آن زمانها حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند. اما امروزه، با ازدیاد فرصت طلبان دین فروش و دینداران متظاهر و سودجو که خود را در میان دینداران حقیقی جا زده و به تدریج، زمام امور دینی و زندگی روزمره مردم را بدست گرفته اند و همینطور به دلیل گسترش شبکه های اجتماعی که باعث برهم کنش عقاید متضاد است و باعث روشن شدن نسبی اذهان شده است، و با گسترش قوانین اجتماعی انسانگرایانه که از قوانین ادیان پیشرفته تر می باشند، دیگر نمی شود مردم را با داستانهای مذهبی و ترس از دوزخ، به آن سمت و سوی مورد نظر متولیان ادیان کشاند. س

از طرف دیگر در کتابهای مقدس همه ادیان به مسائلی برخورد می کنیم که پذیرفتن آنها به عنوان کلام خدا، مشکل است. برای مثال، قرآن با جمله "بسم الله رحمان رحیم" آغاز می شود، ولی در برخی سوره ها، آیه هایی وجود دارد که در آنها خبری از رحمانیت و رحیمی خدا نیست. برای مثال در سوره مآئده آیه ۳۳. این در حالی است که تضاد بزرگی نیز مابین این سوره و حدیثی وجود دارد که می گوید:  پیامبر به دیدار مرد مریضی می رود که چندی پیش با سنگ دندان او را شکسته بود. س
تا آنجا که من می دانم، این حدیث، مورد قبول سنی و شیعه می باشد و هر دو مذهب همزمان، این آیه از قرآن را نیز مورد تآیید قرار می دهند . س

با این حال، آنچه گفته شد، نمی تواند تنها دلیل کُند و یا خنثی شدن کامل سلاح دین در میان مردم باشد. زیرا همانطور که شما گفته اید، هنوز عده ای به همان متد عمل می کنند. بنا براین، باید دلیلی محکم تر برای ادعای تغییر، یعنی به سر آمدن عصر کهن، در دست باشد. س
آنچه من گفته ام آن است که دلیل اصلی و کلیدی امر مورد بحث ما در آن نهفته است که، بطور کلی عصر تفکرات کهن، در همه زمینه ها بسرآمده و نظم نوینی برای جهان در نظر گرفته شده است. زیرا، اینک حقیقتی بسیار فراگیر و ضمنن عاری از هر گونه خرافه در دسترس همگان قرار گرفته است که پاسخگوی همه سوالاتی می باشد که همواره برای نوع انسان در هر تمدنی مطرح بوده است. س

همانطور که بارها در پاسخ به پرسشهای مشابه عرض کرده ام، استاد نورعلی الهی  ۱۸۹۵- ۱۹۷۴همه آنچه مربوط به امور آبجکتیو[1] و در رابطه با مسائل سابجکتیو[2] می باشد را در سه اصل کلی[3] ، بسادگی تمام، بیان نموده در اختیار عموم قرار داده اند.س
بدیهیست که لازمه ورود به عصر نوین، که یک امر تدریجی است و هم اکنون در مراحل جنینی آن قرار داریم، ارائه قوانین جدیدی می باشد که مطابق با تفکرات مردم این دوران، و متآثر از حقایق نوین باشند. حقایقی که به مرور زمان، انسانها با آن آشنا خواهند شد. این حقایق، نافی هیچ دین، مذهب، فرقه و آئینی نیست، بلکه مانند یک چتر وسیع، همه انواع تفکرات، حتی از نوع آتئیستی آن را نیز پوشش می دهد.  س

در این رابطه، برای کسب اطلاعات بیشتر، به بَنِرهای اطلاعاتی «نظم نوین جهان» و همینطور به پیشگوئی های استاد الهی (قسمت اول و همینطور قسمت دوم) مراجعه نمائید.س

س [1] مسائل عینی و یا مربوط به امور زندگی زمینی
س [2] مسائل غیرعینی (ذهنی) و یا مربوط به معنویات
س [3] در برخی مقالات، به چهاراصل کلی تقسیم نموده ام
   
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر