09. 04. 2019
سئوال زیر از دوستان آتئیست می باشد که مستقیمن به ایمبل ما پست شده است.س
سوال:
س-ذهن در درون تو است، ولی درواقع، بازتاب جامعه و دین است در درون انسان. ذهن تو مال خودت نیست. هیچ نوزادی با ذهن به دنیا نمی آید. او با یک مغز به دنیا می آید. مغز یک مکانیسم است؛ ذهن یک ایدئولوژی است. مغز توسط جامعه تغذیه می شود و هرجامعه، براساس شرطی کردن اذهان اندیشی خودش ذهن ها را شکل می دهد. برای همین است که این همه ذهن مختلف در دنیا وجود دارد ذهن هندو به یقین با ذهن مسیحی متفاوت است؛ و ذهن کمونیست به یقین با ذهن بودایی تفاوت دارد. ولی یک دروغ در افراد ایجاد شده که ذهن مال آن هاست، پس آن فرد شروع می کند به عمل کردن براساس جامعه؛ پیروی از جامعه، ولی احساس می کند که خودش عمل می کند این یک ابزار برای از بین بردن انسانیت بسیار حیله گرانه است .س
جواب:س
این سوال متشکل است از چندین قسمت که سعی می کنیم به یکایک آنها بپردازیم.س
س 1- ذهن در درون تو است
پاسخ:
اول از همه باید ذهن بطور صحیحی تعریف و تفسیر شود. به عقیده من، ذهن همان «خودیت واقعی» می باشد، ولی اکثر روانشناسان وقتی از ذهن سخن می گویند، بیشتر منظورشان، روان است نه روح، زیرا هیچ کدام از آنها از روح به طریق علمی باخبر نیستند. از طرف دیگر، دو کلمه «درون تو» نیز نیاز به توضیح دارد. برای ما در دانشگاه سیرکمال، درون هر کس، بُعد کوانتمی او می باشد که «خودیت حقیقی» نیز خوانده می شود. طبق آنچه تاکنون در سری مقالات «انسان از دیدگاه دانشگاه سیرکمال» تشریح شده است، هر خودیت، دارای یک بانک اطلاعات نیز می باشد که همه آنچه رخ می دهد در آن به ثبت می رسد. با این وصف، ذهن، خود درون است، یعنی «ذهن = درون».س
س 2- ولی درواقع، بازتاب جامعه و دین است در درون انسان. ذهن تو مال خودت نیست
پاسخ:
از دید من، این گفته، تا حدودی صحیح است ، زیرا اگر منظور از ذهن را روان فرض کنیم، روان بازتابی از اعتقادات دینی و اجتماعی و البته مسائل و افکتهای دیگری نیز می باشد (مقوله «روان» در مقالات مبحث دوم در بخش علوم تلفیقی بررسی خواهد شد). حتی اگر صحبت از «خودیت واقعی» هم باشد، باز این امر صحیح است. اما نباید فراموش کرد که مسائل زیاد دیگری نیز در این امر تاثیرگذار هستند، از جمله: سوشیال مدیا. از اینرو می توان گفت، بله ذهن ما، بطور کامل، تحت نظر خودمان نیست، زیرا هر دو دسته صفات خوب و بد که در همه جا به عنوان دو منبع انرژی وجود دارند، ما را تحت تاثیر قرار می دهند، بعلاوه ارتباط مستقیمی که با مبدا خلقت داریم.س
س 3- هیچ نوزادی با ذهن به دنیا نمی آید
پاسخ:
در اینجا باید عرض کنم، در دانشگاه سیرکمال، اعتقاد بر این است که نوزادی که بدنیا می آید، هنوز دارای روانی فعال (البته از دید ما) نیست، اما دارای بعد کوانتمی یا همان «خودیت واقعی» که از دو بخش عمده تشکیل شده است، می باشد(رجوع شود به سلسله مقالات «انسان از دیدگاه دانشگاه سیرکمال»). از اینرو با تعریفی که فوقن برای ذهن عنوان شد، هر نوزادی دارای ذهن می باشد ، چه در غیر اینصورت از نظر طبیعی، قادر نبود در یک قالب انسانی بدنیا بیاید. این بدان مفهوم است که از اساس عمل لقاح صورت نمی گرفت. حتی حیوانات، گیاهان و جمادات نیز دارای ذهن مخصوص خودشان می باشند. در اینجا برای رعایت اختصار، از ارائه تعریفی عمیق تر در مورد «ذهن» خودداری می شود.س
س 4- مغز یک مکانیسم است
پاسخ:
مغز یک مکانیسم نیست، بلکه یک ساختار مناسب می باشد تا سلسله ای از مکانیسم های مختلف را سامان دهد. درست مانند یک ساکسیفون که قادر است تعدادی از مکانیسم های تولید اصوات را بکار اندازد. اما برای این منظور، احتیاج به یک موجود هوشمند است تا او اینکار را با این ساز انجام دهد. این همان تفاوت میان مغز یک انسان زنده است با مغز یک انسان مرده.س
س 5- ذهن یک ایدئولوژی است
پاسخ:
اگر بتوانیم یک مفهوم کامل و بی نقص از ایدئولوژی ارائه دهیم، آنگاه با شما موافق خواهم بود، البته با کمی تغییر در جمله شما، بدین شکل: «ذهن بازتاب دهنده همه آنچیزی می باشد که شما تا این ساعت آموخته اید و این آموخته ها ، متشکل است از نتایج پروسس شده ایده های شما، که در برخی موارد می توانند به عنوان ایدئولوژی نیز خودنمایی کنند».س
س 5- مغز توسط جامعه تغذیه می شود. هر جامعه، براساس شرطی کردن اذهان اندیشی خودش ذهن ها را شکل می دهد.س
پاسخ:
بطور کلی و کاملن ساده می توان گفت: مغز، توسط فروکتوز که قند درون میوه جات است تغذیه می شود. اما قسمت دوم گفته شما، بیشتر در مورد جوامع توتالیتر صحیح است.س
س 6- برای همین است که این همه ذهن مختلف در دنیا وجود دارد ذهن هندو به یقین با ذهن مسیحی متفاوت است؛ و ذهن کمونیست به یقین با ذهن بودایی تفاوت دارد.س
پاسخ:
این امر نیز صحیح است، در صورتی که کلمه «ذهن» را با کلمه «ایدئولوژی» جایگزین نماییم. اما باید در نظر داشت، به دو دلیل هیچ کس بطور کامل هندو ، مسلمان ، مسیحی و ....نیست. دلیل اول آنکه بقدری خرافات و فروعات وارد ادیان و مذاهب شده است که حقیقت در آن میان گم شده و برای همگان قابل مشاهده نیست. در نتیجه اگر کسی هم بخواهد به آن دین عمل کند، به اصول ریشه ای، دسترسی نیست و بزودی به خرافات دچار خواهد شد. علت دوم آنکه عوامل بازدارنده بسیاری، این روند را مختل و یا حداقل کند می کنند. یکی از این عوامل ، استفاده ابزاری از دین می باشد. اگر چنین نبود، وجود ایدئولوژی های مختلف، در جوامع بشری، نه تنها بد نیست ، بلکه بسیار سودمند نیز می باشد، زیرا رقابت ایجاد نموده و رقابت نیز انسانها را به فکر کردن وامی دارد.س
س 7-ولی یک دروغ در افراد ایجاد شده که ذهن مال آن هاست، پس آن فرد شروع می کند به عمل کردن براساس جامعه؛ پیروی از جامعه، ولی احساس می کند که خودش عمل می کند این یک ابزار برای از بین بردن انسانیت بسیار حیله گرانه است.س
پاسخ:
اگر از نکات مبهمی که در گفته فوق وجود دارد صرفنظر کنیم، می توان گفت، این قسمت آخر نیز صحیح است. اما بر طبق آموزش های دانشگاه سیرکمال، روند صعودی سیرکمال روحی ، این مسئله را حل می کند. درست به همین دلیل است که برای رفع اشکالی که شما مطرح می کنید ، چندین زندگی متوالی لازم می آید. زیرا اگر در چنین گودالی افتادی، معمولن و عمدتن، تا پایان عمرت از آن بیرون نخواهی آمد. شخصی که از نظر روحی در مراحل بالا قرار دارد ، تحت تاثیر داده های اجتماعی قرار نمی گیرد ، زیرا در درون بانک اطلاعاتی خودیت واقعی خود، در بعد کوانتمی، تجربیات زیادی ذخیره دارد که او را از این امر بازخواهد داشت. اصولن صِرف قرار گرفتن در چنین جهانی، پیشرفت روح را تضمین می کند. زیرا فقط در جهان تضادها است که روح می تواند با درغلتیدن در اشتباهات، و جبران آن در چندین زندگی، تجربیات لازم برای کسب کمال روحی را بدست آورد.س
اگر بخواهیم به این موارد بطورعمیق تری بپردازیم ، مطلب به درازا خواهد کشید . از آن گذشته، در این مورد، تا به این ساعت، بیش از یکصد مقاله را ارائه داده ایم.س
با سپاس
ف. تابش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر