26.06.2021
این سوال از طرف دوستان آتئیست ارسال شده است
سوال سس
با درود. در هر دین دستوراتی وجود دارد که با دستورات ادیان دیگر متفاوت و یا مغایر است. همین ثابت می کند که خدا ساخته و پرداخته ذهن ماست و وجود خارجی ندارد. در غیر اینصورت یک خدای واحد، یک دستور واحد نیز می دهد و اینقدر حرفش را عوض نمی کند.سس
پاسخ
با درود. اول آنکه نمی دانم منظور شما از ارسال این مطلب چیست. احتمالن می خواهید نظر مرا بدانید زیرا در هر صورت ارائه مطلب بصورت یک سوال نیست. با این وصف من هم می توانم تنها، نظر خود را در این مورد بیان کنم.س
شما از قسمت اول مطلب خود نتیجه گرفته اید که چون دستورات در ادیان با هم متفاوت است از اینرو خدا ساخته ذهن ماست. من معتقدم اتفاقن همین امر نشان می دهد که یک نظم دهنده بسیار هوشمند وجود دارد که ضمنن بسیار دمکراتیک نیز می اندیشد. راستش را بخواهید دمکراسی از خود خدا ناشی می شود.س
دلیل آنکه :س
س ۱ - اول آنکه تفاوتات و گوناگونی در دستورات دینی، که شما بدان اشاره نموده اید مربوط به شریعت هر دین است. اینجای کار را خدا به سردمدار هر دین و مذهبی واگذار نموده است تا برحسب روحیات، آداب و رسوم و فرهنگ و توانائی های مردم اولیه ای که بدان دین گرویده اند قواعد و دستوراتی را وضع نماید. حتی در داخل هر دین به مرور انشعاباتی بعضن خونین بوجود آمد و در پی آن، دستورات جدیدی نیز ابلاغ شد. برای مثال در مذهب سنی، پنج وعده نماز می خوانند ولی با بوجود آمدن شیعه، این تعداد به سه وعده تقلیل یافت و یا تمام تغییراتی که در مذهب پروتستان ایجاد شد که برخی از آنها با دستورات کاتولیکها همخوانی ندارد. تنها مشاهده و مقایسه کلیساهای آنها با یکدیگر موید این امر است. س
مسلمن تا به امروز خشکه گرایان هر کدام از مذاهب، آن مذهب دیگر را به ارتداد دینی متهم نموده، هرجا که توانسته اند، مال و جان و ناموس یکدیگر را بر باد داده اند. حال آنکه آن انشعابات و دستورات جدید، از این جهت به اجرا درآمده اند زیرا خدا موافق آن بوده است. س
س ۲ - اصول اولیه هر دین با ادیان دیگر متفاوت نبوده است، بلکه خرافات و خشکه گرائی و دگماتیسم باعث از بین رفتن اصل قضییه شده است. خب سوال این است: این اصول کدام است؟. در اینجا پاسخ ما این است که: در این دوره، استاد الهی آن اصول اولیه را از همه ادیان جوهرکشی نموده در اختیار ما قرار داده اند. این اصول بسیار ساده، عبارتند از:س
الف) خدا درون قلب توست و قبله نیز همانجاست. هر حرف و سخنی داری با او درمیان بگذار. به هر زبان، در هر وضعیت و به هر شکل.س
ب) آنچه برای خودت نیک می دانی برای دیگران هم همان را بخواه و انجام بده و هرچه برای خودت بد می دانی برای دیگران هم مخواه و انجام نده.س
پ) تلاش کن بفهمی از کجا آمده ای در این دنیا چه باید انجام دهی و بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد.س
خود استاد الهی به همه آنچه فوقن عنوان شد پاسخ داده اند.س
به غیر از این سه بند، هرچه گفته شود در مقوله فروعات است و تاثیری در اصل دین ندارد. من فکر نمی کنم که شما، دوستان هم عقیده تان و یا هیچکس دیگر، حداقل با بند دوم و سوم مخالفتی داشته باشد. س
در تعالیم استاد الهی می آموزیم که خدا همه مخلوقات خود را به یک اندازه دوست دارد و به همه به یک نحو نگاه می کند. تفاوت در این است که ما تا چه اندازه به آن منبع انرژی نزدیک باشیم. در این تعالیم هیچ مذهب و دینی تخطئه نمی شود و حتی بت پرست نیز مورد شماتت قرار نمی گیرد، زیرا خدا از هر کس به اندازه فهم و درکش توقع دارد. به همین دلیل، اگر سنی پنج وعده و شیعه سه وعده نماز می خواند ، آن دست بسته و این با دست های آویزان ، هر دو روش مورد قبول و پذیرش خداست. در این رابطه، طبق آموزش های استاد، خدا تنها یک شرط گذاشته است و آن این است که باید هر کس به هرچه اعتقاد دارد، با ایمان راستین و قلبن به آن عقیده عمل کند. همین شما که بنابر گفته خودتان خداناباور هستید، اگر از روی وجدان بیدار انسانی و بر اساس اعلامیه حقوق بشر عمل کنید، عین خداپرستی است. چه خداپرستی بهتر از این.س
در انتها باید عرض کنم که هیچ کس وجود ندارد که درونن و از اساس، خداناباور باشد. مخالفت آتئیست ها در واقع با خرافات ، خشکه گرائی، دگماتیسم و فروعات غیرضروی و غیر منطقیی می باشد که در طول تاریخ به سه اصل یاد شده فوقن، اضافه شده اند. خاصه آنکه اگر تو ظاهرن به خدا اعتقاد نداشته باشی، در هر حال او به تو اعتقاد دارد و مابین تو و آن خداپرست فرقی نمی گذارد. س
در این ارتباط نباید فراموش شود که، هدف اصلی از خلقت، سیرکمال روحی موجودات است و گذشته از مواردی بسیار نادر، همه دیر یا زود بدان دست خواهند یافت.س
شما از قسمت اول مطلب خود نتیجه گرفته اید که چون دستورات در ادیان با هم متفاوت است از اینرو خدا ساخته ذهن ماست. من معتقدم اتفاقن همین امر نشان می دهد که یک نظم دهنده بسیار هوشمند وجود دارد که ضمنن بسیار دمکراتیک نیز می اندیشد. راستش را بخواهید دمکراسی از خود خدا ناشی می شود.س
دلیل آنکه :س
س ۱ - اول آنکه تفاوتات و گوناگونی در دستورات دینی، که شما بدان اشاره نموده اید مربوط به شریعت هر دین است. اینجای کار را خدا به سردمدار هر دین و مذهبی واگذار نموده است تا برحسب روحیات، آداب و رسوم و فرهنگ و توانائی های مردم اولیه ای که بدان دین گرویده اند قواعد و دستوراتی را وضع نماید. حتی در داخل هر دین به مرور انشعاباتی بعضن خونین بوجود آمد و در پی آن، دستورات جدیدی نیز ابلاغ شد. برای مثال در مذهب سنی، پنج وعده نماز می خوانند ولی با بوجود آمدن شیعه، این تعداد به سه وعده تقلیل یافت و یا تمام تغییراتی که در مذهب پروتستان ایجاد شد که برخی از آنها با دستورات کاتولیکها همخوانی ندارد. تنها مشاهده و مقایسه کلیساهای آنها با یکدیگر موید این امر است. س
مسلمن تا به امروز خشکه گرایان هر کدام از مذاهب، آن مذهب دیگر را به ارتداد دینی متهم نموده، هرجا که توانسته اند، مال و جان و ناموس یکدیگر را بر باد داده اند. حال آنکه آن انشعابات و دستورات جدید، از این جهت به اجرا درآمده اند زیرا خدا موافق آن بوده است. س
س ۲ - اصول اولیه هر دین با ادیان دیگر متفاوت نبوده است، بلکه خرافات و خشکه گرائی و دگماتیسم باعث از بین رفتن اصل قضییه شده است. خب سوال این است: این اصول کدام است؟. در اینجا پاسخ ما این است که: در این دوره، استاد الهی آن اصول اولیه را از همه ادیان جوهرکشی نموده در اختیار ما قرار داده اند. این اصول بسیار ساده، عبارتند از:س
الف) خدا درون قلب توست و قبله نیز همانجاست. هر حرف و سخنی داری با او درمیان بگذار. به هر زبان، در هر وضعیت و به هر شکل.س
ب) آنچه برای خودت نیک می دانی برای دیگران هم همان را بخواه و انجام بده و هرچه برای خودت بد می دانی برای دیگران هم مخواه و انجام نده.س
پ) تلاش کن بفهمی از کجا آمده ای در این دنیا چه باید انجام دهی و بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد.س
خود استاد الهی به همه آنچه فوقن عنوان شد پاسخ داده اند.س
به غیر از این سه بند، هرچه گفته شود در مقوله فروعات است و تاثیری در اصل دین ندارد. من فکر نمی کنم که شما، دوستان هم عقیده تان و یا هیچکس دیگر، حداقل با بند دوم و سوم مخالفتی داشته باشد. س
در تعالیم استاد الهی می آموزیم که خدا همه مخلوقات خود را به یک اندازه دوست دارد و به همه به یک نحو نگاه می کند. تفاوت در این است که ما تا چه اندازه به آن منبع انرژی نزدیک باشیم. در این تعالیم هیچ مذهب و دینی تخطئه نمی شود و حتی بت پرست نیز مورد شماتت قرار نمی گیرد، زیرا خدا از هر کس به اندازه فهم و درکش توقع دارد. به همین دلیل، اگر سنی پنج وعده و شیعه سه وعده نماز می خواند ، آن دست بسته و این با دست های آویزان ، هر دو روش مورد قبول و پذیرش خداست. در این رابطه، طبق آموزش های استاد، خدا تنها یک شرط گذاشته است و آن این است که باید هر کس به هرچه اعتقاد دارد، با ایمان راستین و قلبن به آن عقیده عمل کند. همین شما که بنابر گفته خودتان خداناباور هستید، اگر از روی وجدان بیدار انسانی و بر اساس اعلامیه حقوق بشر عمل کنید، عین خداپرستی است. چه خداپرستی بهتر از این.س
در انتها باید عرض کنم که هیچ کس وجود ندارد که درونن و از اساس، خداناباور باشد. مخالفت آتئیست ها در واقع با خرافات ، خشکه گرائی، دگماتیسم و فروعات غیرضروی و غیر منطقیی می باشد که در طول تاریخ به سه اصل یاد شده فوقن، اضافه شده اند. خاصه آنکه اگر تو ظاهرن به خدا اعتقاد نداشته باشی، در هر حال او به تو اعتقاد دارد و مابین تو و آن خداپرست فرقی نمی گذارد. س
در این ارتباط نباید فراموش شود که، هدف اصلی از خلقت، سیرکمال روحی موجودات است و گذشته از مواردی بسیار نادر، همه دیر یا زود بدان دست خواهند یافت.س
این سوال و جواب در کانال یوتیوب ما. کلیک کنید
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
20.06.2021
این سوال از طرف دوستان آتئیست مطرح شده است
سوال سس
با درود. من یک خداناباور هستم ولی اهل تحقیق و گفتگو. سوالی داشتم که از بچگی ذهن مرا مشغول خود کرده است. خوشحال می شوم نظر شما را در این مورد بدانم که : "اگر خدا وجود دارد و عادل هم هست، چرا به برخی ار انسانها بیشتر می گوید و آنها را بیشتر حالی می کند و برخی را کمتر؟ آیا به آن شخصی که اسرار بیشتری گقته شده است لطف بیشتری نشده است؟" س
پاسخ
با درود. در این مورد می شود به اندازه یک کتاب به قطر مثنوی معنوی، مطلب نوشت و فلسفه بافی نمود. اما من ترجیح میدهم پاسخ به این سوال، ساده ولی افکتیو باشد. س
برای درک این مطلب، شما می توانید خدا را یک میدان مغناطیسی ناشناس و غیرقابل روئیت در نظر بگیرید که همه اطلاعات خود را در همه زمینه های مربوط به جهان هستی بطور دائم و بی وقفه از درون خود به بیرون پخش می کند. پس تا اینجای کار هیچ لطف اضافه ای به هیچ کس نشده است و بدیهی است که به کسی هم کم لطفی نشده است. حال سوال این است که " فرق مابین آنکه بیشتر می داند و دیگران که کمتر می دانند در کجاست؟"س
مقدمتن باید دانست بدون وارد شدن به مبحث اولین خلفت که ماهیت نام دارد، صِرف تراوش اطلاعات از این منبع عظیم، میدان جاذبه ای را بوجود می آورد که آن را بسادگی میدان نور می نامیم، زیرا یکی از خواص نور، آگاهی می باشد. این میدان نور، همه ذرات جهان هستی را به سمت خود جذب می کند. با این وصف باید همه بطور یکسان به طرف وی جذب شوند و نتیجه، اصولن این خواهد بود که همه بطور یکسان، یک واقعیت را درک نمایند. اما چرا اینطور نیست؟
جواب آن است که این منبع عظیم، این اطلاعات را در بستری تراوش می دهد که خود، آن را از قبل، آگاهانه مهندسی نموده است. این بستر را جهان تاریکی و جهل می نامیم، زیرا اگر جهل نبود، لزومی برای تراوش اطلاعات از طرف خدا نمی بود. در این حالت، دو میدان کشش و جاذبه بوجود می آید. میدان مغناطیسی نور و تاریکی که هر کدام دارای قدرت جاذبه خود می باشند که با آن دیگری در تضاد است اما دارای انرژی کششی و جاذبه ای مساوی با آن دیگریست.س
برای خلاصه کردن مطلب می توان بسادگی گفت: " خدا همه موجوداتِ همه پهنه هستی را در میان این دو نیروی متضاد بوجود آورد و قرار داد."س
حال با این توصیفات، فکر می کنم به پاسخ کلی دست می یابیم و آن اینکه: س
س " به هر اندازه که به منبع اطلاعات نزدیک شوی، از منبع جهل و نادانی دور می شوی و بالعکس. از آنجا که به علت کشش جهان تاریکی، هیچ کس را یارای آن نیست تا در دوران اولیه خلقت خود، متناوبن بطرف منبع نور حرکت کند، مدت پنجاه هزار سال زمینی که در هزار زندگی زمینی باید طی شود را به هر شخص فرصت داده اند تا با شناخت جهان ظلمت و اثرات منفی آن، خود را به منبع نور چنان نزدیک کند که بازگشت به عقب، دیگر امکان پذیر نباشد. به این پروسه می گویند سیرکمال."سس
بنابراین، به هر اندازه که به منبع نور نزدیک شوی، نسبت به آنها که از تو عقب تر می باشند، آگاه تر هستی، و این در حالی است که، محبت خدا و لطف او، در مورد تو که جلوتر هستی وهمینطور به آن عقب ترها از ابتدا تا انتهای مسیر تغییر نکرده و نمی کند، بلکه این خود تو هستی که تصمیم می گیری تا چه اندازه به جلو بروی و از لطف آن منبع بیشتر استفاده کنی. نظریه نسبیت خاص آلبرت آینشتاین، بطور شگفت آوری با آنچه در این پاراگراف عنوان شد مطابقت دارد. س
سرعت نور در خلاء صرف نظر از حرکت نسبی ناظر بطرف آن منبع برای تمام ناظرها یکسان و برابر می باشد." س"
.امیدوارم توانسته باشم تا حدودی به سوال شما پاسخ بدهم
س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
16.06.2021
این سوال از طرف دوستان آتئیست مطرح شده است
سوال سس
دین به چه درد می خورد و کدام مشکل اجتماعی مردم را حل می کند؟ س
پاسخ
فکر می کنم در پاسخ به سوالات دیگران، اینکه دین چه بوده و به چه درد می خورده است را مورد بررسی قرار داده ام. اما اینکه امروزه ادیان به چه کارمی آیند، مسئله دیگریست که باید کمی مورد تدقیق قرار گیرد. س
به عقیده شخصی من، تاریخ مصرف همه ادیان بسر آمده است. دلیل آنهم این است که :س
س ۱- از دیدگاه اجتماعی شاهد آن هستیم که قوانین وضع شده برای افراد یک اجتماع در کشورهای دمکراتیک، چه از لحاظ روابط بین انسانها و همینطور دولت با ملت و چه از لحاط بهداشتی و حقوق شهروندی، بسیار پیشرفته تر است از قوانین ادیان. کشورهای عقب مانده نیز دیر یا زود مجبور به رعایت بند بند اعلامیه حقوق بشر خواهند بود. در غیر اینصورت منزوی خواهند شد.س
س ۲- از دیدگاه معنوی و ارتباط با خدا، برای خداباوران، اجرای همان سه اصل ارائه شده توسط استاد الهی در اصول عقاید ایشان کاملن کافی است.س
این سه اصل از اصول عقاید چنین هستند:س
.الف) خدا در قلب توست و خانه او نیز در قلب تو می باشد. با او گفتگو کن
ب) هرچه برای خودت نیک میدانی بر دیگران نیز روا بدار و هرچه برای خودت نمی خواهی و مضر می دانی برای دیگران هم نخواه .س
پ) سعی کن بفهمی از کجا آمده ای، وظیفه ات در این دنیا چیست و وقتی مُردی به کجا می روی و چه می شود.س
چون صد آمد، نود هم پیش ماست.س
س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
16.06.2021
این سوال از طرف دوستان آتئیست مطرح شده است
سوال سس
اگر هرکس هر دردی دارد و به هر سرنوشت شومی که گرفتار است، بنابر عقیده شما، نتیجه اعمال خودش می باشد، پس چرا خدا از ما می خواهد به دیگران کمک کنیم؟ از آن گذشته چرا خود خدا به این افراد کمک نمی کند؟س
جواب
تصور می کنم قبلن هم به سوالی مشابه سوال شما پاسخ داده ام. در اینجا بطور خلاصه می توانم بگویم:س
الف) قسمت اول فرمایش شما صحیح است. یعنی سرنوشت هر کس در گرو داده های سیستم کارما، یا همان اعمال و افکار و نیات آن شخص است. به غیر از خلقت های خاص که بحث دیگری است.س
ب) بله به ما توصیه شده است به افرادی که نیاز به کمک و مساعدت ما دارند، با در نظر گرفتن اولویت ها، یاری برسانیم. این امر حداقل دو نتیجه مثبت برای ما دارد.س
اول آنکه: صفت نیک نفسی و بزرگمنشی را درما تقویت می کند که نتیجه آن پرهیز از برخی اشتباهات و لغزش ها می باشد. س
دوم آنکه: اگر در مواردی ما نیز درگیر اشتباهاتی کمابیش مشابه بشویم که نتیجه آن فرو افتادن در سریالی از مشکلات باشد، یا از ابتدا، ما را از انجام آن اشتباه پرهیز می دهند و یا نتیجه منفی آن اشتباه طوری رفع می شود که طوفان شدیدی در زندگی ما ایجاد نشود و یا از اساس، از ایجاد طوفان ممانعت به عمل خواهند آورد.س
پ) راستش را بخواهید، زمانی که شما تصمیم به کمک به دیگران می گیرید در واقع این همان خدای درون شماست که شما را به انجام آن عمل نیک، ترغیب می کند تا هم آن شخص، مشکلش حل شود و هم شما نتیجه عمل نیک خود را بگیرید .س
در این رابطه مراجعه کنید به مقاله "مکانیزم تعامل و همکاری مابین اجزای روح ملکوتی"س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
09.06.2021
سوال مربوط به مقاله "پولس و الهیات مسیحی" در بخش الهیات پژوهشکده
سوال سس
با عرض درود. به نظر شما آیا پولس همه مبانی الهیات مسیحی را بنیان گذاشته است؟ با تشکر از شماس
جواب
با درود. خیر اینطور نیست، اما اساس کار را او بنا نهاد و در طول صدها سال به تدریج کسانی مانند سنت آگوستین آمدند و بر اساس همین گفتارهای پولس صدها بلکه هزاران جلد کتاب نوشتند. برای مثال سنت آگوستین تا آنجا که بیاد دارم چهارده جلد کتاب در ارتباط با جهان مسیحیت نوشته است که این کتب، اساس کار دیگران شده اند. اما در هر حال به عقیده من پایه و مایه تفکرات و الهیات مسیحی از پولس است. س
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
ویدیوکلیپ این سری از سئوال و جوابها در کانال یوتوب ما. کلیک کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر